به گزارش هنرنیوز ، ترجمه معکوس در سالهای اخیر واژهای نامآشنا در فرهنگ ما به شمار میرود، پس از تأکید رهبر انقلاب مبنی بر لزوم فعالیت در حوزه ترجمه و نشر بینالملل موسسات بسیاری در ایران اقدام به ترجمه آثار کردند، اقدامی که اگرچه آغاز آن حرکتی نیکو بود، اما در عمل نتیجه چندانی جز انبار شدن شمار بسیاری از کتابهای ترجمه شده در دفاتر ناشران در برنداشت چرا که عموماً برای ترجمه این آثار مسیر استانداردی پیموده نشد و ترجمههای منتشر شده ضعیف و ناکارآمد بودند.
یکی از مهمترین دلایلی که طرح ترجمه معکوس در ابتدا در ایران شکست خورد، به نبود یا کمبود آژانسهای ادبی فعال مرتبط است، آژانسهایی که به عنوان زنجیره واسط بین ناشر داخلی و ناشر خارجی عمل کرده و ادبیات ایران را از مسیر استاندارد، جهانی میکنند. خوشبختانه در سالهای اخیر با حس شدن ضرورت فعالیت این آژانسها ترجمه در مسیر صحیح خود تا اندازهای حرکت کرده است.
به دنبال تمامی نواقصی که در سالهای گذشته در حوزه ترجمه وجود داشته است، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی طرح حمایت از ترجمه آثار ایرانی در خارج از کشور را در سال 93 کلید زد، آییننامهای نوشته شد و طرح گرنت رسماً فعالیت خود را آغاز کرد، از آن زمان تاکنون بیش از دو سال میگذرد و تاکنون کتابهای بیشماری مشمول این حمایت شدهاند. اما این طرح نیز به مانند هر طرح دیگری در سالهای اولیه اجرا با نواقصی همراه خواهد بود، نواقصی که شناخت هر چه بیشتر آنها راه را برای برطرف شدن و مثمر ثمرتر بودن این طرح باز میکند.
به همین منظور خبرگزاری تسنیم در میزگردی با حضور علی فریدونی مدیر اداره مجامع و تشکلهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، دهقانکار مشاور دفتر، مجید جعفری اقدم مدیر آژانس ادبی پل، افشین شحنهتبار ناشر ایرانی ـ انگلیسی و امیر صالحیطالقانی مدیر انتشارات بینالمللی نحل به بررسی نواقص و مشکلات طرح گرنت و فعالیت در حوزه ترجمه معکوس پرداخته است. مشروح این نشست به شرح ذیل است:
* تسنیم: اگر اجازه دهید بحث را با ضرورت گرنت برای جمهوری اسلامی ایران آغاز کنیم، اینکه اساساً گرنت چه منافعی برای ایران داشته است که وزارت ارشاد موظف به پرداخت آن شده است؟
فریدونی: حوزه زبان و ادبیات از زمینههایی است که به گسترش ارتباطات هر کشور در عرصه بینالملل کمک میکند، این دو ابزار تعامل هر کشور با سایر کشورهاست، به ویژه زبان و ادبیات فارسی با پیشینهای که دارد.با توجه به این ویژگیها و اهدافی که دولتها برای مقاصد فرهنگی خود دارند، گرنت از جمله ضرورتهایی است که باید در جمهوری اسلامی ایران وجود داشته باشد، تقویت شود و از پشتوانه دولتی و حاکمیتی برخوردار باشد.
معاونت فرهنگی وزارت ارشاد نیز در راستای کلی وظایف خود در حوزه فرهنگ و نشر و بالاخص نشر بینالملل و ترویج ادبیات در عرصه بینالملل این پروژه را از دو 3 پیش آغاز کرد، پس از طرح این موضوع در معاونت فرهنگی یک شورای سیاست گذاری متشکل از اهال نشر تشکیل شد تا با توجه به ضرورتی که برای هدف گرنت به عنوان یک وسیله تعامل فرهنگی در سطح نظام بین الملل در نظر گرفته شده است، فعالیت خود را آغاز کند. این شورا پس از دو فاصله زمانی 4 یا 6 ماهه ضمن اینکه جلسات متعددی درون خود داشت، نخستین کتابهای مشمول گرنت را معرفی کرد.
بر این اساس در سال 94 در مرحله اول 204 اثر به دبیرخانه رسید که از این میان مجموعه آثار تصویب شده 113 اثر بود. در مرحله نخست به دلیل شرایطی که وجود داشت و نوع انتظاری که از معاونت فرهنگی می رفت 139 اثر در قالب حمایت خرید معرفی شده بودو 65 اثر نیز در قالب حمایت از ترجمه آمده بود که 51 اثر تایید شد. در مجموع در مرحله نسخت 113 اثر تایید شد مه اغلب در قالب حمایت از خرید حمایت شدند.
در مرحله دوم با همان شورای سیاست گذاری شورا به این سمت گرایش پیدا کرد که تقاضاهایی را بپذیرد که حمایت از ترجمه شود، بنابراین در حوزه کودک و نوجوان 454 اثر، در حوزه بزرگسال 128 اثر و از مجموع این ها 258 اثر به تصویب رسید که غالباً ترجمه بودند.
* تسنیم: جناب فریدونی در این دو سال گذشته آیا در آییننامه هیچ بازنگری وجود داشته است؟
فریدونی: بله ما اخیراً یک بازنگری در آیین نامه داشتیم و تغییراتی نیز اعمال شد برای نمونه تعداد اعضای شورای سیاستگذاری ابتدا 12 نفرتعیین شده بود متشکل از افراد حقیقی و حقوقی. ما تعداد اعضا را کاهش داده و به 7 نفر رساندیم، تغییر دیگری که ایجاد شد این بود که بار اصلی حمایت بر ترجمه و حمایت از ناشر خارجی گذاشته شد. بنابراین گرنت معاونت فرهنگی وزارت ارشاد به آثاری تعلق میگیرد که از وزارت ارشاد مجوز گرفته باشد و به هر دلیلی زمینه نشر بینالملل را دارا باشد. ناشر خارجی کتاب را برآورد کرده و پیشنهاد انتشار آن را داده باشد.
فریدونی: بازنگری در آییننامه گرنت/ کاهش تعداد اعضای شورا از 12 نفر به 7 نفر
همچنین حوزههای کودک و نوجوان، ادبیات، ایرانشناسی و اسلامشناسی از جمله حوزههای مورد تاکید است.
*تسنیم: در این حوزهها اولویت موضوعی نیز وجود دارد؟ برای نمونه موضوعات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس از اولویت اختصاص گرنت برخوردار هستند؟
خیر، این حوزهها عام است وقتی میگوییم ادبیات، مفهوم عامی مد نظر است و مجموعه داشتههای فرهنگی یک جامعه فرهنگی را شامل میشود، که این حوزه عام شامل دفاع مقدس و انقلاب اسلامی نیز میشود، اما گاهی ضرورتهای خاص و موردی پیش میآید، مثلاً توجه به تاریخ معاصر در یک بازه زمانی قوت میگیرد و شورا با توجه به این ضرورت کتابهایی از این دست را در اولویت قرار میدهد، در مجموع باید بگویم، گرنت نظرگاههای یک جامعه حاکمیتی است برای اینکه دیدگاههای فرهنگی خود را به حوزه بین المللی منتقل کند.
البته این را نیز باید بگویم که اکنون حوزه ادبیات کودک و نوجوان هم مراجعه بیشتری برای دریافت گرنت دارد و هم از آن سمت از سوی ناشران خارجی استقبال بیشتری از انتشارشان میشود، ما نیز به نظر میرسد با ادبیات کودک و نوجوان بهتر میتوانیم فرهنگ را منتقل کنیم. علاوه بر آن انقلاب اسلامی و دفاع مقدسبخشی از تاریخ معاصر ماست که باری از ارزشهای مهم همچون ایثار، مقاومت و... را با خود حمل میکند، این ادبایت هم در میان کتابهایی که تاکنون گرنت گرفتهاند، وجود داشته و هم تمایل برای انتقال آن اندک نیست. برای نمونه در همین چند ماه اخیر، یک آژانس ادبی 10 کتاب حوزه دفاع مقدس را برای دریافت گرنت معرفی کرده بود که 6 عنوان آن تا پایان سال مورد حمایت طرح گرنت قرار میگیرد.
* تسنیم: حضور در بازار نشر بینالملل استانداردهای خاص خود را دارد که ما درایران تاکنون کمتر از این استانداردهای بهرهمند بودهایم، جناب جعفری اقدم شما سالهاست چه در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و چه در وزارت ارشاد و چه اکنون در آژانس ادبی پل در حوزه نشر بینالملل فعالیت دارید، این مسیر استاندارد چیست و چه الزاماتی دارد؟
جعفری اقدم: من اجازه میخواهم ابتدا به معنای گرنت و فلسفه آن بپردازیم. از سالها پیش دولتها به این نتیجه رسیدند که وقتی اثری تولید میشود، علاوه بر عرضه آن به صورت کتاب و سی دی نگاه اقتصادی دیگری نیز میتوان به کتابها داشت که هم به اقتصاد نشر کمک میکند و هم در دیپلماسی فرهنگی موثر است و آن مبادله رایت است، رایت انواع مختلفی دارد رایت کتاب، رایت ترجمه، رایت فیلم، رایت تی وی و ...
جعفری اقدم: فروش رایت کتاب هم در بستر سازی برای گسترش دیپلماسی فرهنگی و هم در اقتصاد نشر موثر است
این مبادله شاخه ای از اقتصاد نشر است، بیشتر کشورها زودتر از ما به این نتیجه رسیدند که رایت کتاب هم در بستر سازی برای گسترش دیپلماسی فرهنگی و هم در اقتصاد نشر موثر است، بنابراین دولتها به کمک عوامل نشر آمدند تا از این راه پول دربیاورند و تقویت شوند. مطرح شدن رایت هر کتابی هم هزنیه بر است، هم تخصصی و هم زمان بر. اگر بخواهیم رایت کتابی را در دنیا مطرح کنیم حداقلش این است که یک معرفی کوتاه از کتاب به انگلیسی شامل حداکثر هزار کلمه داشته باشیم، تا مخاطب ابتدا آن را بخواند، اگر پسندید، یک ترجمه 6 تا 8 هزار کلمهای از کتاب لازم است تا مخاطب خارجی بتواند کتاب را توسط آن بررسی کند. تهیه این دو متن برای ناشر داخلی هزینه دارد، وقتی رایتی هم خریداری میشود، ناشر خارجی هم هزینه دارد.
ترجمه اثر به زبان کشور مقصد وظیفه مشتری خارجی است، ما برای کشوری مانند ترکیه وظیفه نداریم که کتاب را به ترکی ترجمه کنیم، ما موظفیم 8 هزار کلمه را به انگلیسی ترجمه کنیم، در حوزه کتاب کودک کل متن باید به انگلیسی ترجمه شده و نمونههایی از تصاویر آورده شود و در کتابهای غیرداستانی فصل اول کتاب باید به انگلیسی ترجمه شود.
در سالهای اخیر نیز دولتها متوجه شدهاند که در خرید رایت کتابها باید حمایتهایی وجود داشته باشد، برای نمونه کشوری مثل ابوظبی تعیین کرده است که هر ناشری از هر کشوری میتواند در سال مشمول حمایت دولت برای خرید رایت 10 عنوان کتاب به زبان عربی شود تا ناشر خارجی بتواند پول رایت را به ناشر عربی پرداخت کند.
نوع دیگری از گرنت به نظر من به حمایت دولتها از ناشر داخلی بازمیگردد، دولتها برای حضور ناشران خارجی در عرصههای بینالمللی زمینهسازی میکنند، برای نمونه اگر ما به عنوان یک آژانس ادبی بخواهیم که در نمایشگاه کتاب فرانکفورت یک میز اجاره کنیم، حداقل باید 6 میلیون تومان پول پرداخت کنیم. معمولا در کشورهایی که نشر توسعخه یافته دارند، دولت اعلام میکند که ما میز را تهیه میکنیم، تو بیا داشتههایت را عرضه کن. همچنین هزینه ارسال کتاب به کشورهای مختلف بالاست، معمولا دولتها این هزینهها را متقبل میشوند. بنابراین ناشران داخلی نیز به نوعی از گرنت بهرهمند هستند.
اینکه گرنت چیست؟ و چرا دولتها باید از توسعه نشر حمایت کنند، مهم است برخی میگویند آژانسهای ادبی به دنبال سود خود هستند و از رانتها استفاده میکنند، اما واقعیت این است که این دسته از افراد منصف نیستند.
من یک نکتهای را نیز درباره سخنان جناب فریدونی باید بگویم و آن این که من موافق این جمله نیستم که گرنت اتفاق میافتد تا آثاری که مورد نظر حاکمیت است، منتقل شود. ممکن است که برخی کشورها فهرست کتابهای مورد نظرشان را نیز ارائه دهند و بگویند اینها اولویت ماست، اما ناشران را محدود نمیکنند که از این کتابها حتماً استفاده کنید تا از گرنت بهرهمند شوید و آثاری که در این فهرست وجود ندارد را ما حمایت نخواهیم کرد.
بنابراین دولتها حمایت میکنند تا اقتصاد نشر کشورشان راه بیافتد و دوم اینکه دیپلماسی فرهنگی کشورشان تقویت شود.
* تسنیم: از مدتها پیش از ارجایی شدن طرحهای گرنت و تاپ در میان موسسات دولتی که به ترجمه آثار میپرداختند، ناشرانی انگشتشمار هم بودند مه قدم در این مسیر گذاشته و تلاش میکردند ادبیات ایران راهی به بیرون از مرزها بردارد. به نظر میرسد، این ناشران امروز بتوانند با حمایتهایی مانند «گرنت» و «تاپ» فعالیتهای چشمگیرتری داشته باشد، جناب شحنهتبار شما از جمله این ناشران بودهاید؟ امروز مسیر کار برای شما تا چه اندازه باز شده است، آیا «گرنت» و «تاپ» توانسته موقعیتی جدید ایجاد کند؟
شحنه تبار: قبل از هر چیز باید بگویم، من مخاطب مستفیم بحث گرنت هستم، من ناشر هستم و از موضع یک ناشر و نه یک آژانس ادبی امروز صحبت میکنم. زمزمههای اجرای «گرنت» 8 سال پیش شنیده شد، اما تا دو سال پیش اجرایی نشد. در برههای تنها ناشران دولتی مستقیم و غیرمستقیم حمایت میشدند،اما شیوهای که در گرنت وزارت ارشاد برای نخستینبار اجرایی شد، حرکت مثبتی بود که موجب دلگرمی برای ادامه راه شد.
من برخلاف جناب جعفری معتقدم ادبیات ایران را ما ایرانیها خود باید گسترش دهیم، نباید توقع داشته باشیم تا ناشر فرانسوی بیاید ادبیات ما را معرفی کند، همان طور که ادبیات امریکا را در وهله اول ناشر امریکایی معرفی میکند. به هر حال ما در ترجمه ضعف داریم و تاکنون به دلایلی به آن بی توجهی شده است. تعداد مترجمانی که توانایی برگردان اثر را را از فارسی به زبانهای دیگر دارند، شاید در مجموع در تمام زبانها به 100 نفر نرسد، این برای کشوری که 7 هزار نویسنده دارد و جزو پر تیراژترین کشورهای دنیا در زمینه تولید کتاب است شایسته نیست.
شحنهتبار: گاهی کتابهایی ترجمه ضعیف شدند تا تنها رزومه مسئولان دولتی باشند
خوشبختانه در ایران، گرنت در شروع کار است و در حال اصلاح. بنابراین باید مواظب باشیم به ورطه اشتباهات گذشته نیافتیم، یک راهی را چندین سال پیش رفتیم و آن این بود که هر گاه صحبت از معرفی ادبیات و داستان به خارج از کشور میشد، روی چارچوبهای خاصی دست گذاشته میشد، که این محدودیت به ما لطمه زده است. ما تا ادبیات عمومی را در دنیا جا نیاندازیم نمیتوانیم ادبیات دفاع مقدس را جلو ببریم، نمیتوانیم کتابهای ارزشمند دینی را معرفی کنیم، ادبیات داستانی زمینهساز گسترش هر نوع ادبیاتی است. ما به اشتباه مقابل ادبیات داستانی سد میزنیم و به جای آن کتابهای دیگر را معرفی میکنیم، این انتخابی است که ما سالها داشتیم و سرمایهگذاریها کردهایم، اما با انتخابهای اشتباه کتابهایی با ترجمههای ضعیف تولید شد که تنها میراثی که باقی گذاشت رزومه برای مسئولان دولتی بوده است.
شحنهتبار: باید اشراف داشته باشیم چه کسی در ترجمه به دنبال حمایت است و چه کسی به دنبال رانت
البته باید بگویم که در وزارت ارشاد و در طرح «گرنت» رویکرد بسیار بهتر است، اما در طرح «تاپ» سازمان فرهنگ چنین نیست ما مشاهده میکنیم که یک کتاب ادبیات داستانی و در مقابل پنج کتاب تخصصی دینی، یک کتاب داستانی و در مقابل 6 کتاب تخصصی تاریخی از طرح تاپ برخوردار میشوند. مسئولان باید توجه داشته باشند که هدف از اینگونه حمایتها چیست؟ آیا قرار است یک کتاب ترجمه گوگلی شود تا رزومهای برای مدیران باشد، یا ترجمه واقعی شود و مخاطب داشته باشد اینکه ما بگوییم تنها ناشر خارجی طرح گرنت را استفاده کند، مناسب نیست، اینکه هر ناشر خارجی میتواند ادبیات ما را معرفی کند، درست نیست. باید اشراف داشته باشیم چه کسی به دنبال حمایت است و چه کسی به دنبال رانت.
از سوی دیگر ناشران ایرانی نیز باید همت داشته باشند، ما با دو مشکل مواجه هستیم، نخست اینکه تازه اول راه هستیم و دوم اینکه با مشکل ترجمه از فارسی به دیگر زبانها مواجه هستیم. بنابراین باید خودمان اقدام کنیم، من خود در مدت حضور در نمایشگاههای مختلف منجمله نمایشگاه کتاب تهران مترجمهایی را یافتم که باید پرروش پیدا کنند تا به یک مترجم خوب در زبانهای صریی، چینی، انگلیسی و فرانسوی تبدیل شوند. به هر حال گرنت نیز حمایتی است، غیرمستقیم از یک مترجم.
جعفری اقدم: اگر ترجمه کتاب ایران به سیستم توزیع کشورهای دیگر راه یافت موفق شدهایم
وقتی اندکی پیش بریم و گوش مردم دنیا به ادبیات ما آشنا شود، آنوقت ما میتوانیم ادبیات دفاع مقدس خود را نیز معرفی کنیم، اما اگر بگوییم ما صرفاً یک ناشر دفاع مقدس هستیم، امکان ندارد موفق شویم. باید اجازه دهیم ادبیات راه خود را باز کند، اگر حمایت بیشتری انجام شود دست ما باز است، اگر کسی هدفش این باشد که ادبیات ایران را معرفی کند دستش باز است.
البته باید به فضای نشر خارج از کشور نیز اشراف داشت، چرا که هر ناشر خارجی نیز ناشر موفقی نیست، در بیرون از ایران نیز ناشران بسیاری کارهای کپی و دیجیتال ارائه میکنند، که ناشر حرفهای به شمار نمیروندو دسترسی به سیستم توزیع ندارند.
جعفری اقدم: من در پاسخ به آقای شحنهتبار باید سخنانی را مطرح کنم، ما نمیتوانیم از خود قانون اختراع کنیم، مبادله رایت قانون جهانی دارد، اینکه من میگویم، ما وظیفه داریم 8 هزار کلمه را ترجمه کنیم، و متن اثر را ناشر خارجی خود باید ترجمه کند، یک قانون جهانی است، من گفتم ما کتاب را به ناشر چینی معرفی میکنیم، ناشر چینی میتواند نسخه انگلیسی تهیه کرده و آن را به چینی برگردان کند. اگر ما کتابی را به چینی چاپ کنیم و بعد کتاب را ارسال کنیم، میشود کار همان دوستانی که 100 نسخه چاپ میکنند و بعد در دو کتابفروشی خارج از کشور آن را توزیع میکنند. اما اگر ناشر خارجی خود کتاب را ترجمه کند، آن را در شبکه توزیع کشورش وارد میکند. وارد دایره توزیع نشر کشوری شدن به آسانی ممکن نیست، ما نمیتوانیم وارد سیستم توزیع خارج از کشور شویم، نمیتوانیم بگوییم مترجم خوب پیدا کردم و کتاب را چاپ میکنم و بعد به لهستان می بریم. به جز ناشران و موزعان خارجی چه کسی میتواند در سیستم توزیع وارد شود.
من موافق این نیستم که بگوییم ما باید ادبیاتمان را در دنیا معرفی کنیم، ما نمیتوانیم از صفر شروع کنیم، کار در عرصه جهانی روش دارد، همه اینها تعریف شده است، شما ناشرید و موردی عمل میکنید، اگر در انگلستان فعال هستید، باید کتاب را در انگلستان توزیع کنید، یا با ناشر دیگر در کشور دیگر هماهنگ شوید تا این کار اتفاق افتد.
بنابراین حمایت از ناشر خارجی لازم است تا رایت ایرانی را بخرد . من در شورای گرنت هم گفتم که ما یک عده از دوستان داریم که در ایران کتاب به زبان دیگر تولید می کنند که در طرح گرنت نمیگنجند، اما به نوعی زحمت میکشند تا کتاب ایرانی را به خارج از کشور برسانند، اما گاهی نیز همان اقدامی میشود که انتشارات دولتی گاهی انجام دادهاند، در نهایت در رایزنیها خاک خورده و بعد هم خمیر میشوند.
من نمیگویم روش آقای شحنهتبار اشتباه است، اما میگویم سعی کنیم بحث را ملی بیبنیم نه منفعت شخصی. نکته بعدی که من مخالف آن هستم، این است که بگوییم ادبایت دفاع مقدس را نمیتوان مجزا ارائه کرد، این اشتباه است، ادبیات انقلاب و دفاع مقدس ما یک پدیده است، در میان ادبیات دنیا، ادبیات جنگ یگ گونه مستقل است، ما چرا باید این کتابهای دفاع مقدسمان ان را در میان کتابهای دیگر بگنجانیم؟
جعفری اقدم: اینقدر نگوییم راه ترجمه بسته است و نمیتوان کار کرد
من هم قبول دارم که یک ناشر آمریکایی یکی از آثار شاخص دفاع مقدس ما را به تعداد محدود منتشر کرد اما حتی در سایت خود نیز کتاب را بارگذاری نکرد که نکند برچشب بخورد از دولت ایران پول گرفته تا کار دفاع مقدسی چاپ کند. اما میگویم اگر خوب کار شود، کتابهای دفاع مقدس ما نیز میتواند در دنیا، موفق شود چرا نشود؟
در نتیجه، ترجمه کار ما نیست، ما باید نمونهای از متن را به انگلیسی ترجمه کنیم تا ناشر خارجی آن را بررسی کند، به هر حال ترجمه ما را ناشر خارجی نمیپذیرد، ناشر خارجی ویراستاری میکند، وظیفه ما مترجم پیدا کردن نیست. وظیفه ناشر است، اینقدر نگوییم راه ترجمه بسته است و نمیتوان کار کرد. من موافق این جملات نیستم.
شحنه تبار: آقای جعفری اعتقاد دارد، که وظیفه ما نیست، پس وظیفه کیست؟ ناشر خارجی؟ ما نیاز داریم به اندازه عمر نوح صبر کنیم تا مردم دنیا فارسی یاد بگیرند و علاقهمند شوند به ادبیات ما و بعد ترجمه کنند. اینکه ما انگشت شمار آثاری را داریم که ذدر جامعه نشر بینالملل موفق شدهاند، را نمیتوان به کل تعمیم داد.
ما در ترجمه انگلیسی هم ضعف داریم چه برسد به زبانهای دیگر، همچنین گرنت ارتباط مستقیم با ترجمه دارد، ما نمیتوانیم بگوییم، این دو جدای از هم هستند، ما باید مترجم پرورش دهیم،ما وظیفه داریم به عنوان ناشر که امترجمان بالقوه را پیدا کنیم و آنها را پرورش دهیم. اینکه انگشتشمار ناشرانی آثار چند نویسنده را ترجمه و منتشر میکنند را نمیتوان به کل تعمیم داد. ما باید در بحث ترجمه کاتالیزور داشته باشیم، تنها ناشر کشور مبدأ است که میتواند ادبیات را به زبان کشور دیگر ببرد، ناشر وظیفه دارد، ادبیات کشور خود را ترجمه کند. وقتی توانست این کار را انجام دهد و به اوضاع جهانی نشر اشراف پیدا کرد، با کمک آژانسهای ادبی میتواند فعالیت گستردهتری داشته باشد. اما در وضعیت فعلی ما همان خمیرمایه اولیه را مه قدرت ترجمه است نداریم، گاهی در ترجمه همان 8 هزار کلمه اولیه نیز ما افتضاح عمل میکنیم.
اینکه انتظار داشته باشیم ناشر ترک یا تایلندی بیاید کار ما را ترجمه کند، عبث است چرا این ناشران مترجمی از زبان فارسی به زبان مقصد ندارند. کشورهای موفق همسایه نیز همین مسیر را پیمودند، برای نمونه ترکیه آمد از ناشران ترک حمایت کر و موجب شد که تعدادی مترجم ترک پرورش دااده شود، بعد از آن بود که ناشران خارجی به دنبال ترجمه کتابهای ترک آمدند.
شحنهتبار: اینکه بنشینیم تا خارجیها بیاییند کتابهای ما راترجمه کنند ممکن نیست
من خود از این روش استفاده کردهام و به نظرم تاحدودی موفق شدهام، من مترجمان را در کشور خودشان پیدا کردم، من از 5 سال پیش مترجمانی در فرانسه پیدا کردم، بعد دیدم من در بازار تجارت فرانسه نمیتوانم به تنهایی اقدام کنمف بنابراین با ناشری فرانسوی وارد تعامل شدم و از صفر تا صد کار را بر عهده گرفتم و کتاب را تولید کرده و دو دستی تقدیم ناشر فرانسوی کردم . ناشر فرانسوی هم کار حاضر و آماده را توزیع کرد. من در فرانسه و لهستان با این ترفند کار میکنم و موفق هستم. به نظر من باید حرکت کرد، اینکه بنشینیم تا خارجیها بیایند؛ کتابهای ما را ترجمه کنند، ممکن نیست. گاهی کارهای زویا پیرزاد و دانشور ممکن است ترجمه شود اما جهانگیر و تاثیرگذار نبوده است.
پس ما باید آنقدر جلو برویم تا خارجیها بیایند به دنبال ما، مشابه این اقدام در سینما پیش آمد، چندین تلاش شد تا اینکه نگاهها به سمت سینمای ایران برگشت.
* تسنیم: جناب شحنهتبار چند ناشر مثل شما حاضرند چنین اقداماتی را انجام دهند؟ چه اندازه این کار شدنی است که ناشر صفر تا صد هزینه را متقبل شود و از ناشر خارجی بخواهد کتاب را چاپ کند؟
شحنهتبار: بسیار اندک. ناشرانی که ناقصالعقل هستند و با دل کار میکنند.
* تسنیم: جناب صالحی شما کدام یک از این دو رویکرد را اصلح میدانید، روشی استاندارد که جناب جعفریاقدم میگویند یا روشی که جناب شحنهتبار معتقد هستند در ایران باید برگزید؟
امیرصالحی طالقانی: به نظر من این حمایت دو سویه دارد، یک رویه واقعی که دنیا به آن توجه میکند و آن این است که این بذر را میکاریم، تا ثمر دهد و بعد میگوییم خداحافظ شما، شما خودت راه رشد را داری، یعنی حمایت میکنیم تا اثری تولید شود و وقتی به بالندگی رسید، بتواند راه خود را پیدا کند. این روشی است که اغلب کشورهای دنیا ان را برگزیدهاند. برای نمونه در ایتالیا ما میبینیم که 70 درصد شرکتکنندکان در نمایشگاه کتاب بولونیا را خود ناشران ایتالیایی تشکیل دادهاند، بولونیا که بزرگترین نمایشگاه کتاب دنیا در حوزه کودک و نوجوان است. ولی اگر ببینند که کتابی را که انتقال دهنده فرهنگ ایتالیاست میخواهی ترجمه کنی حمایت میکنند. این روش اقتصادی است.
صالحی طالقانی: نگاه تبلیغی ـ ترویجی صرف داشتن به ترجمه راه به بیراهه است
اما سوی دیگر روشی است که کتاب را یک کالای فرهنگی میبیندو این دیدگاهی است که ما 40 سال است بیشتر از همه به آن میپردازیم و گاهی نیز کشورهای عربی و کشورهایی که خود را عقب میبینند و تصور میکنند هیچ ندارند، آن را برمیگزینند و با چاپهای الکی و ترجمههای آبکی اقدام به انتشار آثار میکنندو انبارها را پر میکنند. این نگاه تبلیغی ترویجی است. به نظر من برای کشور ما باید دیدیگاه ما بین این دو دیدگاه را در نظر گرفت. یعنی هم نگاه اقتصادی را باید داشت و هم نگاه ترویجی ـ تبلیغی را.
آمریکا برای اینکه فرهنگ خود را رواج دهد، هر دوی این نگاهها را داشت،برای نمونه ام معروف همیشه نماد «مک دونالد» است یا نشان سیگار مارلبرو بخشی از فرهنگ آمریکاست که در سراسر دنیا شناخته شده است.
صالحی طالقانی: در دیپلماسی فرهنگی هیچ کاری نکردیم
پس یک زمان ما این نگاه را داریم و به قول برخی دوستان خیلی دقیق کار کرده و فرهنگ خود را زیر پوستی معرفی میکنیم که ما متاسفانه آنقدر زرنگ نبودیم.دو سال پیش نسیمی وزید و انسان مرتدی یک ربع ساعت قرار بود، در نمایشگاه کتابی آنسوی دنیا حضور پیدا کند، ما ترسیدیم و اینجا سنگر زدیم، مایی که امروز از حریم حرم دفاع میکنیم، از ستادها بیرون نیامدیم و حضور را تحریم و محکوم کردیم، همان زمان در جلسهای که برای مقابله با او برگزار کردیم، فهمیدیم هیچ نداشتیم. هیچ کتابی که برای مقابله با اندیشههای او باشد نداشتیم، البته ما چند نفری رفتیم و به شیوه خودمان مقابله کردیم، همان زمان از از من پرسیدند چرا رفتید؟ من گفتم من یک شیعه مقلد بازرگانم، شیعه باید کارش را بکند، باید شیعه گریاش را داشته باشد، مقلدم چون امام فتوا داد باید با این آقا مقابله کرد و بازرگانم چون باید با روش خودم مقابله کنم. ما آن زمان فهمیدیم در دیپلماسی فرهنگی هیچ کاری نکردیم حتی در حد دو پاراگراف که بخواهیم آن را عرضه کنیم. از آن روز تا امروز دو سال گذشته است، اما باز هم ما هیچ کاری نکردیم. بعد از آن نه نشستی برگزار شد، نه خبری شد، این نشان میدهد ما برنامه راهبردی بین المللی نداریم.
ما از 1400 سال پیش مکاسب میدانیم، شروع رسالت پیامبرمان با اعلام به کشورهای دیگر بوده است. پیامبر ما رسالت خود را ابلاغ کرد، پیامبری که شغل نیز داشت. ما اگر نخواهیم بخشی از این اقدامات فرهنگی را اقتصادی ببنیم،به بیراهه رفتهایم.
صالحی طالقانی: «گرنت» روغنکاری ماشین ترجمه است نه یک چرخدنده آن
اما نکته بعد، تصور کنید ماشینی با چرخدهندهها و موتور و ... مشغول به کار است،حمایت و گرنت قرار نیست که دندهای باشد برای این ماشین، بلکه حمایت و گرنت یعنی روغنی که قرار است باشد تا با کمک آن این چرخدندهها به خوبی حرکت کند. زنجیره نشر یک تعریف جهانی دارد، مشخص است از کجا شروع میشود و به کجا میرسد، از یک ایده و فکر تا مخاطب. ما میتوانیم با گرنت به این کمک کنیم که هر جا روغنکاری میخواهد را برطرف کنیم. کما اینکه دوستان دیگر گاهی در اختصاص این حمایت خراب کردند و ماشین ترجمه روغنسوزی پیدا کرد.
اما نکته سوم، که همان زبان فارسی است، اگر زبان ما عربی بود خیالمان راحت بود، این تعداد کشورهای عربی زبان عربیمخاطبان ما هستند، اگر زبانمان چینی بود میگفتیم اولین زبان دنیاست و ... . اما ما زبان فارسی داریم، زبانی که اگر از مرکز کشور دور شویم، میبینیم، زبان فارسی ما در در برخی مناطق کشور خودمان زبان دوم است. بنابراین باید آن را ببریم تا جایی برسانیم و بعد انتظار پیدا شدن خریدار برایش را داشته باشیم. مثل اینکه من بهترین محصول را دارم اما باید جایی باشد که آن را عرضه کنم.
بنابراین ما باید آثارمان را از این کوره راه بیرون برده و و به مسیرهای بینالمللی که جناب جعفری اشاره داشتند، برسانیم، آنجاست که به دنبال کالای ما خواهند آمد و این زحمت دبیرخانه گرنت است.