نمایش "خداحافظی نکردی با نجمه، سورچی" نوشته و کار حمیدرضا آذرنگ اثری است که قصد دارد تقابل دو نگرش را در سالن چهارسوی مجموعه تئاتر شهر به صحنه ببرد.
به گزارش هنر نيوز به نقل از مهر، "خداحافظی نکردی با نجمه، سورچی" نمایشی است که این روزها در سالن چهارسوی مجموعه تئاتر شهر خود را برای اجرا آماده میکند. پیش از ورود به سالن نمایش "خنکای ختم خاطره" آخرین تجربه نیما دهقان و حمیدرضا آذرنگ در ذهنمان تداعی میشود که توانست اکثر جوایز بخش مسابقه بینالملل بیست و هشتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر را از آن خود کند.
وقتی به سالن چهارسو وارد میشویم نیما دهقان روی صندلی تماشاگران نشسته و با دقت به صحنه تمرین نمایش نگاه میکند. دهقان این بار در مقام دراماتورژ در کنار حمیدرضا آذرنگ که نویسنده و کارگردان نمایش است، حضور دارد.
آذرنگ خود کلاهی بر سر در گوشهای از صحنه سفید رنگ که روی آن چند قطعه فرش است و توسط منوچهر شجاع طراحی شده، ایستاده است. از نوع لباسی که به تن دارد اینگونه برداشت میشود که از خدام حرم یکی از معصومین است. آذر خوارزمی نیز با چادری بر سر در مقابل او ایستاده است. گروه در حال تمرین صحنهای از نمایش "خداحافظی نکردی با نجمه، سورچی" است.
شهرام حقیقت دوست و رویا میرعلمی دو بازیگر دیگر نمایش هستند که هر کدام در بخشی از صحنه در انتظار رسیدن صحنه مورد نظرشان هستند. فرشاد فزونی آهنگساز جوان و مستعد تئاتر هم همچون چند تجربه گذشته در کنار آذرنگ و دهقان حضور دارد .نورالدین حیدری ماهر و مهدی بوسلیک دستیار کارگردان و مدیر صحنه نمایش از چهرههای آشنای دیگری هستند که امور لازم برای تمرین و اجرای "خداحافظی نکردی با نجمه، سورچی" را برعهده دارند.
در بخشهای مختلف نمایش اشاراتی به حرم امام رضا (ع) میشود و گویی داستان و ماجرای نمایش به گونهای به نوع باور و اعتقادات چند انسان مربوط است. آذرنگ که ایفاگر نقش حبیبالله است در انتهای صحنه گویی قصد رفتن به مکانی را دارد که خوارزمی در نقش نجمه مقابل او قرار میگیرد تا مانع از رفتن او شود.
حبیبالله: الله اکبر
نجمه: به آزارت نیومدم حبیب خدا. مگه چه کردم من سورچی؟ من که رفتم بیخیال برگشت. چی گفتم مگه که باعث رنجش دلت بشه که آقا اونجور با غیض منو مأمور به دست آوردن دلت کنه.
حبیبالله: ما از هیچکس دلخور نیستیم. برو به همون آقا هم بگو.
نجمه: استغفرالله.
حبیبالله: چی میگی خانوم؟ چی از جونم میخوای؟
نجمه: رضایتت.
حبیبالله: گفتیم که دلخور نیستیم. تاز تونستیم خیال کلنل رو به نیومدن و نبودنت آروم کنیم.
در حین گفتن دیالوگها حبیبالله گویی قصد ماندن ندارد ولی نجمه مدام در پی اوست و با بیتابی حرفهایش را میزند. صحبت از خواب است و رویا و طفلی بیمار و در نهایت حکمت خداوند. بعد از تمرین این صحنه گروه صحنهای دیگر را تمرین میکند.
این بار شهرام حقیقت دوست با آذر خوارزمی در گوشهای دیگر از صحنه روی فرشی دیگر قرار دارند. حقیقت دوست لباسی سیاه به تن دارد و در نقش حرمت گویی وارد خانه نجمه میشود. همزمان با تمرین صحنهها فرشاد فزونی نیز به صورت زنده موسیقی نمایش را اجرا میکند گویی که موسیقی خود یکی از بازیگران "خداحافظی نکردی با نجمه، سورچی" است.
دهقان و آذرنگ هم درباره فضای مورد نظر با بازیگران و آهنگساز نمایش در میان میگذارند. این صحنه نمایش با موسیقی اجرا شده فضایی نگران کننده به خود میگیرد.
نجمه: از همون در که بیاجازه اومدی برگرد تا مضاف نشده به حاجتت نسخهی طبیب.
حرمت: به قدر کفایت ناخوش هستم از دشنه به دستی روزگار. چه عیب اگه...
نجمه: هش. به خطا برسه خیالت با اشارتی خبر میدم تا چنانت کنند که چاره ندونی.
حرمت: بسمالله، خبر کن تا خوش خبرتر راهی امنیه شم به راپورت خیال خطات و خوابی که به چشمت اومده از غریب نوازی امام غریب.
گویی حرمت از موضوعی با خبر است و نجمه کم کم به این نکته پی میبرد. نوع طراحی صحنه و میزانسنهای نمایش حاکی از آن است که مخاطبی که به تماشای نمایش "خداحافظی نکردی با نجمه، سورچی" همچون تجربیات پیشین آذرنگ و دهقان با فضایی متفاوت و در پایان غافلگیر کننده مواجه خواهد شد.
این یکی از خصوصیات نمایشهای اجرا شده از این دو کارگردان تئاتر است که همواره فضایی متفاوت را در مقابل دیدگان مخاطب به تصویر بکشند و تا دقایق پایانی تماشاگر هر آن در انتظار اتفاق و رویدادی تازه در روند روایت داستان و اجرای نمایش باشد.
صحنههای نمایش با نور در نظر گرفته شده از هم جدا میشوند. یکی دیگر از صحنههایی که گروه آن را تمرین میکند صحنهای است که در آن رویا میرعلمی در نقش نبات ملتمسانه از حرمت میخواهد که راز وی را فاش نکند.
نبات: هر چه کردم محض خاطر طفلم بود. به همون آقا امام رضا قسم که روسیاهشم، هرگز دل خودم به هیچ کجای دنیا نرفته بود که این رقمی بخوام دین و ایمونمو به باد بدم. بالای سر نشسته، خودش شاهده که جز این خطایی به خاطرم نرفته بود. گفتند طبیب از فرنگ عازم و نامعلوم مدتی میمونه اینجا و میره، گفتند حاذق و سابقهدار به درمون درد طفلم، منگ شدم...
در این صحنهها حرمت حرفی نمیزند و در بخشهایی از صحبتهای نبات جابجا میشود و نبات هم در پی او با التماس حرفهایش را میزند.
نمایش "خداحافظی نکردی با نجمه، سورچی" به گفته حمیدرضا آذرنگ تقابل دو نگرش به اعتقادات است. این نمایش قرار است از روز پنجشنبه 20 خردادماه ساعت 20:15 در سالن چهارسوی مجموعه تئاتر شهر اجرا شود. اینکه "خداحافظی نکردی با نجمه، سورچی" تا چه حد میتواند مخاطب خود را غافلگیر کند سؤالی است که پاسخ آن در زمان اجرای نمایش داده خواهد شد.