لباس به عنوان یکی از دستساخته های قومی و بستر بسیاری از هنرها به شمار میرود. شاید بتوان لباس را به عنوان نوعی هویت یاد کرد که از تفکرات و اعتقادات مردم یک سرزمین نشأت میگیرد.
جامه از عناصر مختلفی متشکل است؛ که هر کدام به نوعی نمودار حساسیتهای اجتماعی، عوامل طبیعی، مذهب، اعتقادات منطقهای و ... هستند. شاید بتوان گفت؛ هیچ فرم و تزئینی در جامه یک قوم بی حکمت نیست و حذف آن به یقین بخشی از باورها و دستیافته های یک قوم را تحت الشعاع قرار میدهد.
سادهترین مثال از این امر، حکمت رنگها در پوشاک مردماند. اگر در پوشاک زنان یک قوم دقیق شویم؛ در خواهیم یافت که رنگپردازی در جامه زنان به تمامی، از رمزپردازی حکایت میکند. زنان قوم ترکمن، از دختران و مادران و نوعروسان، گرفته تا سالخوردگان، هریک بنا بر نمادهای حاکم بر رنگهای سرزمین خویش، جامه بر تن میکنند. سربند عروس ترکمن، متفاوت از سربند دختران این قوم است؛ استفاده از بسیاری از زینتها خاصله نوعروسان است و دیگران حقی بر استفاده آن ندارند. کمربندهای طلایی نوعروس ترکمن، سرشار از تزئینات طلایی و آویزهاییست که او را از سایر زنان جدا میکند. این تفاوتها که بسیار ظریف است و در غالب اوقات، برای تازه واردین چندان قابل تشخیص نیست، از ناسبتهای اجتماعی آنان حکایت میکند و جایگاهشان را بازگو میکند.
دختران ترکمن، جامههایی متمایز دارند و این موضوع ، پوشیده در رمزپردازی ظریفی، به دیگر زنان قوم اجازه میدهد تا تناسب آنها را با پسرانشان بسنجند و از آنها خواستگاری کنند.
گرچه امروز از بسیاری از رسوم در جامهپردازی خبری نیست؛ اما ذکر این نکته دور از جذابیت نیست که جامه هر قوم، برگرفته از شغل آنان و متناسب با منطقه جغرافیاییشان است. مردان کرد؛ به سبب آنکه در منطقهای کوهستانی زیست میکنند؛ کمربندهایی دارند که طول آن گاه به ۸ متر میرسد. خود درباره حکمت بلندی شال دور کمرشان، نجات گوسفندان افتاده از دره است.
از سوی دیگر جامهپردازی گاه با خرافههای یک قوم هم پیوند میشود. مهرههای چشمزخم را میتوان برگرفته از همین عقاید دانست. آویختن سکه از جامه عروس برای خوشبختی و شگون و برکت در زندگس مشترکش نیز از همین دست است. و البته باید گفت که لباس، کتاب قوم نگاری بر تن اهالی یک منطقه است.
از جامه یک قوم به راحتی ی توان پی به اقلیم آنها برد . این موضوع محدود به جنس لباس بسته به گرمی یا سردی هوا نیست. در واقع این خصوصیت بسیار گسترده است. اگر به جامه زنان تربت جام دقت کنیم؛ و یا جامههای پر زینت آنها را در دست گیریم؛ این سوال برایمان پیش خواهد آمد که این لباسها چرا تا این حد سنگین است. در صورتی که اگر به خصوصیت اقلیمی مناطقی چون تربت جام و بینالود دقت کنیم؛ نخستین ویژگی این مناطق را باد خواهیم یافت. شاید به سبب همین خصوصیت آب و هواییست که زنان تربت؛ دامنهایی سنگین دارند؛ که گاه سرتاسر آن را با زینتهای فلزی و مهرهها و سکههای فراوان پوشاندهاند. در واقع این موضوع شاید برای آن است که با دامنشان را بر نگیرد. به هر روی باید گفت که جامه دفتری پر راز و رمز است و می توان بسیاری از خصوصیات زیستی را از پس رمزهای آن دریافت. و شاید باید این سوال را مطرح کرد که چرا رنگ های تیره و لباس های بی تناسب و بیگانه جای این همه رمز را در فرهنگ ما گرفته؟
مینا عبدی