مجموعه «كلاه پهلوي» از جمله سريالهاي تاريخي است كه تا كنون چند قسمت آن از شبكه يك سيما در همان ساعت هميشگي پخش سريالهاي هفتگي جمعه شبها كه چند سالي است جايگاه ويژهاي هم نزد مخاطبين پيدا كرده است (اشاره به سريالهاي قبلي همچون يوسف پيامبر، مختارنامه، شوق پرواز) ساعت ۱۰ شب روي آنتن ميرود و البته با كمي تأخير نسبت به ساير سريالهاي قبلي كمكم توانسته است مخاطبين نسبتا زيادي را جلب خود كند.
از اين حيث كه سريال «كلاه پهلوي» با يك نگاه داستاني و قصهگونه به بخشهاي مهمي از تاريخ كشورمان ميپردازد جاي خوشحالي است؛ چرا كه دانستن تاريخ، خصوصا تاريخ معاصر و تاريخ حكومتهاي پهلوي براي هر ايراني اهمیت و ارتباط بسيار زيادي با بسياري از پديدههاي امروز دنيا دارد و توان تحليل و درك بهتري از ريشه بسياري از وقايع امروز دنيا در عرصه بينالملل و نيز در خصوص كشورمان را به خوبي به مخاطب خود عرضه ميكند.
اما يك مسئله مهم در مورد اين سريال اين است كه نگاه و رويكرد اين مجموعه به سمتي است كه در قالب يك سلسله رخدادها و حوادث تاريخي كه به صورت قصهگونه و روايت گونه گفته ميشوند يك موضوع را به مخاطب بگويد، يا بهتر بگوييم مخاطب را به اين نتيجهگيري هدايت كند كه چگونه در تاريخ ايران قدرتهاي بزرگ از طريق دست نشاندههاي خود - كه در اين قصه پهلويها هستند - سناريوي استحاله فرهنگي كشور و در پي آن تغيير فرهنگ بومي ايراني - اسلامي مردم و تحميل فرهنگ غربي را به زور چماق و تهديد در پيش گرفتند.
مسئلهاي كه با به تصوير كشيدن مسائلی كشف حجاب و ريشههاي آن، تغيير معماري سنتي ايراني و اسلامي به معماري اروپايي، تغيير ادبيات عاميانه و محاورهاي و نفوذ لغات بیگانه و حتي تغيير چهره بازار و الگو برداري از سبك بازار هاي غربي به خوبي در سريال «كلاه پهلوي» براي مخاطب بازگو و تبيين ميشود.
هر چند در اين قسمتها بعضا به نظر ميرسد كه اين پدر و دختر فرانسوي كه بخشي از اين سناريو را در پيش گرفتهاند چهرههاي معصوم يا مثبتي هستند و تا كنون چهره اين دو نفر چندان با نقش و جايگاهي كه در فيلم براي القاي برخي مفهومات دارند تناسب ندارد، و يا در مورد نوع پوشش لازم نبود كه حتما اين خانم فرنگي و خارجي بعضاً تا اين حد نامتعارف با فرهنگ ما باشد! هر چند سريال بر اساس واقعيتهاست و براي تقريب به ذهن مخاطب به منظور تصويرسازي دقيقتر از حضور چنين زني در بين زنان آن وقت ايران با آن پوششها و به دنبال آن تاثيرات فرهنگي و جو خاصي كه ايجاد ميشود اين كار را كرده است اما بايد قبول كنيم كه تا حدودي زياده روي شد! البته اگر سريال در خارج از كشور بازي ميشد شايد توجيه داشت!
برگرديم به سريال!
نكته ديگري كه در اين سريال خصوصاً در اين قسمتها به خوبي بيان ميشود، سناريوي تقليد كوركورانه از غرب براي تجدد و پيشرفت ايران است. موضوعي كه در شرايط امروز جامعه لازم است كه بازگو شود! يعني پيشرفت يا رفاه مردم در گرو راهي نيست كه غرب ميرود. خصوصاً الگو برداري فرهنگي و اعتقادي از غرب براي رسيدن به پيشرفتهاي آنان.
كلاه پهلوي به مخاطب ميگويد كه يكي از توطئههاي كهن و ديرينه غرب براي كشور اين بوده است كه با ديكته فرهنگ خودش براي تغيير عقايد و باورهاي مردم به اهداف سياسي خود براي سلطه بر اين كشور و منابعش نقشه ميكشد، لذا امروز هم اين سناريو پا برجاست.
از سوي ديگر در اين سريال داستانهاي حاشيهاي فراواني وجود دارد كه زيبايي آنها در اين است كه هرگز جاي متن را نميگيرند و مخاطب را از داستان اصلي منحرف نميكند و البته اين داستانهاي فرعي بعضا حاوي نكات خاصي هم هستند كه به شناخت بهتر از شرايط فرهنگي و اجتماعي آن دوران كه يكي از محورهاي سريال هم همين است كمك زيادي ميكنند.
البته در اين سريال با وجود شهرك بسيار خوب و مناسبي كه دارد و نيز با حضور هنرپيشههاي سرشناس و توانمند هزينههاي زيادي هم شده است كه اميدواريم با استقبال حداكثري مردم از اين هزينهها حداكثر بهره برداري صورت بگيرد.
یادداشت: ايوب توكليان