كليد قفل سينما
 
تاريخ : چهارشنبه ۳ بهمن ۱۳۸۶ ساعت ۱۲:۵۱
نويسنده: ابوالقاسم طالبي



به نظر مي رسد امور سينما با توجه به جايگاه ضعيف مديريت آن در ساختار دولت، قفل شده است، زيرا "جايگاه مديريت سينما"، همان جايگاهي است كه براي سال هاي اول انقلاب اسلامي طراحي شده بود و اينك كه حدود سي سال از پيروزي انقلاب اسلامي مي گذرد، ديگر به هيچ وجه نمي توان با آن ساختار، مديريت نمود و بسيار طبيعي است كه ما پس از اين سالهاي پر از تلاش و تجربه و با پخته شدن نيروي فكري، پشتيباني و فني سينما و به بلوغ كامل رسيدن مديريت، از نظر اين كه حكومت اسلامي چگونه سينمايي مي خواهد- يا به عبارت بهتر چگونه سينمايي مي تواند در فضاي امروز، هنرمندان و مردم ايران را به بالندگي بيشتري برساند و امور ديگر فرهنگي از جمله رسانه ها را تحت تأثير قرار دهد- به نتايجي رسيده ايم.
امروز ديگر كسي براي بودن يا نبودن سينما در ساختار فرهنگي حكومت اسلامي بحث نمي كند. در مورد مهم و مؤثر بودن "‌اين هنر برتر" به تعبير رهبر فرزانه انقلاب اسلامي – اتفاق نظر وجود دارد و كمتر سخن مخالفي به گوش مي رسد به طوري كه همه نخبگان كشور، از رهبري فرزانه گرفته تا هنرمندان، مديران و قاطبه مردم، بر لزوم داشتن سينمايي فاخر، بالنده، زنده و پويا براي پيشرفت و تعالي كشور، تأكيد مي ورزند. با اين حال سؤال اين است كه چرا سينماي امروز ما به آن بالندگي، سرزنده بودن و سرعت رشد (كه در بخش هاي ديگر كشور به آن رسيده ايم) دست نيافته است. چرا همچنان تنوع در موضوعات و توجه به مضامين پرنشاط و اميد بخش، عدالت طلب، پيشرو و پيشرفته در فيلم ها وجود ندارد و از سر جمع فيلم هاي اين سينما، بوي ايمان، توكل و روح وطن دوستي به مشام نمي رسد؟
امروز ميكروفن را جلوي دهان هر صاحب نظري مي گيريم، گويي "كاست ناله" است! اين صاحب نظر، چه خودش مسئولين در سينما داشته باشد، يا سينماگر و يا اين كه تنها يك مخاطب سينما باشد، به هر حال از اين اوضاع سخت دلخور و گله مند است، لذا به نظر مي رسد دليل اصلي اين نوع برخورد، اين است كه طي سي سال گذشته، ما در اكثر امور كشور-به جز در سينما- تنوع ايجاد نموده ايم و با بازخواني مشكلات، راه هاي جديدي را تعريف كرده ايم. به عبارتي ديگر، درهمه اين موارد، در دوران محتلف، تعدادي از اصول قانون اساسي كشور را تغيير داده ايم تا روند كار در كشور روان تر بشود، اما فقط در امر سينما، ‌امروز ما بر اساس يك مصوبه هيئت وزيران (آن هم با ابلاغ نخست وزير) در حال مديريت هستيم!
در اين اوضاع و احوال، بدنه معاونت سينمايي و ارتباطات آن به دليل عدم پيشرفت در جايگاه، در سطح مانده است و نيروهاي مديريتي، حداكثر بالندگي كه دارند، در سطح مديريت كشور است، در حالي كه جناب آقاي دكتر احمدي نژاد دانشجوي 25 سال پيش، هم اكنون رئيس جمهور كشور است.
به عبارت ديگر سينما حداكثر رشدي كه براي مديرش قائل است، حضور در عرصه "‌معاونت سينمايي" ‌‌‌آن هم در چارچوب قوانين كهنه 25 يا 30 سال پيش است، در حالي كه اگر جايگاه مديريت در سينما رشد كرده بود، اينك مي بايست دركنار رئيس سازمان صدا وسيما، سينما هم داراي رياستي باشد كه به گستردگي رياست سازمان مربوطه، ارتباط و تنوع حضور در مصادر كشوري داشته باشد و اين حضور باعث طرح شدن اهميت و مشكلات سينما و همچنين برخوردار شدن اهالي سينما از جايگاه اصلي خود (براي انجام مطالباتي كه رهبر فرزانه و مردم و هنرمندان دارند)، بشود، لذا مي بايست رياست سينما در شوراي عالي انقلاب فرهنگي حضور داشته باشد، در شوراي عالي امنيت ملي كه تصميمات مهم سياسي، فرهنگي و امنيتي را بررسي و تبيين و اعلام مي كند، حاضر شود. مگر مي توان از سينماگران انتظار داشت در سطح كلان ملي سوژه هاي خود را تعريف كنند اما از جايگاه كلان ملي حمايت نشوند و يك مدير جزء بتواند در حد فهم خود با سوژه و هنرمند و ... برخورد كند و تصميم بگيرد؟
امروز رهبري انقلاب هنرمندان را مورد خطاب قرار مي دهند كه؛ "من مي گويم الان كليد دست شماست. من شأن سينما را اين مي دانم. من مي گويم امروز كليد پيشرفت اين كشور به ميزان زيادي دست شماست. شما مي توانيد اين نسل را يك نسل پيش رونده، اميدوار، پرشوق، معتقد به خود، معتقد به ارزشهاي اسلامي و ملي خود بار بياوريد و همينطور مي توانيد اين نسل را شرمنده، پشيمان، زير سؤال برنده افتخارات گذشته و زير سؤال برنده افتخار انقلاب و دفاع مقدس بار بياوريد".
يا در جائي ديگر از سخنانشان مي فرمايند:‌ "سينما بلاشك يك هنر برتر است. يك روايت گر كاملاً مسلط كه هيچ روايت گري تاكنون در بين اين شيوه هاي هنري روايت يك واقعيت و يك حقيقت تا امروز به اين كار آمدي نيامده. يك هنر پيچيده، پيشرفته و متعالي ...".
با اين سخنان دلگرم كننده و مهم اما، سينماگر كليد به دست پشت قفل جايگاه مديريت، در يك سيستم سينمايي كه براي 25 سال پيش تعريف شده، مانده است و نمي تواند پاسخگوي مطالبات رهبري فرزانه، مردم و حتي خودش باشد.
مجمع تشخيص مصلحت نظام مگر نه اين كه در همه امور از جمله امور فرهنگي قوانين مورد اختلاف مجلس و شوراي نگهبان را كارشناسي مي كند و مصلحت را اعلام مي نمايد.
آيا اگر سطح مديريت سينما از معاون وزير ارتقاء پيدا كند، ما شاهد حضور مديريت كلان سينما در اين تصميم گيري ها نخواهيم بود؟ اما همه مي دانيم چون هيچ معاون وزيري عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام نيست، سينما هم از اين امر مستثنا نيست چون هيچ معاون وزيري عضو شورايعالي انقلاب فرهنگي نيست و سينما هم از حضور در اين شوراي مهم و تأثير گذار در هنر كشور محروم مانده و از آنجا كه هيچ معاون وزيري عضو شوراي امنيت ملي نيست، هيچ معاون وزيري در هيئت دولت صاحب رأي و تأثيرگذار نيست. لذا سينما كه كليد پيشرفت كشور را در دست دارد از اين حضور بازمانده و قادر نيست لايحه هاي جدي به مجلس بفرستد و... و قبل از اين كه خواننده محترم صاحب اين قلم را مورد خطاب قرار دهد كه اگر مثلاً‌ متولي سينما در همه اين مراكز حضور يابد آيا مشكلات سينما به كلي حل مي شود؟ عرض مي كنم خير ولي براي حل شدن، راه ها و اميدهاي تازه و بكري ايجاد مي شود كه ديگر اموري پيش پاافتاده مثل بيمه فلان سينماگر از كار افتاده كمي خنده دار مي نمايد.
بنده با احترام به همه مديران و زحمت كشاني كه خالصانه براي فرهنگ انقلاب اسلامي و قوام آن در كشورمان زحمت كشيده اند، عرض مي كنم؛ رئيس سينما اگر با تأييد رهبري و حكم رياست جمهوري بر اين جايگاه تكيه زند مي تواند از ظرفيت هاي عظيم بنيادها،‌ نهادها و ارگان ها و وزارتخانه هاي ديگر استفاده كند در غير اينصورت ما در قفس قانون 25 سال پيش مي مانيم در حالي كه كليد پيشرفت كشور را در دست داريم، از سر بيكاري به يكديگر پرخاش مي كنيم و مانند آرايشگران كه وقتي بيكار مي شوند يكديگر را مي آرايند به عبارت ديگر به صورت يكديگر چنگ مي كشيم و... امروز معاونت سينمايي نمي تواند به سالن سينمايي كه متعلق به فلان بنياد است؛ دستور دهد فيلمي كه در جهت مأموريت هاي آن بنياد تهيه كرده، در سينمايش اكران كند، يعني متولي سينماي كشور نمي تواند به مدير يك سالن سينماي بنياد دستور دهد كه فلان فيلم را بايد در سينمايش اكران كند و به خاطر جايگاه ضعيف معاون وزير ما با مدير يك سالن سينماي بنياد بايد از سر رفاقت و چانه زني وارد شويم...
اين خنده دار نيست كه معاون سينمايي و مديرانش بگويند فلان فيلم ارزشي است و در مورد جانبازان است. بايد اكران كني اما مدير سينماي بنياد بگويد ما داريم ضرر مي دهيم و حرف متولي سينماي كشور را زمين بگذارد؟ در حالي كه اگر مدير سينما قدرتمند باشد در سال مي بايست بودجه ميلياردي از اين بنياد براي اشاعه فرهنگ جانبازي در سينما را جذب كند و سياست هاي سينمايي بنيادها، ارگان ها، وزارتخانه ها و حتي نيروهاي مسلح از ناحيه رئيس سينماي كشور براي آن ها تبيين شود.
خلاصه آن كه سينماي ملي در يك تأمل ملي در يك تأمل ملي شكل مي گيرد و اين تأمل، سطحي دارد كه سينما بايد از نظر مديريتي در آن سطح باشد اما سؤالاتي در مورد بالا رفتن اين سطح مطرح است، مثلاً بنياد سينمايي فارابي چه مي شود؟ يا موزه سينما كجا قرار مي گيرد؟ اداره نظارت چگونه عمل مي كند و... براي همه اين ها برنامه پيش بيني شده اما حقير در صدد پاسخ و تشريح آن نيستم بلكه خواستم اصل موضوع را طرح كنم و اشاره به "كليد قفل سينماي ملي" نمايم تا هنرمندان و فرزانگان اين عرصه بتوانند از اين كوچك ترين عضو سينماي بعد از انقلاب آدرس بگيرند و اصل و بقيه مطالب مي ماند تا وقتي مسئله حل شود. انشاءا...
چارت تشكيلاتي و جايگاه همه قسمت هايي كه هم اكنون هستند و جايگاه هايي كه بايد براي پيشرفت عظيم كار ايجاد كرد و همچنين خلاءهايي كه وجود دارد و دستگاه هايي كه اضافه و مزاحم اند همگي قرار است در سطح كارشناسان طرح شود.
فعلاً همه ما بايد متوجه شده باشيم كه خيلي از دعواهاي دوستان با يكديگر در صنف به خاطر عدم ظرفيت مديريتي و استفاده نكردن از امكانات كلان كشور است.
هزاران دانش آموز مخاطب و تشنه رفتن به سينما آن هم با يك برنامه ريزي درست هستند. هزاران كارمند و كارگر مايلند با خانواده خود به سينما بروند و اگر برنامه كلان آن توسط بالاترين سطوح مديريتي درست ريخته شود، ما كمتر سالن خالي خواهيم داشت و كمتر فيلمي ضرر مي دهد.
با توجه به اين حضور مديريتي ديگر مجتمع مسكوني يكصد هزار نفري ساخته نمي شود، مگر دركنارش سالن سينما ايجاد شود ديگر شهركي طراحي نمي شود، مگر اين كه جايي براي سينماي شهرك قبلاً مشخص شود و ده ها مورد ديگر كه از حوصله اين مقال خارج است...
در آخر يكبار ديگر تكرار مي كنم كه؛ رونق سينما به ظرفيت سازي جديد نياز دارد، ظرفيت سازي جديد به جايگاه مديريتي جديد نياز دارد و جايگاه مديريتي جديد، به خواسته و تكرار اين خواسته توسط صنف- به صورت يك مطالبه جدي- بستگي دارد. به اميد رسيدن به آن روز.
کد خبر: 490
Share/Save/Bookmark