اگر برنامه گفت و گومحور هفت را نود سینمایی بنامند، برنامه ی مجله تئاتر را هم می توان به همان دلیل نود تئاتری نامید. اما آیا اصلاً در مقوله برنامه سازی برای تلویزیون درست است که ما دست به مقایسه بزنیم و ارزش های هر اثر نو و بدیعی را به نمونه های موفق قبلی مرتبط بدانیم؟
در این که برنامه ها بر یکدیگر تأثیر می گذارند و ممکن است از جهاتی شبیه هم بشوند تردیدی نیست اما مگر نه این که برنامه نود هم با الگوبرداری از تاک شوهای تلویزیونی (كارهاي گفتگو محور) شبکه های خارجی که اصل چنین ژانری متعلق به آن هاست ساخته شده و در عین حال تفاوتی عمده با همه آن نمونه ها دارد؟ حکایت برنامه هفت و مجله تئاتر هم همین است. تفاوت های نه چندان اندک میان این برنامه ها به روشنی نمایان گر غیرقابل قیاس بودن آن ها با هم است و کمبود جسارت و صراحت در برنامه سازی تلویزیونی نباید ما را به این اشتباه بیندازد که تصور کنیم هر برنامه ای که صریح بود و تا حدودی جنجالی، لزوماً تقلیدی از نمونه های موجود دیگری است که پیش از آن تولید و ارائه شده است.
اما بپردازیم به موضوع اصلی یعنی برنامه گفت وگومحور مجله تئاتر که هم اکنون از شبکه 4 سیما در حال پخش است. مجله تئاتر، بنا دارد به مشکلات یک گروه مهم ولی مهجور از هنرمندان کشور بپردازد: اهالی تئاتر؛ یعنی کسانی که چراغ هنر اصیل و پرسابقه ی تئاتر را که حقیقتاً مادر سینما و تلویزیون است با جان و دل زنده نگه داشته اند و برای پرداختن به عشق هنری شان سودای پول و شهرت هم ندارند اما با این وجود از دو سو مورد بی مهری قرار گرفته اند: یکی از سوی نهادهای مسئول و دیگری از طرف همان دو فرزند اصلی تئاتر یعنی سینما و تلویزیون. مجله ی تئاتر می خواهد تریبونی رسانه ای باشد برای انتقال دغدغه ها و نقطه نظرات خانواده تئاتر کشور به مخاطبانی که شاید به همان دلیل مهجوریت تئاتر، آگاهی زیادی از چند و چون این حرفه، آثار تولیدی در حال اجرا، و به طور کلی ارزش هنری و ضرورت فرهنگی تئاتر در جامعه کنونی ندارند و چه بسا این هنر را متعلق به مخاطبان خاص دانسته و از قدرت تأثیرگذاری بالا و جذابیت ذاتی آن برای مخاطب عام بی-خبرند.
شاید به نظر برسد به دلیل فاصله ای که میان توده عوام و دست اندرکاران هنر نمایش به وجود آمده این حرف ها و بحث ها هم فقط به کار مخاطب خاص می آید و ارتباطی با نیاز دیگر مخاطبان ندارد اما در واقع مشکلات تئاتری ها ارتباط مستقیمی با این فاصله به وجود آمده دارد. قیمت بالای بلیط تئاتر نسبت به سینما، کم بودن سالن های نمایش در کشور، و عدم تبلیغات مناسب برای این حرفه از مهم ترین دلایل منحصر شدن مخاطب هنر تئاتر به گروه روشنفکران و علاقه مندان به خصوص این هنر بوده و مسائلی همچون موضوعات روشنفکرانه و داستان های پیچیده و غیرعامیانه در واقع معلول فاصله مورد اشاره است نه علت آن. با این وصف، اصل وجود چنین برنامه ای در میان انبوده تولیدات مرسوم تلویزیونی اتفاقی مهم و قابل تقدیر است و باید مراقب بود که نقد و بررسی تحلیلی این قبیل برنامه ها به این اصل قابل توجه خدشه ای وارد نکند.
اما درباره فرم ساختاری برنامه به لحاظ انطباق آن با استانداردهای برنامه سازی تلویزیونی خصوصاً گونه بخصوص برنامه گفت وگومحور نکات مثبت و منفی مهمی وجود دارد که به آن ها اشاره می کنیم. ابتدا مزیت ها را بر شمرده و سپس به بیان نقص ها می پردازیم.
پیش از هر چیز تیتراژ برنامه است که جلب توجه می کند. تیتراژی که به عنوان وله میانی هم از آن استفاده شده و در جای جای برنامه نمود مشخص دارد. این ایده که صفحه مجله ای مکتوب را ببینیم که ورق می خورد و در هر صفحه بخشی از برنامه با کادر کوچک دیده می شود و سپس این کادر به قاب اصلی اثر تبدیل می شود ایده تازه ای نیست اما در بین برنامه های مشابه بداعت خودش را داراست. مخاطب به جای این که با تیتراژ تکراری و مرسوم برنامه های تلویزیونی مواجه شود صفحه ای را مقابل خود می بیند که عنوان هایی همچون صاحب امتیاز، سردبیر، مدیر هنری و غیره دارد و همچنین به جای این که از زبان مجری متوجه بخش های مختلف هر قسمت بشود تیتر موضوعات را از طریق صفحه فهرست مطالب مجله¬ی مکتوب دنبال می کند. این که تدبیر بصری مورد اشاره اختصاصی به تیتراژ ابتدا و انتهای کار نداشته و تبدیل به المان ثابتی در کل کار شده یکی از مهم ترین مزایای برنامه است که باعث شده اثر از نوعی انسجام بصری قابل قبول برخوردار شود و برخلاف روش معمول امروزی، یک قسمت از برنامه مثل تیتراژ، تفاوت کیفی زیادی با دیگر بخش ها نداشته باشد.
ویژگی مثبت دیگر برنامه، گفت وگوی چالشی آن با مهمان مدعو و پرهیز از محافظه کاری و ماندن در قالب کلیشه های رسمی است که باعث شده وجه تئاتری برنامه و صراحت و جسارتی که مختص این هنر دراماتیک مستقل است حفظ شود و این طور به نظر نرسد که ما در این برنامه قرار است با تئاتری هایی مواجه باشیم که در مقابل دوربین تلویزیون خود را سانسور می کنند و به اصطلاح، تلویزیونی حرف می زنند.
مصاحبه با شخصیت های برجسته تئاتر و نظرخواهی از آن ها در خصوص موضوعات برنامه ویژگی دیگری است که رنگ حرفه ای به درونمایه اثر بخشیده و آن را از دام خودمحوری و تفسیر به رأی که از مضرات نگاه بیرونی به مقوله مورد بررسی است خارج نموده است. این ویژگی موجب شده اهالی تئاتر بتوانند این برنامه را واقعاً متعلق به خودشان بدانند، به سازندگان آن اعتماد کنند، و در صورت نیاز، همکاری صمیمانه خود را دست اندرکاران برنامه دریغ ننمایند.
بخش نقد تئاتر برنامه هم بخش مفید و مناسبی است که هم از نظر تایم زمانی، هم از جنبه مدیریت فرایند نقد، و هم از لحاظ نوع برخورد منتقد برنامه با آثار مورد نقد و سازندگان آن ها قابل تقدیر و تحسین است. بخصوص در قسمتی که به نقد و بررسی نمایش خوب و جالب توجه «ولپن» ساخته مهدی کوشکی اختصاص داشت.
اما برخی از کاستی ها و نقایص برنامه که نه به قصد عیب جویی بلکه تنها به منظور بهبود کیفی اثر باید به آن ها توجه داشت از این قرارند:
مجری برنامه اگرچه از دانش لازم برای اجرای چنین برنامه ای برخوردار است و جسارت آن را هم داراست که بحث را از حالت خشک و رسمی خارج کرده و به چالش بکشاند، اما نه برای مدیوم تلویزیون گزینه مناسبی است، نه برای برنامه ای که موضوع آن تئاتر است و کم ترین انتظاری که در این زمینه می توان از آن داشت استفاده از یک بازیگر تئاتری خوب، آشنا، و تا اندازه ای کاریزماتیک و محبوب نزد مخاطب است. مجری برنامه مجله تئاتر با همه توانایی هایش چون از یک طرف قدرت بازی و بیان تئاتری ندارد و از طرف دیگر برای مخاطب معمول برنامه ناآشناست، انتظارات لازم را از اجرای برنامه گفت وگومحوری که به موضوع تئاتر اختصاص دارد برآورده نمی کند و قادر نیست تحمل مدت زمان طولانی برنامه را برای مخاطب، آسان نماید.
دکور برنامه بی ارتباط با موضوع اصلی نیست اما می توانست خیلی بهتر از این که هست باشد. استفاده از نقاشی انتزاعی در پس زمینه و قرار دادن یک دیواره نمادین در پیش زمینه و همچنین بهره گیری مختصر از رنگ مشکی در میانه تابلوها اگرچه بنا دارند تداعی کننده صحنه تئاتر باشند اما بیش از اندازه خام و ابتدایی و نیز شلوغ و آشفته اند. تصویربردای غیرحرفه ای برنامه هم این نقص را پررنگ تر جلوه داده و باعث شده دکور برنامه از آنچه هست نامناسب تر به نظر برسد. کادرهایی که تصویربرداران برنامه مجله تئاتر برای کارگردان تلویزیونی مجموعه بسته اند بعضاً اشتباهات زیبایی شناسانه ی واضحی دارد که نمی توان چشم از آن ها پوشید و به عنوان خطای جزئی از کنار آن ها گذشت.
گروه کارشناسان برنامه هم یکی دیگر از کاستی های اثر است. بهره گیری از نیروهای جوان شاید به خودی خود ایرادی را متوجه برنامه نکند اما این تنها در صورتی است که کارشناسان انتخابی، از آگاهی بالا و درجه ی هوشمندی مناسبی برخوردار باشند که اگر آنها را همردیف با کارشناسان پیشکسوت نمی کند دست کم خلأ وجود این متخصصان را در برنامه کمتر به چشم بیاورد. برخی سؤالات عجیبی که این کارشناسان جوان از مهمانان پیشکسوت برنامه می پرسند این تصور در ذهن مخاطب به وجود می آورد که بخش کارشناسی برنامه اساساً بخش زایدی است که می تواند به راحتی حذف شود و لطمه ای هم به کلیت برنامه وارد نشود.
آزاد جعفری