مجموعه تلویزیونی «حادثه» به کارگردانی «آلیسن دیویس» مدتی است که جمعهها روی آنتن شبکه چهار سیما رفته است. این سریال که محصول ۲۰۰۸ کشور انگلستان است. تمامی داستانهای این مجموعه در یک بیمارستان رخ میدهد و داستان بیماران و پرستاران یک بیمارستان را با موضوعات مختلف خانوادگی و اجتماعی به تصویر میکشد. درواقع دراین اثر تلاش شده که تا حد امکان فضای بیمارستان و همچنین بازیگران این اثر برای تاثیر گذاری بیشتر روی مخاطب واقعی به نظر برسد. در کشور و در بحث سریال سازی معدود سریالهایی در خصوص پرستاران و پزشکان یک بیمارستان ساخته شده است و در چند سال اخیر تنها نمونهای که بتوان در این خصوص به یاد آورد را میتوان مجموعه تلویزیونی «زمین انسانها» به کارگردانی «ابوالحسن داوودی» گفت که در داستانهای آن در یک بیمارستان اتفاق میافتاد. داستان چند پزشک بود که در حال ورود به دورههای تخصصی خود در یک بیمارستان بزرگ مشغول به ادامه تحصیل هستند. هرکدام از این شخصیتها پیشینه و زندگی گذشتهای دارد که در طول مجموعه به آن پرداخته میشد و خصوصیات آنها برای مخاطب روشن میشد. داوودی با ساخت این اثر به سراغ یکی از شغلهای پرحاشیه یعنی پزشکی و پرستاران رفته بود که معمولا همیشه حرف و حدیثهای زیادی در خصوص آنها گفته میشود. در واقع نکته مهمی که در ساخت این گونه سریالها باید مورد توجه قرار گیرد این است که در گونه آثار باید تکنیک و بخش عاطفی ماجرهای اصلی و داستانهایی که در خصوص بیماران یا پزشکان و پرستاران یا برمبنای چند شخصیت اصلی داستان شکل میگیرد با همدیگرتلفیق میشوند. در هر قسمت بخشی از ماجراهای سریال به حاشیهها و ماجراهای زندگی شخصی و خانوادگی شخصیتها میپردازد.
در این گونه آثار معمولا شخصیتهای اصلی داستان هستند که بر مجموعهای از داستانهای کوچک دیگرسایه میافکنند وشاخههای فرعی ایجاد میکنند. شاخههایی که بر مشکلات خانوادگی و اجتماعی روز جامعه و افراد حاضر درسریال استواراست. ضمن اینکه هر یک از افراد این سریال میتوانند نمادی از رفتارهای انسانهای جامعه و نمادی از آنجامعه یا سندیکا یا صنف مثلا پزشکان یا پرستان و غیره باشند. در مجموعه تلویزیونی «زمین انسانها» نکتهای که باعث عدم جذب مخاطب ازشد این بود که حوادث و ماجراها نمیتوانست حس باور پذیری را در مخاطب برانگیزد. از آنجایی که باید در این گونه آثار بنیان روایت در بستر وقایع اجتماعی روز جامعه رخ دهد و واقعی بودن قصهها یا حداقل نزدیک شدن به واقعیتها در مخاطب حس باور پذیری را ایجاد کند. که سریال داوودی این کار را نتوانست انجام دهد و به شکل دورستی روابط پزشکان و پرستاران در این اثر در تقابل با بیمارانشان برای مخاطب باور پذیر نبود. به هرحال در این گونه آثار وجود داستانکهای مختلف برای پیشبرد داستان ضروری است، منتها قصهای این گونه مجموعههای تلویزیونی باید بر نقطه مهمی مانند پزشکی و بیمارستان تاکید داشته باشد و با شگفتی و جذابیت لازم در هر قسمت همراه باشد تا مخاطب را به پی گیری ادامه سریال تشویق کند. که این سریال در حد بضاعت تلویزیون خودمان خوب بود، منتها در مقایسه با سریالی مانند «پرستاران» یا «حادثه» دچار ضعفهایی اساسی بود و لزوم سرمایه گذاری و همچنین تحقیق و پژوهش برای ساخت آثاری از این دست احساس میشود. برخلاف سریال «زمین انسانها» در سریال استرالیایی «پرستاران» که چند سالی میهمان تلویزیون کشورمان بود، مخاطب هر لحظه شاهد وقایعی بود که در لوکیشن بیمارستان میگذشت و در این میان سازندگان این اثر به دقت به مناسبات میان بیماران و پرسنل بیمارستان میپرداختند. داشتن لوکیشنی مثل بیمارستان واختصاص زمان زیادی از مجموعه به بیماران و درمان آنها وگاه نشان دادن جزئیات آموزشی در روند درمان در مورد بیماریهای حاد و اورژانسی بهعنوان تم اصلی در یک مجموعه توانست طرفداران پرو پا قرص بسیاری را در کشورمان برای این سریال دست و پا کرده و باعث جذب مخاطب شود. نکته بسیار جالبی که در خصوص این سریال میتوان این است که تعداد قسمتهای این سریال بالای ۹۰۰ قسمت بود و فیلمنامه نویسان و کارگردانان سریال به گونهای اثر خود را خلق کرده بودند که مخاطب با دیدن هر قسمت همچنان میتوانست با اشتیاق به داستانهای نو، تازه و جذاب آن نگاه کند. که این به هنر نویسندگان در خلق حوادث ریز و درشت و شخصیتپردازی مناسب برای بازیگران سریال بر میگشت که با توجه به لوکیشن محدود و کم خرج سریال و ساخت بالای ۹۰۰ قسمت برای آن حاکی از تلاش سازندگان اثر برای چذب مخاطب داخلی و خارجی دارد. تاجایی که روز به روز به تعداد مخاطبان این افزوده میشد. از سویی نویسندگان فیلمنامه این سریال به طرزی هوشمندانه علاوه بر خلق کاراکترهایی دوست داشتنی این جسارت را به خرج داده بودند که گاهی محبوبترین کاراکترها را از دور خارج کنند و این به شکلهای مختلفی از مرگ کاراکتر محبوبی مثل دکتر میچ گرفته تا تصمیم به تغییر شغل و تغییر محل کار هر کدام از شخصیتها اتفاق میافتد. چیزی که در مجموعههای تلویزیونی کشورمان به ندرت پیدا میشود و معمولا نویسندگان و کارگردان اثر تمایل چندانی به تغییر کارکترها و شخصیتهای سریال خود ندارند. چون برخلاف سریال «پرستاران» مدام نگران از دست دادن مخاطبان هستند و به همیند دلیل نمیتوانند اصول صحیح ساختاری سریال خود را تا به انتها حفظ کنند. در حالی که در نمونههای خارجی و سریالهای دنباله دارآنها ورود کاراکترهای جدید و جذاب و بازیهای سنجیده و حسابشده آنها در مدت زمانی کوتاهی موفق به جذب مخاطب بیشترمیشد. به هرحال این روزها و شبها شبکه چهار سیما با پخش مجموعه تلویزیونی «حادثه» تلاش میکند که بتواند با پخش این سریال موفقیت سریال «پرستاران» شبکه اول سیما را تکرار کند. کاری که باید دیدن آیا این شبکه میتواند انجام دهد یا نه. اما آنچه که این روزها از از وضعیت پخش مجموعههای تلویزیون سیما مشخص است این است که تلویزیون به دلیل مشکلات مالی که دارد به جای تولید سریالهای داخلی بیشتر به سمت خرید و نمایش سریالهای خارجی رفته است. بنابراین میتوان با تاکید گفت که اگر سریالهای کشورمان در هر قسمت نوآوری و جذابیت لازم را برای جذب مخاطب نداشته باشند، نمیتوانند تبدیل به آثار پر مخاطبی شوند و روز به روز مخاطب خود را از دست خواهند داد.
یادداشت: علی یعقوبی