کارگردان مستند «کارنامه بنیاد کندی» مطرح کرد
نمیتوان این تاثیر را انکار کرد
مستندسازی که روزگاری به عنوان معلم مدرسه از طرف سپاه دانش به روستایی دورافتاده در آذربایجان شرقی میرفت، پس از چهل سال سرنوشت شاگردانش را به پردهی سینما آورد، او همچنین معتقد است که تأثیر سینمای مستند بر سینمای داستانی انکار شدنی نیست.
تاريخ : پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۱۳:۰۰
به گزارش هنرنیوز؛محمد جعفری که به همراه همسرش، آذر مهرابی مستند «کارنامهی بنیادکندی» را ساخته و در جشنوارهی فیلم فجر به نمایش درآمد،دربارهی ساخت این فیلم گفت: در جامعهی پر از دغدغهی امروز بهترین کار این است که نقبی به قشنگیهای اطراف بزنیم و یکی از آن مسائل نگاه به زندگی آدمهای صاف و سادهی جامعه است. این فیلم دربارهی آدمهای مهاجر و حاشیه نشینی است که به امید کار و زندگی بهتر به شهر آمدهاند.
این مستندساز دربارهی اینکه چرا تصمیم گرفته برای بیان این موضوع سراغ شاگردان ۴۰ سال قبل خود برود، اظهار کرد: این شخصیتها با من عجین بودند، چون من دو سال از زندگیام را در روستای «بنیادکندی» در قالب سپاه دانش گذراندم و اولین مدرسه را آنجا ساختم و خودم اولین معلم آنها بودم. انتخاب این آدمها نیز به دلیل عُلقهای بود که بواسطهی دو سال همراهی بین ما بوجود آمده بود و بعد از گذشت ۴۰ سال از خودم پرسیدم آنها الان کجا هستند؟ به روستای بنیادکندی رفتم و ابتدا فکر میکردم همه شاگردانم را آنجا خواهم دید اما دیدم هیچکس از آن زمان نمانده و همه مهاجرت کردهاند.
جعفری دربارهی نقش تحقیق در این فیلم توضیح داد: پژوهشهای ما میدانی نبود و پژوهش تصویری بود، یعنی از ابتدا با دوربین روشن وارد کار شدیم و دو سال و نیم تصویربرداری کردیم و در نهایت ۶۴ دقیقهی فعلی را از میان آنها انتخاب کردیم.
محمد جعفری دربارهی سطح فیلمهای حاضر در بخش سینماحقیقت سیوچهارمین جشنوارهی فجر اظهار کرد: امسال مستندها بیشتر از همیشه تماشاگر داشتند و نسبت به سالهای قبل از هر نظر یک پله بالا آمدهاند و ما بهترین سال حیات سینمای مستند در جشنواره فجر را شاهد بودیم. اما زمزمههایی شنیده میشود، از اینکه فیلمهای مستند در سالن اصلی تماشاگر کافی ندارند و موجب گلایهی فیلمسازان داستانی میشود و به همین بهانه شاید در سالهای بعد تنها برخی مستندهای برگزیده را در جشنواره نشان دهند. در حالی که در جامعهی امروز ایران مستندسازان دست پُری دارند. من به عنوان یک مستندساز قدیمی از دبیر جشنواره تقاضا میکنم فکر نکنند که فیلمهای مستند جای فیلمهای داستانی را تنگ میکنند بنابراین مثل جشنوارههای سطح اول جهان به فیلم داستانی و انیمیشن و مستند به یک اندازه بها بدهند.
آذر مهرابی دیگر کارگردان فیلم «کارنامهی بنیادکندی» نیز دربارهی این فیلم گفت: کلیت این فیلم جریان زندگی را نشان میدهد؛ همانطور که کودکی، جوانی، پیری و غم و شادی در زندگی از پی هم می آیند، در این فیلم هم این روند وجود دارد و دوربین ما کار یک مشاهدهگر محض را انجام میدهد و ما کمترین دخالت را در اتفاقات داشتیم که این امر باعث میشود یک کارگردانی بالاتر از ما بر فیلم حاکم شود. در این کار بیشتر هنر سینما دخیل بوده و صنعت سینما کمترین نقش را داشته است.
مهرابی دربارهی واکنش مخاطبان به این فیلم نیز گفت: بازخورد اصلی که از مخاطبان گرفتیم مربوط به مسئلهی گذر زمان بود. اینکه آدمها برای آیندهی خودشان نقشههایی میکشند و سالها بعد میبینند بسیاری از آنها عملی نشده و زندگی جور دیگری رقم خورده است.
این مستندساز درخصوص طنز نهفته در این مستند اجتماعی که با استقبال تماشاگران جشنوارهی فجر نیز روبرو شد، اظهار کرد: این مسئله از جهانبینی هریک از ما نشأت میگیرد، اگر این راشها را در اختیار کس دیگری میگذاشتیم او بر اساس ذهنیت خودش فیلم را جور دیگری میساخت. اما این چیزی بود که از جهانبینی من و آقای جعفری نشأت گرفته است. ما به واقعیتی که اتفاق میافتاد تکیه کردیم و دیدیم اتفاق درستی افتاده و شاید اگر از تخیل خود استفاده میکردیم این فیلم به این شکل به بوجود نمیآمد. این فیلم نمونهی کوچکی از جامعهی ماست و چهل سال تاریخ ایران را از خلال زندگی این آدمها نشان میدهد.
ایسنا نوشت:مهرابی نیز درخصوص ارزیابی خود از بخش مستند جشنوارهی فجر نیز گفت: امسال فیلمهای مستند چیزی از آثار داستانی کم نداشتند و شاید بالاتر هم باشند، در جشنواره امسال فیلم «خشم و هیاهو» حضور داشت که کاملا از مستند «کارت قرمز» مهناز افضلی الهام گرفته بود و سالها قبل نیز محمد جعفری مستندی به نام "کریستین" ساخته بود که اصغر فرهادی برمبنای داستان آن یک فیلم داستانی برای تلویزیون ساخت و این تعامل همواره بوده و باز هم اتفاق میافتد، بنابراین تأثیر سینمای مستند بر سینمای داستانی انکار شدنی نیست.