هنرمند، تقدیس‌گر همیشگی حکمت خداست
حبیب‌الله صادقی در گفتگو با هنرنیوز؛
هنرمند، تقدیس‌گر همیشگی حکمت خداست
حبیب‌الله صادقی درباره نقاشی گفت: هنرمند، تقدیس‌گر همیشگی حکمت خداست.
 
تاريخ : چهارشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۰ ساعت ۱۳:۳۴

نمایشگاهی از آثار حبیب‌الله صادقی در گالری ساربان در حال برگزاری است. صادقی؛ نقاش و مدرس دانشگاه در گفتگوی خود درباره رموزی سخن گفت که پس از سال‌ها از رنگ و فرم دریافته است. او درباره نمایشگاه اخیرش گفت: این دومین نمایشگاه با موضوع طبیعت است. سال گذشته نمایشگاهی با نام «قطعه ای از بهشت» در همین محل ( گالری ساربان) برگزار شد.
صادقی  در این باره گفت: تلاش من در این مجموعه بر این اساس بوده است؛ که از فضای خیالی و مثالی نقاشی ایران بهره گیرم. پرداخت و مراقبه در طبیعت همواره برای هنرمند از لذت خاصی برخوردار است. دقت در مظاهر طبیعت و استفاده از آن در پرداخت رنگ و فرم بسیار دلپذیر و هم چنین سبب تجربیات فراوان است.
نگاه هنرمندانه به
فضای خیالی نقاشی ایران بسیار عمیق و سرشار از جلوه‌های بی نظیر هنر، اندیشه و عرفان ایرانی است.
طبیعت منشأ الهام هنری است. آثار دو نمایشگاه اخیر من با الهام از طبیعت خلق شده‌اند. هر روز که از پرداخت من به این شیوه می‌گذرد؛ روایت جدیدی در لابه لای آثارم پیدا می شود. این منطق را هرچه پیگیریم دلپذیرتر خواهد شد. این معنا به حدی دلپذیر است که معتقدم؛ هرگز آن را رها نخواهم ساخت. هر بار به دنبال کشف یک زاویه جدید از رموز نهفته در طبیعت هستم.
این مدرس دانشگاه از ارزش های فضای نقاشی ایرانی گفت: فضای خیالی نقاشی ایران بسیار عمیق و سرشار از جلوه‌های بی نظیر هنر، اندیشه و عرفان ایرانی است. استفاده از ساحت والای اندیشه هنرمند ایرانی با رویکردی تازه برای من مهم‌ترین هدف در پرداخت نقش و رنگ است.
صادقی درباره شیوه های استفاده از هنر ایرانی و بخشیدن رنگ تازگی به آن؛ گفت: معتقدم کشف نشانه های معنایی را در هنر ایرانی؛ می توان به بیان تبدیل کرد . معتقدم نو شدن و تازگی هنر ایرانی را باید به جهان معاصر نشان دهیم. باید تمام ارزش‌های هنر ایران را شناخت و از آن‌ها بهره برد . به اعتقاد من می‌توان با بهره‌گیری از معنای بلند هنر ایرانی تاریخ ساز و تاریخی شد.

وی افزود: نقاشی ایران به سبب برخورداری از
فضای خیالی نقاشی ایران بسیار عمیق و سرشار از جلوه‌های بی نظیر هنر، اندیشه و عرفان ایرانی است.
بار معنایی بسیار؛ الگوی مطلوبی برای نقاشی امروز و پشتوانه ای غنی برای هنرمند نسل امروز است. تلاش من همواره بر این اساس استوار است؛ که فضای دلپذیر نقاشی ایرانی را در آثار خویش نمایش دهم. با وجود این‌که من ؛ مانند تمام هم‌نسلانم تحصیل‌ کرده هنر جدید هستم؛ همواره ستایشگر پیشگامان نگارگری ایران بوده‌ام. معتقدم هنرمند معاصر وارث هنر گذشته ایران است و باور دارم دقت در آثار گذشتگان تجربه گران سنگی را برای خلق تازگی است.

صادقی اضافه کرد: آثاری که نقاشانی چون سلطان محمد و بهزاد تولید کرده‌اند؛ نوعی سرمایه ملی است. آن‌چه در خصوص شناخت هنر ایران لازم و ضروری می‌دانم؛ مطالعه ساحت روح شرقی است. شناخت اندیشه ایرانی از ارزش بالایی برخوردار است. این پرداخت را می‌توان نوعی کالبد شناسی در آثار گذشته ایران و ابزاری برای یافتن ژرفای هنر این مردم هنر پرور دانست.

این هنرمند نقاش در ادامه گفت: آن‌چه می‌توان در آثار به جای مانده از نیاکانمان جستجو کرد؛ و یکی از نکات برجسته در عرفان و اندیشه این مردم است؛ استفاده آنان از عناصر طبیعت در آثار هنری است. آب و باد و آتش و خاک به عنوان عناصر اربعه
هنرمند در تمامی طول تاریخ به دنبال یافتن و کشف حقیقت است. تصویری که روح انسانی را می‌پالاید و انسان به واسطه دقت در طبیعت دریافت می‌کند.
و شاکله کلی هستی ؛ از ارکان اندیشه هنرمندان در باب طبیعت‌ هستند. در سراسر تاریخ بزرگترین منبع برای هنرمند ایرانی بوده است.

صادقی درباره اثر بخشی طبیعت در آثار خویش به بیان ارزش‌های طبیعت پرداخت و گفت: شاکله اصلی در آثار من بافت است. عنصری که ذات شعر در آن معنا می یابد. عنصری که سرشار از ظرافت های فراوان است. در این مجموعه از آثار خویش در پی یافتن روایات دیگری در تصویر بودم؛ که نتیجه آن دستیابی به بافت، رنگ و بیان موسیقایی است. نکته ای که سیر حیات را در اثر هنری تحقق می‌بخشد.

او در ادامه گفت: در بسیاری از آثارم روایت تنها به شکل سطح رنگی شکل گرفته است. شناخت ساحت تصویر در آثار هنری صرفاً بیان واقع گرای فرم‌ها نیست؛ بلکه پرداختی دوباره از احساس لطیف طبیعت است.

وی در این باره گفت: انسان شرقی همواره در صدد مکاشفه در عالم هستی است. هنرمند ایرانی نیز از این قائده مستثنی نیست. طبیعت در تمام طول تاریخ این سرزمین؛ بزرگترین معلم، برای هنرمند ایرانی است. اگر به تک تک عناصر طبیعت با دقت بنگریم؛ به زیبایی‌های نهفته در آن به خوبی پی خواهیم برد. اگر به سنگ؛ به عنوان ذره‌ای از طبیعت بنگریم؛ خواهیم دانست، ریتم، ساخت و ساز و بسیاری از لطایف نهفته در نقوش آن بزرگترین الگو برای هنرمند، در تمامی دوران‌ها است. مکاشفه و شناخت طبیعت پیرامون ابزاری برای دستیابی به یک طرح
هنرمند در مطالعات خویش در پی کشف معنای متعالی هستی است.
مطلوب برای اثر هنری است. همین ظرایف، بافت و حجم را می‌توان در گیاهان مختلف جستجو کرد. شاکله طبیعت، به طرزی ذاتی تعادل را به نمایش می‌گذارد. یافتن ذات زیبایی نهفته در اشیاء پیرامون همان چیزی است که هنرمند باید در نظر گیرد. هنرمند در تمامی طول تاریخ به دنبال یافتن و کشف حقیقت است. تصویری که روح انسانی را می‌پالاید و انسان به واسطه دقت در طبیعت دریافت می‌کند.

صادقی ادامه داد: دریافت‌های انسانی از محیط پیرامون با شکل کالبدی و بیرونی همراه است. می‌توان درک صورت و معنا را مهم‌ترین ویژگی اثر هنری دانست. البته دستیابی به این شهود نیاز به ممارست و پیگیری فراوان، چندین و چند با دیدن دارد. در پرداخت اثر هنری نکته دیگری نیز از اهمیت فراوان برخوردار است و آن این است که هر معنا را صرفاً نباید دایره وار و ریتمیک تکرار کرد. هر تکرار دریافت بزرگتری را به همراه دارد. این توجه نیازمند نگاهی هرمنوتیک به جهان است. ذات اشیاء در خود آنها نهفته است.
خداوند عالم را بر اساس تعادل آفریده است. به باور من زیبایی و تعادل از وجود خدا در طبیعت منعکس شده است. و هنرمند تقدیس‌گر همیشگی حکمت خداست . بالاترین ارزش در هنر، بهرمندی از لطف خداست و جلوه این لطف درک زیبایی است.
شناخت اشیاء نوعی خداشناسی است؛ به بیان دیگر شناخت اشیاء نوعی کشف زوایای زیبایی شناسی است . این یکی از خصوصیات من به عنوان یک نقاش است. هنرمند با هر موضوع تصویری زندگی می کند و آن‌را از زوایای مختلف می‌نگرد. این مکاشفه تا بدان‌جا امتداد می‌یابد تا به عاطفه انسانی پیوند یابد.

صادقی گفت: تعادل، حکمت، معنویت، دین و فرهنگ از ارزش‌های جامعه ماست. تعادل در این معنا به مفهوم ترازو نیست . تعادل دارای یک حکمت و معنای ژرف است. ایجاد تعادل یکی از اصول نقاشی است. هنرمند معاصر در کارگاه خود به دنبال خلق اثر هنری است؛ در حالی که جهان لایتناهی سرشار از هنر است. حتی علم به این که کدام بنفش در کنار کدام سیاه قرار می‌گیرد ارزشمند است. زمانی که منطق هم نشینی رنگ ها را بشناسیم و به جذابیت‌های نهفته در آن دقت کنیم؛ خواهیم دانست ؛ که عناصر مختلف تا چه حد قابلیت هم‌نشینی دارند. اولین مراقبه و مطالعه در وجود هنرمند اتفاق می‌افتد. هنرمند در مطالعات خویش در پی کشف معنای متعالی هستی است.

این هنرمند نقاش درباره تعادل نهفته در هستی این گونه به سخنان خود ادامه داد: تعادل به معنای همسانی نیست؛ تضاد نوعی تعادل است. می‌توان از تضاد به تعادل رسید . آن‌چه نیاز است؛ مشخص شدن این نکته است که بدانیم؛ «خود را در معرض چه معنایی قرار می دهیم» تعادل؛ مراقبه، مواجهه و شگردی دارد که هنرمند باید بر اساس مراقبه و تمرین بدان دست یابد و پس از این دستیابی به ارائه اثر خویش بپردازد . بزرگترین هنرمندان همواره برای رسیدن به تعادل در جستجوی معنا و دست‌یابی به زیبایی بودند. خداوند عالم را بر اساس تعادل آفریده است. به باور من زیبایی و تعادل از وجود خدا در طبیعت منعکس شده است. و هنرمند تقدیس‌گر همیشگی حکمت خداست . بالاترین ارزش در هنر، بهرمندی از لطف خداست و جلوه این لطف درک زیبایی است.
کد خبر: 35469
Share/Save/Bookmark