به گزارش هنرنیوز به نقل از گاردین، از ناشران درباره سه گروه کتاب سوال پرسیده شد. گروه اول مربوط به کتابی است که بسیار دوست داشتند. ایبنا نوشت: گروه دوم کتابی که به نظر آنان به آنچه لایقش بود نرسید. گروه سوم کتابی که دوست داشتند در انتشار خود چاپ کنند.
«دانیل پترارکو»: مدیر انتشارات «اروپا»کتاب سال: اتفاقی که سال گذشته را برایم بسیار جذاب کرد خواندن کتاب «داستان کودک گمشده» نوشته «النا فرانت» بود. این کتاب که سپتامبر گذشته به چاپ رسید با استقبال فراوان منتقدان روبهرو شد و خوانندگان بریتانیایی جذب داستان چندلایه این کتاب شدند.
کتاب ارزشمند سال: کتاب دیگری که ارزش دیده شدن دارد داستان «مایومی و دریای شادی» است که روایت عشق و کتابهایی است که خواندنشان زندگی انسان را دگرگون میکند. همچنان امیدوارم که مورد اقبال مخاطبان قرار گیرد.
ای کاش من منتشر میکردم سال: آرزو داشتم کتاب «گیاهخوار» اثر «هن کان» را من منتشر میکردم. کتاب جذاب و ترجمه بسیار خواندنی «دبورا اسمیت» امید حضور این کتاب در فهرست کاندیدهای جایزه «من بوکر» در بخش بینالملل را افزایش میدهد.
چاربز بویل، ناشر «سی. بی»کتاب سال: به نظر من انتشار دوباره دو داستان از سه گانه «آگوتا کریستف» باید سروصدای بیشتری به پا میکرد. داستان «نوتبوک» انتظار خوانندگان از این نویسنده را بالا برد و متأسفانه جذابیت داستانهای دیگر این سهگانه را برای آنان کاهش داد.
کتاب ارزشمند سال: از کتاب «گزارشگر جنگ» نوشته «دن ابراین» استقبال خوبی شد و جایزه شعر را به خانه برد و «شاهکار احساس و صداقت» نامیده شد. اما داستان «زندگی جدید» این نویسنده که داستان را به اتفاقات سوریه میکشاند چنین قدرتی نداشت. شاید دلیل استقبال نکردن از این اثر این است که در زمانی که اخبار جنگ و کشتار در دنیا زیاد شده بود منتشر شد و مخاطبان ترجیح دادند از این موضوع دوری کنند.
ای کاش من منتشر میکردم سال: ترجمه کتاب «سوئیتی برای باربارا لودن» از «ناتالی لاجر» مرا بسیار تحت تأثیر قرار داد. کتاب ترکیبی از رمان، مستند، خاطرات، بیوگرافی، مقاله، و فیلم است. این برای کتابفروشیهایی که کتابهایشان را در گروههای مختلف دستهبندی میکنند دردسرساز خواهد شد. این کتاب را باید روی میزی گذاشت که در آن طبقهبندی کتابها غیرممکن است.
«سارا بریبروک»، مدیر ارتباطات انتشارات «اسکرایب»کتاب سال: امسال هیچ کتابی به اندازه داستان «خانم اینگلز» نوشته «گوین مککرا» مرا شاد نکرد. رمان داستان «لیزی برنز» که با «فردریک اینگلز» ازدواج کرد و چیزهای زیادی را در زندگی درباره طبقه کارگر به او آموخت. از موفقیت این کتاب در ایالات متحده بسیار مسرور شدم و کتاب سال آمازون نیز شد.
کتاب ارزشمند سال: «تئاتر جنگ» نوشته کارگردان آمریکایی «برایان دوئریز» بهترین اثری است که تا به حال درباره توجیه توانایی هنر و تآثیرگذاری آن در زندگی انسان خواندم. نویسنده کتاب میگوید: «با خواندن نمایشنامههای تراژیک یونان باستان تلاش کردم اتفاقات را برای مردم هم عصر خودم که با اتفات عجیبوغریب برخورد و نتایج عجیبی را میبینند تعریف کنم.» با توجه به این که کتاب ماه گذشته و در ایام سال نو منتشر شد انتظار موفقیت آن را نداشتم اما نقدهای خوب از این کتاب در روزنامههای آمریکایی و بریتانیایی این امید را در من به وجود آورد که هنوز جا برای پیشرفت این کتاب وجود دارد.
ای کاش من منتشر میکردم سال: در حال حاضر در حال خواندن کتاب «غرقشدن عجیب» نوشته «لاریسا مکفارکر» هستم و تبدیل به یکی از کتابهای موردعلاقه من در حوزه غیرداستانی شده است. کتاب با تحقیقات دقیقی نگاشته شده و داستان افرادی را میگوید که در زندگی دچار افراط شده و تا آستانه غرقشدن روحی رفتهاند. کتاب خواننده را به تفکر وا میدارد که اخلاقیات تا چه اندازه در زندگی بشر تأثیرگذار است.
جن همیلتون، مدیر انتشارات «سالت»کتاب سال: «پسر خوب» نوشته «مک ایوی» را-که در انتشارات خودمان چاپ کردیم- بسیار دوست داشتم. هر کس این کتاب را میخواند عاشق آن میشود. شخصیت اصلی آن «میکی» بسیار دوستداشتنی است و همه میخواهند بدانند چه بلایی بر سر او میآید و این مرا به این نتیجه میرساند که هنوز نگاشتن داستانهایی که روی زندگی افراد تأثیر گذاشته و به آنها انگیزه و انرژی میدهند پرطرفدار است.
کتاب ارزشمند سال: «شانزده تلخ» نوشته «استفن محمد» داستان جالبی دارد و پر از لبخند و اشک است. نقدهای خوبی روی این کتاب نوشته شد اما انتظاری که من دارم بیشتر از اینهاست. امیدوارم این کتاب به دست افراد بیشتری برسد.
ای کاش من منتشر میکردم سال: کتاب «پس از من سیل میآید» نوشته «سارا پرری» که در انتشارات «سالت» منتشر شد. بسیار خوب و بر اساس داستانی واقعی نوشته شده است. اگر فرصت آن را داشتم حتماً در نشر خودم کتاب را به چاپ میرساندم.