طبیعت ایران سرنوشت آثار تاریخی آن را پیدا کرده است
یک محقق و حشره شناس:
طبیعت ایران سرنوشت آثار تاریخی آن را پیدا کرده است
یک محقق و حشره شناس گفت: هیچ دولت و نظامی نمی‌تواند نابسامانی‌های زیست محیطی را به سامان آورد مگر آنکه مردم یکپارچه و دست در دست هم از آلوده سازی بپرهیزند.
 
تاريخ : شنبه ۳۱ فروردين ۱۳۹۲ ساعت ۱۵:۲۵

درباره طبیعت ایران و مشکلات آن با مهندس علی پازوکی - حشره شناس و محقق موسسه تحقیقات گیاهپزشکی کشور - به گفت و گو نشستیم.

آیا به نظر شما هم ایران پنجمین کشور دارای آثار طبیعی است؟

از این کهن بوم و بر،که از دیرباز ایران نام گرفته، گفتن بسی دشوار است. ایران تمدنی و فرهنگی، ایران تاریخی، در فلات ایران و ایران امروزی هر یک شگفتی‌هایی دارند که ایرانیان را از سر عشق به میهن گاهی به وادی اغراق و گزافه‌گویی رهنمون می‌شوند تا آنجا که بسیاری از متعلقات ایران و ایرانیان را در جهان بی‌همانند و برترین می‌خوانند. گزافه‌های شیرین که از حقیقت نیز حصه و بهره‌ی کافی دارند. اگر به دیده‌ی انصاف بنگریم، اغراق‌گویی‌های ما ایرانیان ریشه در واقعیاتی دارد که تنها آنان را پررنگ‌تر جلوه می‌دهیم. همین ایران امروزی واجد آنچنان ویژگی‌های اعجاب برانگیزی است که اگر غیر ایرانیان صاحب آنان بودند چه بسا بیشتر و بسیار بیشترازما ،راه اغراق می پیمودند.
اگر نیک بنگریم ،می بینیم که ایران و ایرانی هرچه که آرزو کند ،در سرزمین خویش و در جوار خود دارد.

کدام آثار طبیعی ایران حسرت برانگیز است؟ 

کویر بزرگ نمک و دشت گسترده و بی گیاه لوت که به قول دکتر کردوانی ( کویر شناس بزرگ )گرم ترین مکان بر سطح کره خاکی ،رشته کوههای عظیم البرز و زاگرس با شمار زیادی قله فراتر از ۴ هزار متر ،دره های پیچ درپیچ عمیق ،دیواره های صخره ای سنگی بلند ( از جمله دیواره۸۰۰ متری علم کوه )غارهای بزرگ و شگفتی ساز، رودهای خروشان، آبشارهای زیبا، چشمه‌های زلال و پرآب، کوه‌های پر برف، جنگل‌های سرسبز هیرکانی در شمال و بلوط و بنه در طول رشته کوه‌های زاگرس، مراتع سرسبز، بزرگترین دریاچه جهان در شمال و خلیج فارس و دریای عمان در جنوب، دریاچه‌های شور و شیرین داخلی، تالاب‌های زیبا، معادن بی‌شمار و پر ارزش و ...همه و همه در این سرزمین در دسترس همگان هستند. تا ایرانی حسرت دیگرکشورها را نداشته باشد و بر دیگران غبطه نخورد.

در حوزه گیاهی و جانوری هم ایران حرفی برای گفتن دارد؟

کدام کشور را تا این حد از خشکی و کم بارانی سراغ داریم که بیش از ۸۰۰ گونه، فلور( مجموعه گیاهی) غنی آن را تشکیل دهد و فون ( مجموعه جانوری) آن به درجه‌ای از اغنا باشد که در تعداد گونه‌های پرندگانش ( با بیش از ۵۰۰ گونه( با قاره‌ای همچون اروپا سر رقابت و همسری داشته باشد. فون ایران از جمله مجموعه حشرات آن از سه منطقه جغرافیایی جانوری اصلی جهان گونه‌های بسیاری را در خود جای داده و فلور ایران که با آن همه گونه گیاهی، صاحب شمار کثیری از گیاهان بومی( endemic) و مختص این کشور است، تماماً نعماتی است که ایزد یکتا در این سرزمین به ودیعه نهاده است. کشوری که خاستگاه شماری از تمدن‌های کهن و نیز پرونده فرهنگ‌های ناب است. همچنین، بسیاری از گیاهان زراعی و دارویی، درختان و درختچه های مثمر و غیرمثمر و گونه‌های گیاهی زینتی و مرتعی که امروزه غذا و دوای آدمی را برپهنه گیتی فراهم می‌آورند یا ریشه در خاک زرخیز و دامن‌گیر فلات ایران دارند و از این سرزمین اهورایی به دیگر نقاط جهان راه یافته‌اند. یا ایرانیان هوشمند و خلاق آن را از نقاط دیگر گرفته، پرورش داده و باعث انتشار آنها در این میهن شده‌اند. 

کدام کشور را سراغ داریم که با وسعتی نه چندان زیاد، این همه تنوع اقلیمی و گوناگونی آب و هوایی داشته باشد، آنچنان تنوعی که گاهی در فاصله‌ای اندک و حتا چند کیلومتری آب و هوای معتدل یا سردسیر را در کنار اقلیم نیمه گرمسیری و گردو و زردآلو را نزدیکی انبه و موز می‌یابیم؟ از جبال بارز کرمان با برف زمستانی و آب و هوای ییلاقی تابستانی) مثلاً ده بکری را در نظر آوریم  تا دشت زرخیز و گرم جیرفت، فاصله اندکی است. از دشت ایسین با گرمای سوزان و باغ‌های موز و گارم زنگی و انبه تا ارتفاعات گنو و درختان میوه سردسیری آن تنها چند کیلومتر فاصله است، از این مثال‌ها در ایران ما فراوان است. دریاها، دریاچه‌ها و رودهای ایران شماری از بهترین آبزیان جهان از جمله خاویار طلایی دریای مازندران و ماهیان و میگوهای ارزشمند خلیج فارس و شاه میگوی لابستر( lobster) دریای عمان را در خود جای داده‌اند.

با این حال به نظر می‌رسد چرا ما آن طور که شایسته است این طبیعت را به گردشگران داخلی و خارجی معرفی نکردیم؟ 

دقیقاً. آیا ما قدرشناس این همه نعمت هستیم؟ با خودمان و طبیعت کشورمان چه کرده‌ایم؟ چمن زیبای رادکان، سلطانیه و کالپوش کجا هستند؟ جنگل‌های انبوه شمال با درختان عظیم و گونه‌های گیاهی و جانوری ارزشمند آنها چرا به این حال نزار افتاده اند، درختان سربه فلک کشیده راش و بلند مازو و شمشاد و مخلوق باشکوهی چون ببر مازندران را چگونه از دست داده‌ایم؟ شیر ایران را چه کرده‌ایم؟ جنگل‌های بلوط و بنه زاگرس چرا این چنین نزار شده‌اند؟ با طبیعت و زیبایی‌های طبیعی کشورمان همان می‌کنیم که در طول تاریخ درازمان با آثار تاریخی خود کرده‌ایم، استاد گرانپایه دکتر باستانی پاریزی در جایی نوشته است، ما ایرا نیان هیچ اثر تاریخی را بیش از پنجاه سال حفظ نمی‌کنیم. بیش از ۲ هزار سال هر که سنگ و خشت، ستون و سر ستون خواست از تخت جمشید به غارت برد تا بنای خانه یا کاخ خویش برپا دارد و چه باکشان اگر این اثر عظیم نابود می‌شد . به واقع تخت جمشید باید چقدر عظیم بوده باشد که در این دوران دراز این همه ویرانش کرده‌اند، اما باز هم با این عظمت هنوز پای بر جا مانده است، به آثار تمدن عظیم باستانی دشت جیرفت چنان بی‌رحمانه تاختیم که بازارهای عتیقه و آثار باستانی پاکستان، لندن و نیویورک را اشباع کردیم. 

چرا هر جا برای گردش و استفاده از زیبایی‌های طبیعی پای می‌گذاریم، این چنین آلوده‌اش می‌کنیم؟ جانوران را می‌کشیم یا اسیر می‌کنیم، گل و گیاهان را لگدمال می‌کنیم و تا می‌توانیم زباله‌های نابود کننده طبیعت بر جای می‌گذاریم؟
کد خبر: 56484
Share/Save/Bookmark