یک ماه هیجان، زیبایی و حواشی جام جهانی رو به پایان است و تا چهار سال دیگر همه بینندگان و پیگیران این رقابتها، جام بیستم را با حواشی و اتفاقات پیرامون آن و بازیهای جالب و اتفاقات مختلف آن به یاد خواهند آورد.
جام بیستم را با برد قاطع آلمان از برزیل میزبان، شگفتی سازی تیم ملی کاستاریکا، حذف تیمهای بزرگ و بازی درخشان تیم ملی ایران برابر آرژانتین به یاد خواهیم آورد. اما این ها اتفاقاتیست که درون زمین مسابقه شکل گرفته است. سوال اینجاست که از حواشی پیرامون جام بیستم کدام یک بیشتر در ذهن بینندگان این جام باقی میماند؟ و به طور خاص تر طرفداران جام جهانی تیم ملی ایران را جدا از بازیهای خوب در برابر نیجریه و آرژانتین و تیپ هالیوودی بازیکنان تیم ملی چگونه به یاد میآورند؟ میراث ما برای جام بیستم برزیل چه بود؟
در دنیایی که موسیقی اقوام و ملتهای مختلف را به هم پیوند داده، زبان مشترک طرفداران فوتبال در برزیل محل برگزاری رقابتها و اقصی نقاط جهان موسیقی آن کشور است و اهمیت آن تا به حدی است که فدراسیون جهانی فوتبال فیفا از فدراسیون فوتبال تیمهای حاضر در این تورنمنت پیش از شروع بازیها خواست تا قطعه ای موسیقی که معرف فرهنگ و هنر آن سرزمین است را برای پخش در استادیومهای بازی و طنین افکن شدن به عنوان نماد آن تیم به فیفا معرفی کنند.
انتخاب این قطعه در ایران از همان ابتدا حواشی زیادی به پا کرد. از انتخاب خواننده و سازندهی کار بگیرید تا سبکی که این موسیقی باید داشته باشد. بعد از انتخاب احسان خواجه امیری هم حواشی کم نبود که یکی از برجسته ترین آنها مبلغی بود که احسان خواجه امیری و سازندگان این کار از فدراسیون فوتبال گرفته اند. فدراسیون فوتبالی که مدتهاست مشکلات مالی اش را تیتر یک رسانهها کرده است.
اما از اینها که بگذریم در میان همهی جنجال ها «دروازههای دنیا» رونمایی شد. فضای حاکم بر این موسیقی به هر چیزی شبیه و نزدیک بود جز نماد فرهنگی و هنری ایران. حتی ترانه سرای این کار هم که از او قطعات احساسی زیبا و جاودانه ای را سراغ داریم نتوانسته بود فضایی حماسی را در شعرش به وجود بیاورد. ملودی و تنظیم هم هیچ شباهتی به موسیقی ایرانی نداشت. همهی اینها با هم باعث شد تا این قطعه نتواند جای خود را در دل مردم باز کند و این قطعه هم مانند قطعهی امیر تاجیک که برای جام جهانی ۲۰۰۶ ساخته شده بود در ذهن مردم کمرنگ شود و از یادها برود.
اگر ما به دنبال نماد فرهنگ و هنر ایران هستیم انتخاب یک موسیقی ایرانی و سنتی که فضای حماسی داشته باشد کار سختی نبود در میان انبوه موسیقیدانان جوان و باتجربهی موسیقی سنتی در ایران. اگر ما به دنبال فضای حماسی بودیم هم کم نبودند اشعار حماسی در میان ادبیات کهن ایران، حالا باید اندیشید که چرا از بین همهی انتخاب های موجود در عالم ترانه و موسیقی قرعه به نام احسان خواجه امیری میافتد.
ضعف فضای حماسی در این آهنگ به قدری محسوس است که فرزاد حسنی در برنامهی «موسیقی من» رادیو جوان، قطعه ای را که عوامل رادیو برای جام جهانی و در حمایت از تیم ملی ساخته بودند را اثری قویتر و تاثیرگذارتر از قطعهی احسان خواجه امیری معرفی کرد.
«دروازههای دنیا» ساخته شد اما پخش آن از رسانهی ملی هم به حواشی گذشتهی این قطعه اضافه شد. مخاطبان تلویزیون و مخصوصا مخاطبان ویژه برنامههای جام جهانی سیما خیلی کم و به ندرت به یاد می آورند که این قطعه را از رسانه ملی شنیده باشند.
در حالی که قطعهی «هفتاد میلیون ستاره» اثر سیروان خسروی بارها و بارها از برنامهی بیست چهارده به تهیه کنندگی عادل فردوسی پور پخش شد و با استقبال بیشتری هم از جانب بینندگان تلویزیون همراه شد.
گمانه زنی ها در مورد پخش نشدن این قطعه از صدا و سیما زیاد است اما میتوان مهمترین علت آن را حضور روزبه بمانی به عنوان ترانه سرا در این اثر دانست. این احتمال زیاد است زیرا بارها دیده شده قطعاتی را که ترانه ی آنها روزبه بمانی گفته است در تلویزیون بدون ذکر نام ترانه سرا و در آلبومهای موسیقی هم با نام مستعار منتشر شده است.
پخش نشدن این قطعه در میان بازار حواشی و شایعات در این مدت اخیر را باید هیاهویی برای هیچ دانست.