امام سجاد(ع) چگونه تشیع در حال نابودی را پس از واقعه کربلا نجات داد؟
امام سجاد(ع) چگونه تشیع در حال نابودی را پس از واقعه کربلا نجات داد؟
«چرا حرکت و روش امام حسین(ع) در مقابل حکومت ظالم، با سایر ائمه متفاوت است؟»
 
تاريخ : شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۲۶

«چرا امام حسین(ع) قیام و مبارزه ای را متفاوت از بقیه امامان رقم زد؟» این سوالی است که در روزهای محرم امسال با رجوع به منابع مختلف تاریخی در صدد پاسخگویی و تحلیل آن هستیم. ابتدا تفاوت روش امام علی(ع) و امام حسن(ع) را با توجه به شرایط زمانی آنها بررسی و بازگو کردیمکه این بخش را می توانید اینجا بخوانید. در ادامه با مراجعه به کتاب «حیات فکری و سیاسی امامان شیعه» نوشته دکتر رسول جعفریان شرایط زمان امام سجاد(ع) و چرایی شیوه برخوردی متفاوت ایشان از پدرش را بررسی می کنیم.
تنزل تربیت دینی و زنده شدن ارزش های جاهلی در دوره امام سجاد(ع)
دوره ای که امام سجاد در آن زندگی می کرد، دورانی بود که همه ارزش هایی دینی دستخوش تحریف و تغییر امویان قرار گرفته و مردم یکی از مهمترین شهرهای مذهبی (مدینه)، می بایست به عنوان برده یزید با او بیعت کنند. احکام اسلامی بازیچه دست افرادی چون ابن زیاد، حجاج و عبدالملک بن مروان بود. حجاج، عبدالملک را مهم تر و برتر از رسول الله می شمرد! و برخلاف نصوص دینی از مسلمانان جزیه می گرفت و با اندک تهمت و افترایی مردم را به دست جلادان می سپرد.
در سایه چنین حکومتی آشکار است که تربیت دینی مردم تا چه اندازه تنزل کرده و ارزش های جاهلی چگونه احیا خواهد شده است. امام سجاد در این شرایط، انسانی اهل عبادت بود که مهمترین تاثیر اجتماعیش در ایجاد پیوند مردم با خدا به وسیله دعا بود. شخصیتی که همه مردم تحت تاثیر روحیات و شیفته مرام و روش او بودند. بسیاری از طالبان علم راوی احادیث او بودند و از سرچشمه پرفیض او، که برگرفته از علوم پیامبر و علی بود، بهره می جستند.
ابن شهاب زهری، علی رغم وابستگی اش به امویان و حتی با وجود کینه ای که بین امویان و شیعیان وجود داشت، از عالمان زمان امام سجاد است که با ولع تمام از امام بهره گرفته و حضرت را با عبارات زیادی ستوده است. 
امام سجاد حیاتی نو به شیعه بخشید
در واپسین روز واقعه کربلا، شیعیان در بدترین شرایط، از لحاظ کمی و کیفی و نیز موقعیت سیاسی و اعتقادی، قرارا گرفتند. کوفه، که مرکز گرایش های شیعی بود، تبدیل به مرکزی جهت سرکوبی شیعه گردید. شیعیان واقعی امام حسین که در مدینه و مکه بوده و یا موفق شده بودند که از کوفه به او ملحق شوند، در کربلا به شهادت رسیدند. گرچه بسیاری هنوز در کوفه بودند، اما تحت شرایط سختی که ابن زیاد در کوفه به وجود آورده بود، جرات ابراز وجود نداشتند. کربلا از نظر روحی شکست بزرگی برای شیعه بود و به ظاهر این گونه مطرح شد که دیگر شیعیان نمی توانند سر برآورند.
در چنین شرایطی که تصور نابودی اساس تشیع وجود داشت. امام سجاد می بایست کار را از صفر شروع کند، مردم را به سمت اهل بیت بکشاند. امام در این راه موفقیت زیادی کسب کرد.
این موفقیت در تاریخ تایید شده است، زیرا امام سجاد توانست شیعه را حیاتی نو بخشد و زمینه را برای فعالیت های امام باقر و امام صادق فراهم کند. تاریخ گواه است که امام سجاد در طول سی و چهار سال فعالیت، شیعه را از یکی از سخت ترین دوران های حیات خویش عبور داد. دورانی که جز سرکوبی شیعه به وسیله زبیریان و امویان نشان روشنی ندارد.
امام سجاد با چه روش هایی جامعه مرده را زنده کرد؟
امام از پس از حادثه کربلا دریافته بود که امکان احیای این جامعه مرده با در دست گرفتن رهبری آن وجود ندارد. به علاوه درگیر شدن در یک حرکت سیاسی دیگر، با وجود قدرت دیگر احزاب، خطراتی را در پی داشت که به ریسک کردن آن نمی ارزید.
نقل احادیث درست: به هر حال، امام موفق به بقای شیعه و حتی گسترش آن گردید. روش فقهی آن حضرت، نقل احادیث پیامبر از طریق علی بود که شیعیان تنها آن احادیث را درست تلقی می کردند. بدین صورت شیعه اولین قدم های فقهی خود را در مخالفت با انحرافات موجود برداشت، گرچه بخش اعظم این کار به زمانی پس از آن موکول گردید.
تقیه: به هر روی با توجه به سوابق مناسبات علویان با امویان، امام مورد سوء ظن شدید امویان بود و کوچکترین حرکتی ار ناحیه امام، عواقب وخیمی داشت که طبعا در نظر امام ارزش دست زدن به این اقدامات را نداشته است. مهم ترین اصل دینی- سیاسی که امام با استفاده از آن روزگار سیاسی خود را می گذراند، تقیه بود.
تکیه بر اصل تقیه گرچه قرآنی است، امام از لحاظ فقهی بیشتر از ناحیه امامانی تاکید گردید که خود گرفتار آن بودند. امام سجاد واقعا در شرایط سختی زندگی می کرد و جز تقیه راه دیگری نداشت. اساس همین تقیه است که موجب حفظ شیعه در آن شرایط می شد. چیزی که خوارج به عنوان یک گروه افراطی، از آن بی بهره بودند و به همین دلیل ضربه های بسیار اساسی و کاری خوردند.
در روایتی آمده است که کسی بر امام وارد شد و پرسید: چگونه روزگار را می گذرانید؟ امام در پاسخ فرمودند: «روزگار را به گونه ای می گذرانیم که در میان قوم خویش همچون بنی اسرائیل در میان آل فرعون هستیم. فرزندان ما را می کشند و زنان ما را به کنیزی می بردند. مردم با دشنام دادن به بزرگ و سید ما، به دشمنان ما تقرب می جویند. اگر قریش با داشتن محمد بر سایر اعراب فخر می کند و اگر عرب ها به دلیل داشتن محمد بر عجم فخر می کنند و آنها نیز چنین فضیلتی را بر عرب ها و قریش پذیرفته اند، ما اهل بیت می باید بر قریش برتری داشته و فخر کنیم؛ زیرا محمد از میان ما اهل بیت است. اما آنان حق ما را گرفته و هیچ حقی برای ما نمی شناسند. اگر نمی دانی روزگار چگونه می گذرد، این گونه می گذرد که گفتیم.» ناقل حدیث می گوید: امام به گونه ای سخن می گفت که می خواست کسانی که نزدیک بودند بشنوند.
بحث های علمی: در مجموع باید گفت، ملایمت امام در برخورد با امویان، سبب شد تا امام زندگی آزادی در مدینه داشته و کمتر توجه مخالفان را به خود جلب کند. به علاوه بعد علمی امام در جهت حفظ دین تجلی بیشتری بیابد. تمجید های فراوان از امام که از زبان عالم اهل سنت باقی مانده شاهد این گفته است. اگر امام درگیر سیاست شده بود، آنان به خود اجازه نمی دادند تا این بعد از شخصیت امام را توصیف کنند.
بهره گیری امام سجاد از دعا
هنگامی که جامعه دچار انحراف شده، روحیه رفاه طلبی و دنیازدگی بر آن غلبه و فساد سیاسی و اخلاقی و اجتماعی آن را در محاصره قرار داده و از نظر سیاسی هیچ روزنه ای برای تنفس وجود نداشت. امام سجاد توانست از دعا برای بیان بخشی از عقاید خود استفاده کند و بار دیگر تحرکی در جامعه برای توجه به معرفت و عبادت و بندگی خداوند ایجاد کند. گرچه ظاهرا مقصود اصلی در این دعاها، همان معرفت و عبادت بوده، اما با توجه به تعابیری که وجود دارد، می توان گفت که مردم می توانستند از لابلای این تعبیرات با مفاهیم سیاسی مورد نظر امام سجاد آشنا شوند.
صحیفه سجادیه مشهور، که اندکی بیش از پنجاه دعا را در بر دارد، تنها بخشی از دعاهای امام سجاد است که گردآوری شده است.
یکی از مضامین مهم سیاسی-دینی صحیفه، طرح مساله امامت است. مفهوم امامت به صورت یک مفهوم شیعی، که علاوه بر جنبه داشتن احقیت و برای خلافت و رهبری، جنبه های الهی عصمت و بهره گیری از علوم انبیا و مخصوصا پیامبر اکرم را در حدی والا نشان می دهد.
امام در صدد گسترش اعتقاد شیعی در مفهوم امامت، به عنوان مهم ترین مفهوم شیعی بوده است.
گریه امام سجاد در قالب این دعاها و بندگی و عبادت واقعی امام، درسی آموزنده برای جامعه فاسد آن روز بود که بنی امیه اسلام را مورد تمسخر قرار داده بودند. این گریه ها برای واقعه دلخراش کربلا نیز بود و امام می فرمود:«یعقوب برای یوسف با این که نمی دانست حتما مرده است، آنقدر گریه کرد تا چشمانش سفید گردید. اما من به چشمان خود دیدم که چگونه شانزده تن از اهل بیت به شهادت رسیدند. چگونه می توانم گریه نکنم؟»
بدین ترتیب گریه امام نیز خود به خود موجب گردید تا در موارد زیادی مردم نسبت به واقعه کربلا هشیار شوند. این علاوه بر آن بود که امام خود وقایع کربلا را در موارد متعدد نقل می فرمود.

کد خبر: 75997
Share/Save/Bookmark