کتاب «اروس و تمدن» و تحقیقات فلسفی درباره فروید
نگاهی بر تالیفات نظری حوزه فلسفه و روانکاوی؛
کتاب «اروس و تمدن» و تحقیقات فلسفی درباره فروید
 
تاريخ : شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۱۱
کتاب «اروس و تمدن» اثر هربرت مارکوزه با مقدمه ای از داگلاس کلنر، ترجمه امیر هوشنگ افتخاری راد چندی پیش توسط نشر چشمه منتشر شده است.

«اروس و تمدن» خطوط کلی بینش مارکوزه را از یک تمدن آزاد ناسرکوبگر طی دوره ای تاریخی ترسیم می کند که مشخصه آن سرکوب اجتماعی و یورش به تفکر رادیکال است، افزون بر آن این نوشته نقدی به غایت رادیکال از تمدن معاصر به دست می دهد که مارکوزه را محبوب چپ جدید و یکی از متفکران تاثر گذار زمانه خود کرده است.

داگلاس کلنر در مقدمه این کتاب درباره مارکوزه می نویسد: « او از منظر نظریه انتقادی اجتماعی، نظریات مارکسی و فرویدی را بازسازی کرد تا بدین سان نظریه ای انتقادی از جامعه معاصر را بسط دهد، که تلقی از یک جامعه نا سرکوبگر است...طرح مارکوزه به خوبی از مارکسیسم کلاسیک فراتر می رود تا امکانات تازه ای را برای آزادی در دوره ای که کنش انتقادی و حتی تفکر انتقادی از جانب نیروهای سرکوبگر اجتماعی و ایدئولوژی های محافظ کار در معرض خطر بودند پیش چشم مجسم کند، در این اثر به وضوح یوتوپیایی، مارکوزه بینش رهایی انسان را به نحوی صورت بندی می کند که روایت خود را از نطریه انتقادی متمایز کند./ص16»

مارکوزه، در باب این تحقیق در مقدمه می آورد: «مفهوم یک تمدن نا سرکوبگر تحت عنوان فکری یوتوپیایی و انتزاعی بحث نخواهد شد، ما معتقدیم که این بحث به دو دلیل عینی و واقع گرایانه موجه است؛ اول اینکه مفهوم نظری فروید بر امکان پذیری تاریخی یک تمدن ناسرکوبگر صحه می گذارد و دوم این که خود دستاوردهای تمدن سرکوبگر به نظر شرایط لازم برای امحای تدریجی این سرکوب را مهیا می کند، برای توضیح این دلایل باید تلاش کنیم تا مفهوم نظری فروید را در چارچوب محتوای اجتماعی _تاریخی خودش از نو تفسیر کنیم./ص29»

وی در ادامه هدف این رساله را سهیم شدن در فلسفه روان کاوی می داند نه سهیم شدن در خود روانکاوی.

در بخش اول این کتاب مولف تلاش می کند توضیح دهد که چرا سرکوب درجوامع پیشرفته صنعتی حاکم است و موانع آزادی را تحلیل می کند، بخش های آغازین این کتاب حاوی دیالوگی انتقادی با نظریه تمدن فروید مخصوصا تمدن و ملالت های آن است.

او در نیمه دوم کتاب به ضرورت آزادی و تغییرات اجتماعی رادیکال پرداخته ذیل همین عنوان در فصل «دیالکتیک تمدن» می نویسد: « تفاوت بین آزادی بالقوه و سرکوب واقعی منجر به بلوغ و بالندگی شده: بر کل قلمرو حیات در سراسر جهان سایه افکنده است. عقلانیت پیشرفت، ناعقلانی بودن سازماندهی و مسیرش را تشدید کرده است./ص125»

مولف در «استحاله جنسیت به اروس» نتیجه فروید را چنین بازگو می کند: « هرگونه کاهش حقیقی کنترل های اجتماعی بر غرایز جنسی، حتی تحت شرایط بهینه، سازماندهی امور جنسی را به سوی مراحل پیش تمدنی باز می گرداند...فروید تاکید دارد که روابط پایدار میان افراد که تمدن بر آن استوار است مستلزم آن است که غریزه جنسی از هدف خود منع شود./ص 227 و 228»

نیز آنکه اگر خوشبختی انسان بر تحقق امیال کودکی استوار باشد طبق نظر فروید تمدن بر سرکوب قوی ترین آرزوهای دوره کودکی استوار است: آرزوی ادیپ.

داگلاس کلنر در مقدمه ای بر ویرایش 1998 در باب این کتاب می نویسد: «کار مارکوزه در اروس و تمدن پاسخی بود به بحران امکان انقلاب در اعماق دوره جنگ سرد... به واقع نظریه او درباره اروس دفاع بی نطیری از تصدیق زندگی، خصیصه های خلاق طبیعت انسانی است؛ زیرا فیلسوفان پیش از افلاطون، سنت آگوستین و کانت گرفته تا حال حاضر تمایل داشتند تا بر ویژگی های ویرانگر و غیر اجتماعی و مشتقات اروس تاکید کنند./ص 20 دو 21»

گفتنی است در بازنگری «اروس و تمدن»، این اثر، خوش بینانه ترین، جذاب ترین، و بحث بر انگیزترین اثر مارکوزه به شمار می آید.



کد خبر: 29989
Share/Save/Bookmark