حال که محدودیتهای فراوان گریبان موسیقی را گرفته و به لحاظ اقتصادی موجبات توقف فعالیتهای منجر به سود را از این حوزه گرفته است باید با اقدامات خود جوش که هنوز ممانعتی برای آنها اعمال نشده است دست اقدام به جلوگیری از ممانعتها کرد.
مدتی است مطلع شدهایم که نصب بنر کنسرتها توسط دفتر موسیقی ممنوع شده و گروههای اجرای کنسرت این امکان را هم برای تبلیغات خود از دست دادهاند، اما درحالی که میتوان به اعمال این محدودیتها اعتراضهای خود را ابراز کرد میتوان به پیدا کردن مجاری مختلف تبلیغاتی هم اقدام کرد، کمااینکه مدتی است تبلیغات کنسرتها مختلف را در محلهای تعبیه شده توسط شهرداری در اماکن عمومی چون مترو شاهد هستیم.
گروههای فعال موسیقی که هیچگاه نگذاشتهاند ممانعتهای اعمال شده توسط مسئولین فعالیتهای آنان را تحت تأثیر قرار دهد همواره در پی یافتن مجاری جدید برای رهایی از محدودیتها بودهاند که این موضوع شامل هر محدودیتی از جمله همین ممانعت های تبلیغاتی بوده است.
در این راستا نهاد هایی که بسیار میتوانند مفید واقع شوند رادیو و تلویزیون است اما تلویزیون به طور کامل این حمایت را لغو کرده تنها نهاد باقی مانده رادیو است که گاه با اطلاعرسانیهای خود مسئولیت را انجام میدهد اما مواقع دیگر با عدم رعایت حق مولف و پخش بدون اجازه آثار مشکلات و دلخوریهایی برای فعالان موسیقی ایجاد میکند. البته باید در نظر داشت پخش این آثار بهتر از پخش نکردن است اما بیان نام خالق آثار اخلاقیتر و موثرتر خواهد بود.
رادیو با این کار مخاطبان خود را نیز با خالق آثار مورد پسندشان آشنا میکند و اینطور نیست یک موسیقیدان و هنرمند سالها در این عرصه مشغول فعالیت باشد و پس از مدتها فعالیت خود هنگام قدم زدن در خیابان با بیتفاوتی مردمی مواجه شود که شاید از طرفداران پرو پا قرص موسیقی او هستند.
وقتی مجالی برای عرضه نباشد به مرور انگیزهها سلب شده و شوق تولید کاهش مییابد و وضعیت موسیقی از اوج به فرود خود نزدیک میشود. حال دیگر پرسیدن این سوال که چرا ما از موسیقی دهههای چهل و پنجاه به وضعیت کنونی رسیدهایم. این رکود نتیجه نبود انگیزه و عدم فضای رقابتی بین اهالی موسیقی است.
هنرمندان جوان موسیقی در حال حاضر برای مطرح کردن آثار و ارائه آن به مخاطبان موسیقی دریچهای غیر از حمایتهای اساتید پیشین خود ندارند و برای معرفی آثار خود نیاز به نام کسانی دارند که در فضای باز موسیقی سالهای پیشین برای خود تجربه و نامی کسب کردهاند. حال این نام آشنایان عرصه موسیقی به سلیقه خود هنرمندان جوان را یاری میکنند. اما شرایط بدین شرح موجب پیشرفت کلی موسیقی نخواهد شد.
کمااینکه با گذشت زمان ساخت آثار جدید نیز مشکلتر خواهد شد چرا که پیش از این نخبگان این هنر بیشترین استفاده را از ۷ نت اصلی که مشتقات آن به ۲۴ المان خواهد رسید کردهاند و هر چقدر به جلو حرکت میکنیم ساخت اثر جدید دیگر مشکلتر خواهد شد. از این رو گاه هنرمندان رو به تکرار و مکررات می آورند که این اقدامات شامل بازتولید آثار و اجرای کارهای گذشته میشود. این مرور کارها تا جایی مفید است که الهام بخش حرکت به جلو باشد نه در حکم در جا زدن واقع شود. تا کجا تکرار فایده میتواند داشته باشد و تا کجا بزرگان موسیقی باید ابزار معرفی جوانان به این عرصه باشند.
با تمرکز روی این سوالات و فکر به پاسخ آنها میتوان به راه حلها فکر کرد و بعد راه های گریز از محدودیت و ممانعت از مهجوریتها را پیدا و به دیگران معرفی نمود.