به گزارش هنرنیوز؛ شبکه اینترنتی رادیو فرانسه فارسی دوشنبه شب در گزارشی به شرح زیر نوشت:گرچه عصبانی نیستم دومین فیلم رضا دُرمیشیان، پس از سر وصدای بسیار هنوز اکران نشده، اما در فیلم سوم خود با نام غریب؛ لانتوری، او بار دیگر به شماری از مسائل حاد جامعه ایران مانند اسید پاشی و ناهنجاری های دیگر، می پردازد.
این فیلم، هم به دلیل موضوع ویژه اش و هم به دلیل تکنیک فیلم برداری مدرنش، به هنگام نمایش آن بسیار مورد استقبال قرار گرفت.
یکی از پرارزش ترین و کهن ترین فستیوال های سینمایی جهان، همراه با فستیوال ونیز و کن، فستیوال بین المللی فیلم برلن است که همه ساله به مدت ۱۰ روز در ماه فوریه در برلن پایتخت آلمان برگزار می شود.
برلیناله که نخستین بار در سال۱۹۵۱با نمایش فیلم ربکا ساخته آلفرد هیچکاک گشایش یافت،همواره در جستجوی گونه گونی نگاه ها و سبک ها در دنیای سینما بوده و گرچه به ستارگان هم توجه می کند، اما می توان آن را یابنده استعدادهای نو دانست.
به هر رو تاکنون صدها فیلم از کشورهای جهان در این فستیوال شرکت کرده اند و ایران هم به جز یک دوره ۱۰ ساله در پیوند با جنگ و انقلاب، از سال ۱۹۷۴ تاکنون همواره در یکی از بخش های این فستیوال اعم از بخش مسابقه ای اصلی، پانورما، بخش نوجوانان و کودکان و حتا بخش هنر آشپزی هم شرکت داشته است.
سرآشپز یک رستوران در کنار محل بازار فیلم برلن، با دنبال کردن فیلم ها، برداشت خود را از دستور آشپزی داده شده و یا دیده شده در هر یک از فیلم ها پیاده می کند و شماری برای خوردن این خوراک به این رستوران می روند.
پاره ای از منابع حکایت از این دارند که سینمای ایران پیش از سال۱۹۷۴هم ٢بار در سال های ۱۹۵۸و۱۹۶۳، با فیلم های شب نشینی در جهنم به کارگردانی ساموئل خاچیکیان و موسی سروری و شقایق سوزان ساخته هوشنگ شفتی، در فستیوال برلن شرکت داشته است.
افزون بر داریوش مهرجویی، هژیر داریوش، پرویز کیمیاوی (جایزه خرس نقره ای، برای بهترین کارگردانی برای فیلم باغ سنگی)، رخشان بنی اعتماد، مسعود کیمیایی (با تقدیر ویژه برای دندان مار)، شماری دیگر هم در این فستیوال شرکت کرده اند؛ اما سهراب شهید ثالث که جایزه خرس نقره ای را برای بهترین کارگردانی برای فیلم طبیعت بی جان گرفت، پیش از سرشناسی عباس کیارستمی در فستیوال ها، در این فستیوال سرشناس شد و فیلم های او مانند: یک اتفاق ساده، طبیعت بی جان (۱۹۷۴)، در غربت، اوتوپیا و گیرنده ناشناس، در دوره های گوناگونِ این فستیوال به نمایش در آمدند؛ او که در سال ۱۳۷۷ درگذشت ، بیشتر فیلم های خود را پس از مهاجرت به آلمان فدرال ساخت.
رادیو فرانسه توضیح داد: شهید ثالث با ٢ فیلم ساده و کهنه نشدنی یک اتفاق ساده و طبیعت بی جان، به عنوان کشف بزرگ فستیوال برلین شناخته شد؛ او سپس فیلم تکان دهنده در غربت را در آلمان کارگردانی کرد و در آن اندوه و بی پناهی مهاجران تُرک را در محیط سرد و یأس آلود غربت، به تصویر کشید.
دیگر ایرانیانی که به جمع جایزه داران پیوسته اند عبارتند از: رضا ناجی بازیگر فیلم آواز گنجشگ ها ساخته مجید مجیدی که خرس نقره ای بهترین بازیگر مرد را در سال ۲۰۰۸ ربود.
اصغر فرهادی که با 'درباره اِلی' توانست در سال ۲۰۰۹ جایزه خرس نقره ای بهترین کارگردانی را برباید، و باز هم در سال ۲۰۱۱ او توانست با فیلمش جدایی نادر از سیمین، همه جایزه های مهم فستیوال برلن را درو کند؛ خرس طلایی بهترین فیلم و همچنین خرس نقره ای بهترین بازیگرِزن، به گروه بازیگران زن فیلم جدایی نادر از سیمین، لیلا حاتمی، ساره بیات و سارینا فرهادی، خرس نقره ای بهترین هنرپیشه مرد به گروه بازیگران مردِ این فیلم، شهاب حسینی، پیمان معادی، علی اصغر شهبازی و بابک کریمی، رسید.
جوایز برلیناله خرس طلایی و خرس نقره ای (خرس به عنوان نمادی از شهر برلن) هستند که به برگزیدگان بخش اصلی داده می شوند.
در بخش های چندگانهٔ این فستیوال، (بخش اصلی مسابقه ای، پانوراما، نسل، فیلم های کوتاه و ...) حدود ۴۰۰ فیلم به نمایش درمی آیند.
از سال ۲۰۰۱ بدین سو، ریاست این جشنواره را دیتر کوسلیک بر عهده دارد.
امسال مریل استریپ، ستاره سرشناس آمریکایی، ریاست هیأت داوران هفت نفره را بر عهده دارد و فستیوال کار خود را بانمایش فیلم درود بر سزار ساخته برادران کوئن آغاز کرد.
داورانی که می بایست بهترین های خود را از میان ۱۸ فیلم برگزینند.
رادیو فرانسه در پایان افزود: حال باید دید ٢ ایرانی شرکت کننده در بخش مسابقه ای اصلی، مانی حقیقی از ایران با فیلم اژدها وارد می شود و رفیع پیتز با فیلم من نرو هستم محصول مشترک فرانسه، آلمان و مکزیک، چه جوایزی را به مجموعه جوایز ایرانیان می افزایند.
***دویچه وله فارسی
در این ارتباط شبکه اینترنتی دویچه وله فارسی در گزارشی به شرح زیر نوشت: لانتوری، ساخته رضا درمیشیان در بخش پانورامای برلیناله به نمایش درآمد.
فیلمی که با سروصدای زیاد در جشنواره فجر اکران شده بود، در برلین به بایگانی جشنواره پیوست.
این فیلم یکی از چهار فیلم ایرانی شرکت کننده در برلیناله است.لانتوری آخرین و سومین فیلم رضا درمیشیان محسوب می شود.
درمیشیان کارگردانی، نویسندگی و تهیه کنندگی فیلم را بر عهده داشته است. این فیلم در بخش پانوراما (چشم انداز) برلیناله در عصر یک شنبه (۱۴ فوریه) اکران شد.
برخی از عوامل فیلم لاتنوری نیز در سالن سینما حضور داشتند. باران کوثری، نوید محمدزاده، مریم پالیزبان از جمله بازیگرانی بودند که رضا درمیشیان را در برلین همراهی می کردند.
برخی عناصر فیلم لانتوری به طور آشکار با فیلم قبلی درمیشیان یعنی عصبانی نیستم شباهت هایی دارد.
لانتوری به لحاظ فرم مستندی است که بازسازی شده است. یعنی گرچه فیلم مستند و به گونه ای گزارش گونه تهیه شده، اما به جای افراد واقعی، بازیگران نقش آفرینی می کنند.
علاقمندان به رپرتاژهای تلویزیونی درباره مسائل اجتماعی، سیاسی و غیره شاید صدها نمونه از این مستندها را دیده باشند.
گزارش از اتفاقی که رخ داده و حال با بازسازی فضا و چهره ها، ماجرا به گونه ای مستند دوباره روایت می شود. یعنی ترکیبی از فرم داستانی و گزارشی مستند، هدف از این کار ملموس کردن ماجرا یا واقعه است.
عنوان فیلم لانتوری برگرفته شده از باندی تبهکار متشکل از سه مرد و یک زن است که با زورگیری، آدم ربایی و اخاذی زندگی می گذرانند.
فیلم از زمانی داستانی تا حدودی دلچسب پیدا می کند که رابطه ای عاشقانه میان پاشا (با نقش آفرینی نوید محمدزاده) یکی از افراد این باند زورگیر و مریم (با بازیگری مریم پالیزبان)، ژورنالیستی که مدافع حقوق بشر است، آغاز می شود.
مریم تمام تلاش خود را صرف گرفتن رضایت از خانواده قربانیان و جلوگیری از مجازات قصاص می کند.
چگونگی این عشق در توضیحات افراد مختلف و هم چنین در دیدارهای این دو با یکدیگر در طول فیلم هر چه بیشتر آشکار می شود.
عشق افراطی پاشا به مریم کاملا رگه های قوی مازوخیستی (خودآزاری) و سادیستی (دگرآزاری) دارد.
این رابطه عشقی سرانجام به فاجعه منتهی می شود و با اسیدپاشی پاشا به صورت مریم نقطه عطفی در فیلم به حساب می آید.
این فیلم در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر در ایران نیز چند روز قبل اکران شده بود و برخلاف ادعای برخی از مسوولان برلیناله نخستین اکران خود را در جشنواره برلین تجربه نکرده است. پرسشی که البته باید برگزارکنندگان جشنواره بدان پاسخ دهند.
انتقاد از خود در فیلم درمیشیان تا آنجا پیش می رود که حتی یکی از کارشناسان عنوان می کند که این به جای آن که لانتوری نامیده شود، بهتر بود عنوانی نظیر بخشش یا بخشش مریم می داشت.
یعنی اینکه مناسب این بود که عنوان فیلم به جای ضدقهرمانان، با نام و عمل قربانی گره می خورد، اما در فیلم فراموش می شود که در تلقی مدرن از نظام مجازاتی-قضایی بخشش رویه دیگری از مجازات قصاص محسوب می شود.
همانگونه که پیشتر به فرم فیلم اشاره کردیم، برای پرش از قسمت های مختلف به برش های مناسبی نیاز است.
در برخی موارد نمایش چند عکس پشت سرهم که با صدای دروبین عکاسی نیز همراه است، وظیفه پیوند دادن صحنه ها را بر عهده دارد.
این کار به دفعات تکرار می شود و چون به گونه تورمی از آن استفاده می شود، جذاب نیست.
تدوین بر عهده هایده صفی یاری است که سومین همکاری مشترک او با درمیشیان است.
در میان همه بازیگران باید جای ویژه ای به باران کوثری داد که بسیار خوب نقش خود را اجرا می کند و یکی از نقاط مثبت فیلم به شمار می آید.
مریم پالیزبان با بازیگری در این فیلم پس از سال های غیبت دوباره در مقابل دروبین ظاهر شد.
ایرنا نوشت:دویچه وله فارسی در پایان افزود: در فیلم صحنه بسیار زیبایی هست که بچه ها در پرورشگاهی خواسته های خود را روی تکه کاغذی می نویسند و به درخت آرزو می آویزند، به این امید که افراد نیکوکار آرزوی آنان را برآورده کنند. شاید بتوان به این درخت آرزو از منظر سینمایی تکه کاغذی آویخت که روی آن نوشته شده باشد، آرزوی من تنها تهیه یا دیدن یک فیلم خوب است.