اینجا سینما است، ۲+۲ چهار نمی‌شود
نگاهی به دلایل فروش فیلم ها در بعد از انقلاب
اینجا سینما است، ۲+۲ چهار نمی‌شود
همواره شاهد بوده‌ایم که سرماه گذاران و تهیه کنندگان یکی از دغدغه های اصلی شان فروش فیلم های است به همین دلیل گاهی شاهد هستیم که آنها برای دیده شدن فیلم شان هر کاری که بتوانند انجام می‌دهند از آوردن بازیگران چهره تا درست کردن حاشیه‌های غیر منطقی برای فیلم های‌شان در این یادداشت مروری بر آثاری که طی چند سال اخیر پرفروش بودند می‌اندازیم.
 
تاريخ : سه شنبه ۲ تير ۱۳۹۴ ساعت ۱۴:۲۵
واقعاً چقدر می توان قبل از اکران فیلم های سینمایی میزان فروش آن ها را حدس زد؟! در سینمایی که اقتصاد آن بیمار است ساختن فیلم برای هر سرمایه گذاری که وارد این مسیر می شود می تواند یک ریسک بزرگ به حساب آید. به همین دلیل تهیه کنندگان و سرمایه گذاران راه های مختلفی را برای فروش فیلم شان در نظر می گیرند راه هایی که مدت ها است امتحان خود را پس داده و اکثراً تکراری شده است.

در دهه شصت فیلم هایی در ارتباط با جنگ تحمیلی و موضوعات انقلابی با بازی بازیگرانی همچون جمشید هاشم پور و ابوالفضل پور عرب و کمدین های مطرح آن دوران مانند علیرضا خمسه و اکبر عبدی می توانستند فروش فیلمی را تضمین کنند.

در دهه هفتاد فیلم هایی اعتراضی توانستند توجه مخاطبین را به خود جلب کنند فیلم هایی با محوریت عاشقانه به شدت مورد استقبال عموم قرار گرفته بود و ما شاهد عاشقان های معترضی بودیم که حرف های بسیاری برای زدن داشت اما در چه قالبی بماند. در آن دوران سینما خود ستاره های جدیدی را پیدا کرد. هدیه تهرانی، فریبرز عرب نیا، امین حیایی و نیکی کریمی و محمد رضا فروتن از جمله آنان بودند.

دهه هشتاد فیلمنامه های طنز بیش از هر چیز توجه سرمایه گذاران را به خود جلب می کرد گویا این فیلمنامه بودکه تعیین کننده اصلی برای فروش ها فیلمها بود و بدین جهت پای بازیگران طنز تلویزیون به سینما باز شد. اما متاسفانه به جای این که سینمای ایران در این دهه تجربه های خوبی را پشت سر بگذارد و در کمدی به مرز پختگی نزدیک شود با شتاب ازاستاندارد های یک فیلم سینمایی کمدی دور شد تا جایی که سرو کله یک واژه تازه به واسطه برخی منتقدین به سینما پیدا شد. کلمه «سخیف» با ورودش به این نوع فلیم های کمدی که یک لودگی تمام عیار بود سلام کرد.

جالب این جا است که بر خلاف دو دهه قبل آثاری که بر اساس ذائقه مخاطب ساخته می شد و مورد توجه آن ها قرار می گرفت این نوع فیلم ها بعد از مدتی فروش خوب خود را از دست داد ولقب جدیدی به نام فیلکمهای سو÷ر مارکتی گرفت. البته که در لیست ده فیلم پرفروش دهه هشتاد ۸ فیلم کمدی وجود دارد اما باید دید که در میان انبوهی از فیلم های طنز این عدد چقدر می تواند میزان موفقیت سینما را در پرداخت به سینمای کمدی نشان دهد؟!

در این دهه مهناز افشار، هدیه تهرانی، محمد رضا فروتن، محمد رضا گلزار، بهرام رادان و اواخر آن دهه حامد بهداد به ستاره های سینما تبدیل شدند. ستاره هایی که حضورشان تضمین کننده فروش فیلم بود، که البته این موضوع خود بحث جدایی را می طلبد که ، ستاره چیست و کیست؟! دوم این آیا واقعاً این ستاره ها تضمین کننده فروش فیلم های بودند؟! چرا پس حضور آنها در برخی از فیلم ها نتوانست فروش آن ها را تضمین کند؟!

دهه نود که در حال نزدیک شدن به نیمه راه آن هستیم، سینما بیش از هر نوع فیلمی شاهد آثاری با مضمون های اجتماعی است که فاقد قصه است. نسل جدید از راه رسیده به دنبال جایگاه خود در سینما می گردد و در این مدت محسن طنابنده و رضا عطاران توانستند به جمع ستارگان دیگری که برخی از آنها دیگر بی فروغ شده اند بپیوندند.

اگر به هر دهه به چشم یک بسته کامل اطلاعاتی بنگریم در خواهیم یافت که علت فروش خوب هر فیلمی چه مسئله ای است، اما چیزی که در اینجا برای ما حائز اهمیت است میزان فروش خوب برخی فیلم ها در همان چند روز ابتدایی اکران خود است.

جالب است که بدانید مثلاً فیلم سینمایی «گشت ارشاد» که با مخالفت های شدیدی روبرو شد توانست فروش خود را در ۱۶روز نمایش به ۵۰۰ میلیون تومان برساند.

«جدایی نادر از سیمین» به کارگردانی اصغر فرهادی جزو معدود فیلم هایی بود که دلیل فروشش را می توان کارگردان نامداری چون اصغر فرهادی دانست. این فیلم در زمان اکران خود توانست رکورد پرفروش ترین فیلم غیر کمدی را با ۸۵ میلیون تومان در دو روز اول اکران خود بشکند.

«من مادر هستم» فیلم دیگری بود که حساسیت های زیادی را بر انگیخت. این فیلم هم توانست رکورد فروش روزانه فیلم غیر کمدی را که پیش از این در اختیار فیلم «جدایی نادر از سیمین» بود با فروش روزانه ۹۳ میلیون تومان بشکند.

رامبد جوان که توانسته بود با ساخت فیلم «ورود اقایان ممنوع» تا حدودی نظر مسعود فراستی را جلب کند میزان فروش خود رادر دو روز ابتدایی اکران به ۶۷ میلیون تومان رساند.

«پل چوبی» که به روی خود انبوهی از بازیگران چهره را جای داده بود توانست در دو روز اکران فیلمش به بیش از ۳۷ میلیون تومان برسد. بهرام رادان، مهناز افشار، هدیه تهرانی، فرهاد اصلانی، آتیلا پسیانی، برزو ارجمند و مهران مدیری از بازیگران اصلی آن بودند.
«ردکارپت» به کارگردانی و بازیگری رضا عطاران در اولین روز اکرانش فروش ۳۳ میلیون تومانی را تجربه کرد.

«استراحت مطلق» به کارگردانی عبدالرضا کاهانی، کارگردان خوب اماهمیشه معترض سینمای ایران که هیچ تبلیغی نداشت توانست با حاشیه هایش در اولین روز اکران خود تنها در شهر مشهد ۲۱ میلیون تومان بفروشد.

فیلم سینمایی «نهنگ عنبر» که توقیف هم شده بود با بازی مهناز افشار و رضا عطاران مرد پولساز این روزهای سینمای ایران که تقریباً فروش فیلمها را برای تهیه کنندگان تضمین می کند توانست بدون سینمای سرگروه و تبلیغ درکمال تعجب در دو روز اکران خود ۸۳ میلیون تومان بفرشود.

این ها تعدادی از فیلم هایی بودند که در دو روز اکران خود فروش خوبی داشته اند که البته می توانبه فیلم هایدیگری نیز اشاره کرد. تقریباً همین روند تا پایان برای این فیلم ها وجود داشته است. اما چه مسئله ای باعث فروش این فیلم ها که طی ۴ الی ۵ سال اخیر ساخته شده اند بوده است؟!

همواره دلایلی مختلفی را می توان مورد بررسی قرار داد و آنها را با یکدیگر مقایسه کرد. آیا حضور بازیگران نامدار می تواند فروش فیلمی را تضمین کند؟! این موضوع همواره طی این سال ها در حاله ای از ابهام بوده است. به طور مثال فیلمی با حضور حامد بهداد به فروش خوبی می رسد اما فیلم دیگری با حضور همین بازیگر نمی تواند در میان مخاطبین مورد توجه قرار بگیرد.

برخی تبلیغات درست را برای یک فیلم دلیل فروش خوب و یاضعیف فیلم اهی خود می دانند تا جایی که برخی از کارگردانان و تهیه کنندگان از نداشتن تبلیغ تلویزیونی گله مند هستند و آن را دلیل دیده نشدن فیلم خود می دانند اما فیلمی همانند «استراحت مطلق» و «نهنگ عنبر» در اولین روزهای اکران خود بدون هیچ گونه تبلیغی ارقام قابل توجهی را از خود به جای می‌گذارند.
تبلیغات اصولی و علمی برای فروش هر کالایی قطعاً تاثیر گذار است این در حالی است که سینمای هالیوود بخش عظیمی از هزینه‌هایش را هنگام ساخت فیلم برای تبلیغ آن کنار می‌گذارد.

در یک نگاه کلی می توان دو مورد اصلی را برای فروش فیلمها در سینمای ایران در نظر گرفت:
ابتدا حاشیه هایی که برای یک فیلم به وجود می آید همواره کنجکاوی را در سطح عمومی افزایش می دهد باید دقت داشت کشورمان درحال حاضر جزو کشور های جوان است و این جوان ها به انواع وسایل ارتباط جمعی دسترسی دارند و اتفاقات را رصد می کنند هر چیزی که برای شان ایجاد هیجان کند باعث خواهد شد به سمتش جذب شوند.حاشیه در ذات خود چیزهایی دارد که کنجکاوی هر انسانی را بر می‌انگیزد به خصوص جوان‌ترها که دارای احساساتی از این دست هستند. فیلم سینمایی ، «قصه ها»، «گشت ارشاد»، «استراحت مطلق»، «نهنگ عنبر» و «من مادر هستم» از حاشیه هایی که برایشان وجود داشت یا عده‌ای به وجود آورده بودند بهره‌مند شدند.

در نتیجه نمی‌توان به این دلیل که فیلمی تبلیغ ندارد گمان کرد آن فیلم فروش خوبی نخواهد داشت چرا که هنر معادله ریاضی نیست بله درست است در سینما ۲+۲ چهار نمی‌شود.

دومین مسئله ای که همواره در فروش فیلم ها تاثیر داشته است بدون تردید ساخته شدن آن ها در ژانر کمدی است. مردمی که سخت می خندند و «سخت کار می کنند» علاقه زیادی به فیلمهای کمدی دارند. در بسیاری از این فیلمها بازیگرانی حضورداشته اند که پیش از این در تلویزیون اعتماد مخاطب را جلب کرده اند و این بزرگترین سرمایه یک هنرمند است.

افسوس که گاهی از مخاطب به واسطه حضور این بازیگران در فیلم ها صلب اعتماد شده است و آن ها به جای این که شاهد یک فیلم کمدی باشند به تصاویری که به روی کوهی از لودگی تکیه زده اند خیره مانده اند. اما فیلم هایی که فروش خوبی داشته اند و از این قاعده استثناء هستند که صرفاً می توان در مورد کیفیت طنز و نوعی که استفاده کرده اندصحبت کرد می توان به «اخراجی های ۱-۲-۳»، «ردکارپت»، «ایران برگر»، «نهنگ عنبر» و «ورود آقایان ممنوع» اشاره کرد.

نکته: این که چگونه فیلم بسازیم که خوب بفروشد با این که چه کنیم تا فیلم مان خوب بفرشود دو مسئله متفاوت است.

لازم می دانم به این نکته اشاره کنم که با تمام این تفاصیل هنر معادله نمی شناسد، فیلم سینمایی «پدر خوانده» که جزو بهترین فیلم های تاریخ سینما است در زمان اکرانش نتوانست فروش خوبی داشته باشد.

شاید در صنعت بتوان به معادله ای رسید که نتیجه گرفت چگونه کالای خود را باید فروخت و برایش مشتری پیدا کرد اما از آن جایی که هنر در هیچ معادله ای نمی گنجد نمی توان برایش شرایط پیش بینی شده ای را درنظرگرفت.

سینما یک هنر-صنعت است. هرچقدر برای بخش صنعتی آن بتوان برنامه ریزی کرد برای بخش هنری اش نمی توان پیش بینی داشت و آن را در یک معادله گنجاند. درست است در سینما ۲+۲ چهار نمی شود.

البته زمانی مامی توانیم درسینمایمان وارد این مباحث شویم که بتوانیم به سینمای پیشرفته ای برسیم. بدین معنی که سالن های استاندارد خوب و به تعداد لازم در تمام شهر ها وجود داشته باشد، شرایط تبلیغاتی برای فیلمها مویثر شود، سینمای مان از جناحی بودن فاصله بگیرد، سینمایخصوصی بهمعنایواقعی کلمه متولد شود و ابزارهای به روز بتوانند به سینمای ما ورود پیدا کنند تا سایر ژانر ها در سینما در حد قابل قبولی رشد و نمود داشته باشند. آن موقع می توان بحث کرد که آیا واقعاً در سینما می‌توان به فرمول ثابتی رسید که نشان دهد چگونه فیلمهای پرفروشی بسازیم.
کد خبر: 81512
Share/Save/Bookmark