به گزارش هنرنیوز ، اندیشه سیاسی و اجتماعی امام خمینی (ره) به عنوان معمار و بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران، و نوع نگاه ایشان به مقولات سیاسی و اجتماعی یکی از اصلیترین منابع برای شناخت و کشف ماهیت انقلاب اسلامی بوده و هست. کشف الاسرار، کتاب البیع، مصاحبهها؛ به ویژه مصاحبههای ایشان در ایام اقامت اجباری در پاریس و نامههای امام خمینی؛ مهمترین و اصلیترین منابع مطالعاتی برای شناخت و فهم اندیشه سیاسی امام (ره) هستند.
امام و انقلاب
اساسا قیام و نهضت اسلامی امام خمینی از نظر فکری، با احیای اندیشه سیاسی اسلام، به ویژه احیای تئوری حکومتی اسلام آغاز شد و اگرچه شاید در ابتدای مبارات؛ ایشان به نوعی اصلاح رژیم را به عنوان یک رفتار سیاسی پیش میبرد اما از اواخر دهه چهل شمسی دیگر شیوه اصلاحی را برای وضهیت موجود مناسب ندید و عملا گفتمان انقلابی و نفی رژیم سلطنتی و استقرار نظام اسلامی را در دستور کار قرار داد. او که شناخت دقیقی از اوضاع، شرایط و امکانات کشور داشت با تکیه بر پویایی موجود در تفکر شیعی و اجتهاد نه تنها به این پرسش پاسخ داد که حکومت اسلامی چگونه باید باشد بلکه تاسیس جمهوری اسلامی را هم پایهگذاری کرد.
درست است که در حین تغییر رویه و نگرش اصلاحی اما خمینی به تفکر انقلابی بالاخره بخشهایی از آرا، افکار و اندیشههای ایشان با توجه به مقتضیات زمان و مکان و شرایط و امکانات و... دچار تغییراتی شدهاند، اما امام خمینی همواره و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم همیشه اصول ثابتی مثل اصل تکلیف، اصل مصلحت اسلام و مسلمین، اصل دعوت و گسترش اسلام، اصل نفی سبیل، اصل تقدم اهم بر مهم، اصل عمل به قدر مقدور، اصل عدالت، اصل ضرورت حکومت، اصل ولایت الهی، اصل درنظر گرفتن مقتضیات زمان و مکان و از همه مهمتر، اصل اجتهاد را در حوزه نگرش سیاسی خود حفظ کرد.
امام و سیاست
امام خمینی در دورانی که گفتمان غالب جدایی دین از سیاست را ترویج میکرد؛ با تبیین مسائل فقهی، کلامی و فلسفی- عرفانی اسلام به زبانی جدید و مطابق با جهان معاصر، اندیشه سیاسی اسلام را جانی دوباره بخشید. هرچند در همین مسیر هم از چارچوب فقه و اصول فقه خارج نشد، بلکه ضرورت ایجاد حکومت اسلامی به رهبری ولی فقیه را در کلام ثابت و سپس فقه را با این اندیشه همخوان و همراه کرد. به عبارت دیگر امام خمینی مسئله ولایت فقیه را از قلمرو فقه بیرون کشید و در اول بهمن سال 1348 همزمان با بحث فقهی مکاسب، موضوع ولایت فقیه را محور تدریس خود قرار داد و آن را به عنوان یک مسئله کلامی مطرح کرد.
امام خمینی باآگاهی کامل از نقش سیاستهای استعماری در جدایی علم و دین و جوانان دانشگاهی از روحانیون میگوید: «مع الأسف تاکنون دست خیانت استعمار، به وسایل مختلفه، فاصله عمیق بین طبقه جوان و مسائل ارجمند دین و قواعد سودمند اسلام ایجاد نموده، طبقه جوان را به روحانیون و اینها را به آنها بد معرفى نموده و در نتیجه وحدت فکرى و عملى از بین رفته و راه را براى مقاصد شوم اجانب باز نموده است. و تأسف بیشتر آنکه همین دستگاههاى مرموز نگذاشتهاند طبقه تحصیلکرده به احکام مقدسه اسلام- بخصوص قوانین تشکیلاتى و اجتماعى و اقتصادى آن- توجه کنند، و با تبلیغات گوناگون وانمود نمودهاند که اسلام جز احکام عبادى مطلبى ندارد؛ در صورتى که قواعد سیاسى و اجتماعى آن بیشتر از مطالب عبادى آن است.»(صحیفه امام، ج2، ص 255)
ادلۀ عقلی از نظر امام خمینی (ره) که بر پیوستگی و ارتباط تنگاتنگ دین و سیاست تاکید دارد، عبارتند از:
1ـ ماهیت دستورات اسلامی، سیاسی است و مسایل سیاسی و اجتماعی را در همه احکام اسلامی، اعم از عبادی و غیرعبادی میتوان مشاهده کرد.
2ـ نسبت اجتماعیات قرآن، در برابر عبادیات و آیات عبادی آن، از صد به یک هم، بیشتر است و این نشانگر عنایت ویژه دین شریف به مسایل اجتماعی ازجمله سیاست است.
3ـ احکام اسلام، باید به اجرا درآید و اجرای آنها جز از رهگذر برپایی حکومت اسلامی، امکانپذیر نیست.
4ـ حفظ نظام و سد طریق اختلال در جامعه، منوط به استقرار حکومت اسلامی است.
5ـ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هم، یک رهبر سیاسی است و مبارزات ائمه و شهادت آنها خصوصاً امام علی علیه السلام و امام حسین علیه السلام نیز سیاسی است.
درست است که امام خمینی به فقه سنتی و اجتهاد جواهری معتقد بود و تخلف از آن را جایز نمیدانست، ولی پویا بودن فقه اسلامی را هم امری ضروری میدانست و علاوه بر اینکه دو عنصر زمان و مکان را در فقه لحاظ میکرد، حکومت را فلسفه عملی تمامی فقه معرفی کرد.
نوع نگاه امام خمینی به انسان وجهان نیز موضوعی قابل بحث است چراکه نگرش بازیگران عرصه سیاست و اجتماع به حیات دنیوی وحقیقت انسان نوع سیاست وبرنامهریزی آنها برای اداره جامعه رقم میزند. او هستی را فراتر از عالم ماده و انسان را خلیفه خدا روی زمین میدانست. در نگاه وی؛ انسان موجودی هدفمند و تربیتپذیر است که زندگی این جهان برای او تنها مقدمه تعالی و رسیدن به جهان ابدی است. امام خمینی سیاست را نیز در همین راستا تعریف میکرد و معتقد بود سیاست باید محیط مناسبی برای رشد و تعالی انسان باشد.
امام؛ کلام و فقه
از سوی دیگر اندیشه سیاسی امام خمینی در چهار چوب اندیشه سیاسی شیعه وکلام شیعی به ویژه دو اصل امامت وعدل بنا شده بود. امام (ره) معدود اندیشمندان شیعه است که با طرح نظریه ولایت فقیه، تاسیس حکومت را در دوران غیبت مشروع و ضروری خواند وانقلاب اسلامی را نیز با اتکا به همین نگرش به پیروزی رساند. همچنین مبانی فقهی و اصولی در اندیشه سیاسی امام خمینی در چاپ دیدگاه عقل گرایانه اصولیین تعریف میشود و او همچون دیگر اصولیین شیعه عقل را درکنار کتاب وسنت واجماع یکی از منابع چهارگانه استنباط احکام شرعی میشناخت و معرفی میکرد. اصولا وجود اجتهاد و نقش آن در زمان و مکان، امتناع از قبول بدون نقد، منع تقلید از گذشتگان که از تاثیرات پذیرش اصل حجیت عقل محسوب میشود و در اندیشه سیاسی امام نیز وجود داشت، ابزاری توانمند برای اداره امورد مهیا کرد.
یکی دیگر از ویژگیهای فکری و عملی و مطالعاتی امام خمینی حوزه عرفان و شعر است. درواقع قیام امام برای اصلاح امور جامعه بانگرش خاص عرفانی محقق شد و به نتیجه رسید. امام رابطهای میان عرفان وسیاست به وجود آورد و همواره از سیاست معنویت گرا واخلاقی دفاع کرد. او میگفت اندیشهای که از نور خدا روشن شد باید بر جامعه نیز بتابد تاهمگان از آن بهرمند شوند و امر سیاسی را عملی الهی و ساختن انسان کامل می دانست که در گرو پیروی از رسول اکرم وائمه اطهار علیهم السلام و در راستای قرب به پروردگار است.
امام و شعر
ایلنا نوشت : محور مباحث امام خمینی (ره) در دیوان اشعارش نیز، "عشق و عاشق و معشوق" است که درواقع موضوعی عرفانی است و او را از نامآوران مکتب ابنعربی در قرن حاضر میشناسند. در دیوان اشعار امام خمینی(ره) تا آنجا که پژوهش شده است مطالب زیادی درباره مقوله عشق و عرفان به چشم میخورد. بخشی از این موضوعات عبارتند از: اهمیت عشق، مکتب عاشقی، حقیقت عشق، انواع عشق، مقام عشق در عالم معنا، نسبت عاشق و معشوق، برهان بر عشق، نسبت عشق و زیبایی، تضاد عقل و عشق، ترجیح راه عشق بر راه عقل، سریان عشق در عالم و آثار عشق.