آیین نامه 29 ماده‌ای و استقلال حرفه‌ای کار‌شناسان باستان‌شناسی
باستان‌شناسی ایران مونولوگ ملی گرایی/1
آیین نامه 29 ماده‌ای و استقلال حرفه‌ای کار‌شناسان باستان‌شناسی
پیشینه عتیقه جویی و فعالیت‌های عتیقه جویان که دولت را به تاسیس موزه وا می‌دارد، بدون اینکه زمینه اجتماعی آن وجود داشته باشد. دولت محوطه‌های باستانی و آثار تاریخی را برای حفاظت و... در انحصار می‌گیرد، بدون اینکه زمینه‌های اجتماعی فرهنگی آن را برای مردم فراهم کند.
 
تاريخ : دوشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۰۵
عمران گاراژیان- باستان‌شناسی در ایران پدیده‌ای وارداتی و حاکمیتی است. با مدرنیسم بطور ناخواسته (زیرفشار عتیقه جویی و حفاری‌های قاچاق) در دوران قاجار وارد ایران شد. در زمان پهلوی اول بصورت باستان‌شناسی ملی گرایانه در حاکمیت نهادینه شد. در زمان پهلوی دوم آثار باستانی ابزاری برای بهره برداری‌های سیاسی شد. باستان‌شناسی در اواخر این دوره خصوصیات «شبه اُپوزیسیون» به خود گرفت. در سال‌های پس از انقلاب اسلامی از یک سو با دیدی کلی بوسیله انقلابیون (اگر بتوانیم آن‌ها را با همین کلیت یاد کنیم) مورد سوء ظن بود، از سوی دیگر عاملان تاثیر گذار انگشت شمارش از ایران رفته بودند. باستان‌شناسی در ‌‌نهایت در ساخت و بافت حاکمیت در ایران، به حاشیه‌ای (حیاط خلوت) که زیر نظارت، مستقیم و غیر مستقیم قرار داشت، تبدیل شد. و همچنان به بقای غیرموثر ادامه می‌دهد. 

این مجموعه که تحت عنوان «مونولوگ ملی گرایی» است در چند نوبت ارائه می‌کنم. باستان‌شناسی در ایران را با رویکردی تاریخی، سیاسی و اجتماعی مورد بررسی قرار می‌دهم.‌گاه با دیدی از دورنی به آن می‌پردازم (مانند همین شماره اول)‌گاه از منظری از بیرونی بحث می‌کنم. در برخی نوبت‌ها برهمکنش «از درونی» و «از بیرونی» با هم را مد نظر قرار خواهد داد. 

هدف از این مجموعه آسیب‌شناسی نیست! بررسی موضوع از منظرهای مختلف و بررسی حالت‌های ممکن، بجای حالت‌های موجود، مد نظر است. در ‌‌نهایت ارائه مدلی ایده الی برای باستان‌شناسی ایران بدون توجه دقیق و یک به یک به پیشینه و تاریخچهٔ آن هدف این مجموعه خواهد بود.
 
پی و خشت اول
باستان‌شناسی در اواسط قرن نوزدهم بر بنیان عتیقه جویی و عتیقه گرایی در اروپا شکل گرفت. اواسط تا اواخر دوران قاجار‌ها بصورت عتیقه جویی کاشفان، سیاحان و عتیقه جویان وارد بافت اجتماعی بخش‌هایی (بیشتر غرب) از ایران شد. به نظر می‌رسد باستان‌شناسی در ایران هیچگاه در بین مردم تاهمین امروز شناخته نشد. بیشتر انواع عتیقه جویی در بافت جامعه ایران به عنوان باستان‌شناسی شناخته می‌شود. در حداکثری‌ترین شکل در نظر مردم ایران باستان‌شناسی شکلی از مطالعات تاریخی است.
 
از منظری تاریخچه‌ای، باستان‌شناسی ایران پدیده پیچیده‌ای است: در دهه آغازین همین سده خورشیدی که این سال‌ها در دهه پایانی‌اش بسر می‌بریم، شکل می‌گیرد. شکل گیری باستان‌شناسی در ساختار سیاسی و حاکمیتی ایران واکنش به فعالیت‌های عتیقه جویانه است. این مهم از نام آن بخش نیز نمایان است. می‌دانیم، که قبل از این سده در ساختار حاکمیتی ایران دایره، یا به زبان امروزی اداره‌ای به عنوان اداره عتیقات بوده است:
«پس از انتقال تشکیلات وزارت معارف از عمارت دارالفنون به عمارت مسعودیه در سال ۱۳۰۴ شمسی شعبه عتیقات و مجموعه کوچکی که در اختیار داشت در یک اتاق کوچک و محقر عمارت مذبور استقرار یافت. و از درآمد ناچیز حاصل از ارزیابی اشیاء قدیمی و پاره‌ای وجوه حاصله از اعانات منابع غیردولتی و براساس آیین نامۀ ۲۹ ماده‌ای مصوب ۱۳۰۳ شمسی هیات دولت، گردش کار را تامین می‌کرد» (موسوی، سید محمود، ۱۳۶۹).
اداره‌ای در وزارت معارف که «شعبه عتیقات» نام داشت، نطفه اولیه همه گروه‌های آموزشی در رشته‌های باستان‌شناسی، مرمت آثار و ابینه و سازمان عریض و طویل میراث فرهنگی است. مرجعی قانونی که براساس مصوبه هیئت دولت اداره می‌شود و کار کار‌شناسی عتیقات را انجام می‌دهد. آموزش جزء فعالیت‌های این اداره در آن زمان نبوده (در ادامه به موضوع آموزش باز می‌گردم) یعنی آموزش دانشگاهی رشته‌های یاد شده در ایران وجود نداشته است. 

درباره فاصله زمانی بین سال‌های ۱۳۰۳ و ۱۳۰۴ بحث بسیار است. منظور دقیقا‌‌ همان سال‌هایی است که رضا خان میرپنج، حکومت پهلوی را تاسیس کرد. بر آن بحث‌ها ما نیز بحثی اضافه می‌کنیم. نویسنده (سید محمود موسوی که عمرش دراز باد!) احساس را در قلمش، مانند خون در رگ متن می‌-دواند، با عباراتی مانند «مجموعه کوچک» «اتاق کوچک و محقر» همچنین «درآمد ناچیز» و «اعانات منابع غیر دولتی» خوار و خفیف بودن آن اداره اولیه را به مخاطب منتقل می‌کند. اضافه براین او به آیین نامه ۲۹ ماده‌ای مصوب ۱۳۰۳ شمسی هیئت دولت اشاره می‌کند. این آیین نامه گردش کار آن اداره (عتیقات) را قانونمند می‌کرده است.
 
چرا این آیین نامه از نظر نگارنده مبدایئت دارد؟ آیین نامه ۲۹ ماده‌ای که دقیقا از محتوا و مواد ۲۹ گانه‌اش اطلاعات دقیقی نداریم، براساس همین چهار خط، استقلال حرفه‌ای کار‌شناسان باستان‌شناسی را تامین می‌کرده. البته، اگر بتوانیم آن حرفه و شغل اولیه را باستان‌شناسی در جامعه ایران معرفی کنیم! یا حداقل بتوانیم استدلال کنیم که آن شکل در نطفه و اولیه، حرفه‌ای بوده که بعد‌ها کار‌شناسی باستان‌شناسی خوانده شد. آنگاه می‌توانیم، استدلال کنیم که آن نطفۀ اولیه باستان‌شناسی، هم از نظر مالی و بودجه‌ای و هم از نظر قانونی و آیین نامه‌ای، مستقل طراحی شده بود. روی پای خودش بود و کارشناسانی مستقل براساس حرفه‌ای که آموخته بودند، بدون اینکه وابستگی به دولت داشته باشند، کار خودشان را می‌کردند. بهتر است اینگونه توضیح دهم که آن کار‌شناسان (اگر می‌خواستند) می‌توانستند مستقل عمل کنند. اگر می‌خواستند قانون و آن آیین نامه استقلال قانونی برایشان در نظر گرفته بود. نه نیازمند حقوق اخرماه دولتی بودند، نه برای کوچک‌ترین فعالیتی نیازمند مجوز بودند. روشن است که استقلال کار‌شناسی هزینه هم دارد، هزینه‌های استقلال «اتاق کوچک و محقر» «مجموعه کوچک» و «در آمد ناچیز» بود. اما در سال ۱۳۰۴ شمسی چه اتفاقی افتاد و ورق چگونه برگشت. 

می‌دانیم که رضا خان میرپنج از ۱۳۰۲ تا ۱۳۰۴ شمسی، نخست وزیر ایران است. او از ۱۳۰۴ پادشاه ایران می‌شود. همچنین می‌دانیم: آیین نامه ۲۹ ماده‌ای مصوبه ۱۳۰۳ شمسی است. در بالا اشاره کردم که در این آیین نامه، استقلال حرفه‌ای که، سال‌ها بعد باستان‌شناسی خوانده شد، بوسیله هیئت دولت تصویب و تامین شده بود. روایت مرحوم سید محمد تقی مصطفوی (گویا او اولین ایرانی قرار گرفته در پست دولتی باستان‌شناسی پس از اندره گدار است) درباره شکل گیری شعبه عتیقات قابل تامل است:
آقایان رضا قلی رفیع الملک و سلیمان سپهبدی که با سابقه‌ترین کارکنان شعبه عتیقات سابق بودند، چنین حکایت نمودند که فکر تاسیس اداره عتیقات در آغاز مشروطیت از طرف مرحوم صنیع الدوله در بین بود [این نکته مهمی است که به آن بازمی گردم]... در سال ۱۲۹۷ شمسی اداره عتیقات در عمارت قدیم وزارت معارف در دارالفنون بریاست مرحوم ایرج می‌زرا جلال الملک و عضویت آقایان رضا قلی رفیع الملک- سلیمان سپهبدی- مرحوم حیدرقلی شاملو (عون الوزاره) [تا اینجای متن سخنی از مسئولیت آن‌ها نیست!] صندوقدار موزه زیرخاکی و صد بیست مالیات عتیقات، مرحوم حاج اسدالله شالفروش، ارزیاب موزه- مرحوم رضاقلی نوروزی تشکیل گردید و حقوق کارکنان آن از محل صدی ده مالیات روخاکی که صادر می‌گردید و پولی که بابت پروانه‌های حفاری دریافت می‌کردند، پرداخت می‌شد... ۱۳۳۴، ص ۲۳ ذیل پاورقی ۱).
 
در روایت مرحوم مصطفوی چند نکته کلیدی و مهم هست: اول و مهم‌تر از همه اینکه فکر تاسیس اداره عتیقات به مشروطه باز می‌گردد. دوم اینکه اداره عتیقات در دارالفنون تشکیل می‌گردد. و می‌دانیم که دارالفنون موسسه‌ای آموزشی است. برای همین من عتیقات را پیشینهٔ گروه‌های آموزشی نیز قلمداد نمودم! سوم اینکه هسته اولیه و قاجاری دایره عتیقات از راه گرفتن مالیات مستقیم، ارزیابی عتیقه و پولی که بابت صدور پروانه‌های حفاری دریافت می‌کند، تامین می‌گردد، در نتیجه مستقل از دولت می‌تواند باشد. نکته بسیار کلیدی این واقعیت است که نه تنها در اینجا، بلکه در هیچ جای دیگر کتاب‌اش، مرحوم مصطفوی به آیین نامه ۲۹ ماده‌ای مصوب ۱۳۰۳ شمسی اشاره‌ای نمی‌کند! اما او دقیقا شرح و بسط می‌دهد که «شاه در سال ۱۳۰۴ شمسی کاخ مسعودیه را خریداری کرده و با اهداء آن به وزارت فرهنگ، موزه ملی بتالار آئینه آن کاخ منتقل می‌شود» (پیشین، ص ۲۵). پس شکل‌های اولیه موزه ملی با دایره عتیقات تقریبا «هم افق» است. حال می‌توان پیشنهاد کرد، ساختار اداری (دایره عتیقات) و شکل اولیه چندین و چند حرفه امروزی از جمله باستان‌شناسی در همهٔ اشکال و اقلام آن، نطفه‌ای در اواخر قاجاری دارد. و اگر بر همان منوال پیش می‌رفت، می‌توانست، حرفه‌ای مستقل و از نظر بودجه‌ای و کار‌شناسی روی پای خود باشد. یا حداکثر مانند دیگر پدیده‌های مدرنیسم (سینما، تتا‌تر، عکاسی) فعالیت‌های بخش خصوصی که از دولت مجوز می‌گیرد. اما یک پدیده مهم است که فعالیت‌های باستان‌شناسی را متمایز می‌کند. پیشینه عتیقه جویی و فعالیت‌های عتیقه جویان که دولت را به تاسیس موزه وا می‌دارد، بدون اینکه زمینه اجتماعی آن وجود داشته باشد. دولت محوطه‌های باستانی و آثار تاریخی را برای حفاظت و... در انحصار می‌گیرد، بدون اینکه زمینه‌های اجتماعی فرهنگی آن را برای مردم فراهم کند. 

در جای دیگر با مدارک دیگر موضوع را پی می‌گیرم: بررسی مقایسه‌ای موجود در بایگانی مرکز باستان‌شناسی سابق، آنجایی است که از آنجا سردر می‌آورم. عنوان پرونده‌های مربوط به سال‌های ۱۳۰۳ و ۱۳۰۴ نشان می‌دهد، موضوعات مطروحه در این پرونده‌ها تغییر اساسی نکرده. یعنی احتمالا گردش کار و مسائل در این سال هاه‌مان است که پیش از این بوده! موضوعات مکاتبات وزارت خارجه و معارف در مورد فعالیت‌ها و درخواست جواز‌ها برای خروج اشیاء مثلا برای امثال پوپ به چشم می‌خورد. افرادی نیز درخواست جواز حفاری نموده‌اند. براین اساس می‌توان پیشنهاد کرد که موضوع جدیدی در داخل دایره عتیقات روی نداده، حال لازم است موضوع را فرا‌تر از دایره عتیقات و حتی وزارت خارجه و معارف، پی بگیریم!
انجمن آثار ملی
براساس آنچه مرحوم مصطفوی نقل می‌کند انجمن آثار ملی در سال ۱۳۰۴ تشکیل می‌شود. این انجمن به نقل از نامبرده تحت ریاست عالیه رضا شاه بود و او پیش از رسیدن به سلطنت، ریاست این انجمن را عهده دار بوده‌اند. این انجمن در مرحله نخست تا سال ۱۳۱۳ که جشن هزاره فردوسی برگزار و آرامگاه حکیم طوسی افتتاح گردید، فعال بود. پس از آن در محاق تعطیل فرو رفت، تا اینکه در ۱۲ آذر ۱۳۲۳ بفرمان محمد رضا شاه مجدد تشکیل شد (مصطفوی، ۱۳۳۴ ص ۲۱). بررسی این تاریخ‌ها در برهه‌های حساس تاریخی نکاتی قابل تامل دارد. 

چنانکه اشاره کردم سال ۱۳۰۴ اولین سالی است که سلطنت از قاجاری به پهلوی تغییر پیدا کرده، شاه جدید در سلسله نوین پهلوی پیش از اینکه به سلطنت برسد، عهده دار ریاست انجمن بوده است. پس از این سال‌ها یعنی تا ۱۳۱۳ انجمن آثار ملی فعال است، اما به نقل از مرحوم مصطفوی تا ده سال بعد یعنی ۱۳۲۳ به محاق می‌رود، تا دوباره در شرایط سخت سال‌های پس از جنگ جهانی که دومین و آخرین شاه پهلوی و ولیعهد سابق جایگزین پدر شده، مجددا انجمن آثار ملی فعال می‌شود. 

موسسه باستان‌شناسی دانشگاه تهران، سال تاسیس را ۱۳۱۳ معرفی کرده، نگارنده سند این تابلو در موسسه را نمی‌داند، اما تقارن آن با تاریخ بالا قابل تامل است. انجمن آثار ملی نهادی بالادستی است که در مواقع حساس وارد عمل می‌شود و کارهای بزرگ بوسیله بزرگان انجام می‌دهد! اما آنگاه که به محاق می‌رود در بخش‌هایی مانند وزارت معارف بخش‌هایی مانند دایره عتیقات، و مرکز آموزش عالی سابق که بعد‌ها دانشگاه تهران شد، بدون توجه به آیین نامه ۲۹ ماده‌ای بلکه براساس رویکردهایی صرفا حاکمیتی فعالیت‌های مربوطه را پی می‌گیرند. قانون عتیقات و آیین نامه‌های آن را در ۱۳۰۹ تصویب می‌کند و براساس آن به فعالیت می‌پردازد (مجموعه قوانین، مقررات، آیین نامه‌ها... میراث فرهنگی، ۱۳۷۶).
 
سرجمع تا اینجا
تصور کنید رضاخان پیش از رسیدن به سلطنت رئیس انجمن آثار ملی نبود! وقتی به سلطنت رسید، انجمن آثار ملی قدرت نمی‌گرفت. خوانش سیاسی و واحدی از گذشته با انتخاب گزینشی آن باب نشده بود. ایا اتاق محقر شعبه عتیقات در هریک از استان‌ها شکل می‌گرفت؟ عتیقه جویی فراگیر شده در بافت اجتماعی ایران خصوصا در مناطق با اثار باستانی چه می‌کردند؟ تصور کنید آیین نامه ۲۹ ماده‌ای مصوب ۱۳۰۳ هیئت ادامه می‌یافت. در آن صورت احتمالا هریک از ممالک که بطور کلی در زمان قاجار «ممالک محصوره ایران» خوانده می‌شدند، افرادی در کار‌شناسی عتیقه رشد یافته و هر منطقه خوانش کم و بیش متفاوتی با مناطق دیگر از گذشته داشت. تمرکز گرایی و تمامیت خواهی در حد تمامیت خواهی در خوانش گذشته به شکل امروزی شکل نگرفته بود؟! آنگاه احتمالا در کتاب‌های درسی در همه مناطق و به طور رسمی، قبل از هخامنشی دوره ماد تدریس نمی‌شد. نمی‌دانم در آن صورت مونولوگ ملی گرایی به اندازه امروز، خوانش تک صدا از گذشته را توسعه داده بود؟ و ده‌ها نمی‌دانم دیگر...
منابع
مجموعه قوانین، مقررات، آئین نامه‌ها، بخشنامه‌ها و معاهدات میراث فرهنگی کشور، به کوشش یونس صمدی رندی، تهران، میراث فرهنگی ۱۳۷۶
مصطفوی، سید محمد تقی؛ تلاش در راه خدمت به آثار ملی و امید به آینده، تهران چاپخانه بانک ملی ایران، ۱۳۳۴
موسوی، سید محمود؛ باستان‌شناسی در پنجاه سالی که گذشت، میراث فرهنگی، ش. ۲ ۱۳۶۹ صص ۶ – ۱۷
یادداشت‌هایی از عنوان‌های اسناد مرکز باستان‌شناسی سابق که در میراث فرهنگی اداره تهران نگهداری می‌شد و در سال‌های ۱۳۷۸ بوسیله نگارنده و لیلا پاپلی تهیه شده بود.

استایار گروه باستان‌شناسی دانشگاه نیشابور
کد خبر: 79182
Share/Save/Bookmark