گذری بر ضعف های هنرهای تجسمی در روزگار معاصر؛
تیشه به ریشه هنر نزنیم!
هنر معاصر به سبب از دست دادن ستون های اصلی خود در ماه های اخیر نیازمند توجه جدیست. همین موضوع سبب شد تا به یکی از مشکلات هنر معاصر اندکی نزدیک تر شویم و آن را مورد توجه قرار دهیم!
تاريخ : دوشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۴۳
در تمامی نقاط دنیا رسم بر این است که مجموعه آثار هنرمندان بزرگ به انحاء گوناگون گردآوری و در مجموعههایی تحت عنوان موزه نگهداری میشوند. اما در واقع هنر ایرانی علیرغم آنکه دامنه بسیار وسیع از هنرهای گوناگون را شامل می شود؛ از داشتن چنین محلی برای عرضه آثار هنرمندان برجسته محروم است. آنهم در شرایطی که نسل برجسته هنرمندان ایران که غالباً اکنون به سن کهولت رسیده و یا از دنیا رفتهاند.
اما اتفاقی که برای آثار این هنرمندان افتاده چندان خوشایند و مناسب نیست. برخی از آنها آثارشان را پیش از این به دست موزه های پراکنده سپردهاند و یا آنکه بخشی از این آثار از بین رفتهاند. بخش دیگری نیز در دست خانوادههای هنرمندان و یا مجموعه داران آثار هنری محفوذ است. باید یادآور شد که آثار یک هنرمند به جای آنکه در دست خانواده اش به عنوان یادگار باقی بماند؛ باید جایگاه مناسبی برای ارائه و نگهداری بیابد. در صورتی که آثار بسیاری از این هنرمندان به صورت خصوصی در خانه شان و یا در دست مجموعه داران؛ کم کم دچار فرسایش و کهنگی میگردد و باید این موضوع را یادآوری کرد که آثار هنری سرمایه های ملی و حتی جهانی هستند و وارد شدن کمترین خللی به آنها، گوشه ای از تاریخ هنر را مخدوش میکند.
اما به واقع چه بلایی بر سر آثار هنری میآید؟ آن دسته از آثار که در خانه ها یا مجموعه های خصوصی هستند؛ با وجود شرایط نا مناسب نگهداری شان، شرایطی مناسب تر از آثار محفوذ در موزه هایی چون موزه هنرهای معاصر تهران را دارند.
شاید گفتن این عبارات چندان خوشایند نباشد اما یکی از کارشناسان وزارت ارشاد چندی پیش در گپ و گفتی خصوصی این نکته را یادآور شد که برخی از دیوارهای موزه هنرهای معاصر رطوبت دارند و در صورت آویختن تابلو به آن هابه جهت انتقال رطوبت دیوار به تابلو، به اثر هنری صدمه وارد می کنند. اما مسولین موزهای به این موضوع بی تفاوت هستند!
حال باید گفت که وقتی آثار هنری جایی ندارند تا عرضه شوند؛ باید با آنها چه کرد؟ در واقع فقر مکان موزه ای در کشوری چون ایران با هنرمندان بسیار و آثار هنری متعدد سبب میشود تا تاریخ مدون و قابل مشاهده ای از هنر ایران وجود نداشته باشد و مدتی بعد این آثار کم کم خارج از دسترس می شوند. چراکه با مرگ هنرمندانشان کم کم در دست دلالان و مجموعه داران خصوصی پراکنده می شوند و به سبب تملک خصوصی دیگر به راحتی قابل گردآوری نخواهند بود.
در این میان شاید به سبب مرگ بسیاری از این هنرمندان در ماههای اخیر، بهتر است مسولان فکری به حال جمع آوری و نگهداری آثار آنها کنند تا بلکه اسناد هنر معاصر ایران به پراکندگی و نابودی مبتلا نشود!
اما در پایان باید به این نکات مهم اشاره کرد که: آثار هنری سرمایه فرهنگی یک ملت اند و حفظ آنها هرچند پر هزینه، نوعی پسانداز محسوب میشود. دوم آنکه هنر چون تجربه ای میماند که با انتقال وسعت مییابد و عمیق تر می شود. هنرمندان جوان در صورتی قادر به پیشرفت هنری هستند که از تجربیات هنرمندان پیشکسوت خود بهره ببرند. در واقع هر فرد، بر شانه های نیاکان خود می ایستد. و ختم کلام این که نباید این نکته را فراموش کرد که عدم توجه به هنر گذشته صدمه ای جدی به بدنه هنر آینده وارد می کند.