در روزهای برگزاری نمایشگاه علاوه بر افرادی که مسئولیت داشتند، عده ای هر روز از ۹ صبح در نمایشگاه بودند و تا عصری قدم می زنند، به نظر می رسد محل مناسبی برای نفهمیدن دقایق کشدار زندگی پیدا کرده اند.
بعضی ها دلتنگ نمایشگاه مطبوعات بودند، اما غافل از این موضوع که امسال مسئولین بعضی غرفه ها سر رشته ای از رشته ارتباطات ندارند. رسانه ای ها فقط با همکیشان خود یعنی خبرنگاران و مطبوعاتی ها برخورد مناسب و صمیمی داشتند. مراجعین تا حدودی بلاتکلیف و بدون برنامه قدم می زنند. هر چقدر این نمایشگاه به روزهای پایانی نزدیک تر می شد، افراد بیشتر به دنبال هدایای تبلیغاتی رسانه ها بودند. به نوعی می توان گفت ذخیره کاغذ مراجعین هر روز افزایش می یافت.
در این میان یکی آمده بود برای خودش کار پیدا کند، یکی برای دخترش و دیگری برای همسرش. اما یکی دیگر آمده بود دلمشغولی هایش را مشغول کند تا گذران سخت زندگی را نفهمد. عده ای هم اطمینان داشتند با پر کردن فرم های همکاری به جایی نمی رسند اما باز می گفتند کاچی بعض هیچی.
عده ای آمده بودند تا مشکلاتشان را با رسانه ها درمیان بگذارند اما آنها از سایر اقشار سردرگم تر بودند. رسانه ها یادشان رفته بود که وظیفه شان رساندن صدای مردم به مسئولین است. در واقع مراجعین نمی دانستند از چه طریقی مشکلاتشان را با رسانه ای ها در میان بگذارند تا شاید به گوش مسئولین برسد.
و باز هم مسئولین در راس بودند. جالب اینجاست تا مسئولین می آمدند مشکلات مراجعین نمایشگاه به پایان می رسد. آنها فقط دوربین به دست مسئولان را به تصویر می کشیدند.
و اما بازیگران، به دعوت رسانه ها آمده بودند. گروهی پیشکسوت تصمیم داشتند با هم از غرفه های دیگر بازدید کنند. شاید هم می خواستند حامل پیامی باشند. مثل اینکه بگویند ما پیشکسوتان عرصه هنر را فراموش نکنید.
گروهی از رسانه ها ادعای تخصص می کردند اما متخصص حوزه شان را نداشتند. آنها معتقد بودن، روی یکسری از مسائل حوزه شان تخصصی کار می کنند. حال آنکه رسانه ها نمی توانستند متخصصان این حوزه را متعاقد سازند.
برخی از مسئولین اسبق وهنرمندان آمده بودند با اهالی رسانه لابی کنند و پیوند دوستی با آنها ایجاد کنند. آخر از زمانی که آنها در پست شان نیستند دیگر کسی مطلبی از آنها در رسانه ها منتشر نمی کند و مدت هاست گوشی موبایلشان سکوت اختیار کرده است.
حضور سالمندان و بازنشستگان در نمایشگاه پر رنگ بود. فکر کنم دولت و حتی رسانه هایش نمی خواهند برای اوقات فراعت سالمندان چاره ای بیاندیشند، شاهد مثال اینکه حتی یک نشریه برای سالمندان دیده نمی شد. نمی دانم شاید نشریات سالمندان قدرت جذب آگهی مناسب را ندارد.
و اما حضور بانوان مدیر در نمایشگاه کمرنگ بود. نمی دانم مدیران خود تمایلی برای حضور در نمایشگاه رسانه ها را نداشتند یا اینکه فرش قرمزی برایشان پهن نشده بود تا بیایند.
به نظر می رسید در این نمایشگاه کارکرد رسانه ها عوض شده است. یکی از ویژگی های رسانه های اخلاق گرا رسیدگی به مشکلات معیشتی مردم و سایر اقشار جامعه است. حال آنکه آنچه برخی از رسانه ها در نمایشگاه مطبوعات رعایت نکردند، احترام به حقوق رسانه ای مردم بود. در نمایشگاه این طور به نظر می رسید که مردم وظیفه شان خدمت به رسانه است!
یکی دیگر از وظایفی که رسانه ها اعم از مکتوب و غیر مکتوب دارند این است که در حوزه تخصصی رسانه شان به مشکلات افراد رسیدگی و اطلاع رسانی کنند. ضرورت دارد، رسانه ها پیشنهادات هنرمندان را انعکاس دهند. اما نکته قابل توجه در نمایشگاه مطبوعات این بود که مسئولین یک رسانه سراسری اعتقادی به دعوت از هنرمندان پیشکسوت نداشت. این رسانه معتقد بود، هر هنرمند و پیشکسوتی که تمایل داشته باشد، می تواند برای حضور در غرفه ابراز علاقه کند اما رسانه مورد نظر دعوت از هنرمندان هر چند پیشکسوت را وظیفه خودشان نمی دانست. به نوعی می توان گفت احترام به بزرگان در رسانه ها هم کمرنگ شده است. حال آنکه یکی از وظایف رسانه ها آموزش است مخصوصا آموزش احترام گذاشتن است.
حال آنکه در نمایشگاه مطبوعات در برخی از رسانه ها ارزش ها رنگ باخته است چرا که افراد در کوچکی بزرگ شده اند.
هانیه ورشوچی