آرش لاهوتی مستند ساز جوان که با چهارمین ساخته اش «راننده و روباه» تاکنون در جشنواره های مختفلی شرکت کرده و موفقیت های زیادی را برای کشورمان کسب کرده است. جایزه نانوک طلایی جشنواره فلاهرتینا روسیه، جایزه هوگوی طلایی جشنواره شیکاگو آمریکا، جایزه ویژه هیات داوران جشنواره مستند «آسمان وسیع» آمریکا و جایزه هیات داوری دانشجویی جشنواره «حقوق بشر» اوکراین تعدادی از جوایزی هستند که او کسب کرده است. در حاشیه نمایش و جلسه نقد و بررسی این فیلم در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی با این کارگردان به گفتگو نشستیم:
در یکی از مصاحبه هایتان گفته بودید با نوشتن فیلمنامه برای کار مستند موافق هستید؟
صد درصد.
با توجه به فیلمنامه تان و اینکه یک سر ماجرا حیوانات بودند چطور از آنها بازی گرفتید، برای مثال روباه؟
من از روباه بازی نگرفتم آقای فلاورجانی بازی گرفت. در یکی از سکانها دیدیم که آقای فلاورجانی از شرطی سازی حیوانات حرف می زند، راجع به روباه هم همین کار را می کنند و من فقط این صحنه ها را ضبط کردم. هدایت روباه تخصص آقای فلاورجانی بود. ایشان با تمرین مداوم، با غذا دادن و تشویق کردن روباه این کار را می کردند. وقتی کاری از روباه می خواستند تشویقش هم می کردند. در بعضی از پلانها هم این را دیدید.
«لوک ژاکویت(کارگردان رژه پنگوئن ها)» فیلمی دارد به نام «کودک و روباه» این فیلم را دیده اید؟
تلویزیون این فیلم را پخش کرده ولی کامل آن را ندیدم. در آن فیلم روباه ها در مرکز هستند ولی در فیلم من حیوانات در حاشیه هستند و این درون آقای فلاورجانی است که برای من مهم است و ارتباطش با حیوانات. چگونگی ارتباط آدمی که عاشق طبیعت است و به حیوانات عشق می ورزد.
در گفتگوهای مختلف این فیلم را در دسته های مختلفی قرار داده اند. بسیاری آن را واقع گرایانه و بعضی هم پرتره نامیده اند. نظر شما چیست؟
اساسا من با دسته بندی مخالفم این فیلم راجع به ثبت زندگی آدمی است به نام محمود کیانی فلاورجانی و اسمش هم همین است.(خنده)
عنصر صبر در ساخت فیلمهای مستند درباره حیوانات بسیار موثر است، اینجا موردی بود که سر این مساله اصلا اذیت شوید؟
اساسا در مستند هیچ سکانسی بدون صبر اتفاق نمی افتد. وقتی آدمی جلوی دوربین قرار می گیرد و حیوان هم به او اضافه می شود هر سکانسی بیرون آوردنش سخت و طاقت فرسا می شود. کار برای من کمی راحت تر بود چون آقای فلاورجانی در رابطه با حیوانات تخصص داشتند.
این شیرین بودن فیلم از کجا می آمد؟
تا حدود زیادی در شخصیت آقای فلاورجانی نهفته است. آقای فلاورجانی خودش آدم شیرین و بسیار انسان شریفی هستند و من آرش لاهوتی افتخار می کنم که راجع به ایشان فیلم ساختم. ایشان عین عموی من می مانند.
شما با این فیلم در جشنواره های مختلفی شرکت کرده اید. راجع به حضور فیزیکی کارگردان در جشنواره ها و در معرض و کنار فیلمسازان دیگر بودن می پرسم. این حضور چه چیزی می تواند برای سینما و مستندسازی ما به ارمغان بیاورد؟
خیلی موثر است. به خاطر اینکه وقتی شما فیلمی می سازید و در جشنواره ها در کنار فیلم خود هستید می توانید از فیلم حمایت کنید و راجع به آن توضیح دهید. درست است که می گویند همه معانی در خود فیلم نهفته است ولی شما به عنوان مولف فیلم وظیفه دارید از فیلم حمایت کنید و تا آخرین لحظه با آن باشید و بهترین چیزی که می توانید بیاورید تجربه است.
در این جشنواره ها چه تفاوتی در مضمون و محتوی کارهای ما با ساخته های دیگر کشورها دیده اید؟
آنها به محتوی و مضمونی که ما در فیلم هایمان داریم علاقمند هستند که ببینند در کشورهای شرقی چه اتفاقی می افتد. خیلی از این روابط انسانی ای که ما در کشورمان داریم آنجا از بین رفته است. نه فقط اینکه کشور ما برایشان جالب باشد، کشورهایی مانند هند و بیشتر کشورهای شرقی ای که فرهنگ و گذشته غنی ای دارند هم همین طور هستند.
یعنی وقتی ما را می بینند انگار دارند به گذشته خودشان نگاه می کنند؟
بله، به یک شکل همینطور است. روابط انسانی آن جا خیلی سرد است.
سوال آخرم هم راجع به مسائل اقتصادی کار مستند است. برای آنهایی که می خواهند وارد این عرصه شوند می پرسم. چطور باید با مشکلات اقتصادی کنار بیایند؟
خب فیلمسازی سخت است دیگر. اگر علاقه دارید هر طور شده باید پایش بایستید. هیچ وقت نمی آیند به شما بگویند ما یک میلیون دلار به شما می دهیم تا فیلم بسازید، همیشه بودجه ها کم است. اگر به این کار عشق و علاقه دارید باید مشکلاتش را قبول کنید و فیلمتان را بسازید.
ی/پ