تصویری اغراق آمیز از پلیس
به بهانه پایان پخش سریال «سیگنال وارونه»؛
تصویری اغراق آمیز از پلیس
نیروی انتظامی در اغلب سریال‌های پلیسی سازمانی با قدرتی که دارد خلافکاران را به راحتی اشرار و خلافکاران را در آخرین مرحله به دام می‌اندازد که برای مخاطب قابل باور نبود و عموما تصویری اغراق آمیز از پلیس در کشورمان را به نمایش می‌گذارد.
 
تاريخ : دوشنبه ۲۴ تير ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۰۷

مجموعه تلویزیونی «سیگنال وارونه» به کارگردانی «کرامت پورشهسواری» از هفته گذشته روی آنتن شبکه یک رفت. این سریال شش قسمتی در خصوص یک سازمان جاسوسی پیشرفته وابسته به کشورهای خارجی بود که در پوشش طرفداری از حقوق بشر بهانه‌ای می‌یابند تا جنگی رسانه‌ای علیه ایران آغاز کنند و با متشنج کردن اوضاع داخلی به اهداف سیاسی خود برسد. در این میان با کشته شدن یک فرد خارجی پلیس ایران متوجه حساسیت پرونده می‌شود و در مسیری سخت و پر تعلیق به طور پنهانی با عوامل این سازمان جاسوسی مبارزه می‌کند. فیلمبرداری این مجموعه تلویزیونی که در سکوت خبری انجام شده و با حذف یک قسمت و در سکوت خبری روانه آنتن تلویزیون شد تلاش می‌کرد که بتواند فعالیت‌های پلیس سایبری در مقابله با نیروهای بیگانه را روایت کند.
معمولا مجموعه‌های تلویزیونی در ژانر پلیسی در اکثر شبکه‌ای تلویزیونیی جهان یکی از پر استقبال‌ترین گونه‌های سریالی سازی است که طرفداران خاص خود را دارد. در این گونه آثار عموما پلیس برای برقراری امنیت در جامعه با هر گونه ناهنجاری و هنجار شکنی مقابله می‌کند و با اشرار و تبهکاران به مبارزه می‌پردازد. بنابراین بیراه نیست که بگوییم ژانر پلیسی و معمایی یکی از پر طرفدار‌ترین گونه‌ها فیلمسازی در عرصه تلویزیون است. در کشور ما در طی این سال‌ها و به خصوص در یک دهه اخیر سریال‌های پلیسی مختلفی ساخته و روانه آنتن شده‌اند که از مطرح‌ترین این آثار می‌توان به ساخت سریال‌هایی چون: «مزد ترس»، «خواب و بیدار»، «حس سوم»، «بی‌صدا فریاد کن»، «قتل در ساختمان ۸۵»، «پلیس جوان»، «دیوار»، «شلیک نهایی»، «تصمیم نهایی»، «گارد ساحلی»، «کلان‌تر ۲ و ۳»، «هوش سیاه یک و دو» و «سقوط آزاد» اشاره کرد. که توسط کارگردانان مطرحی مانند «مهدی فخیم‌زاده»، «سیروس مقدم»، «محسن شاه محمدی»، «علی رضا امینی»، «حمید تمجیدی» و «مسعود آب پررور» در طی سال‌های گذشته این مجموعه‌های تلویزیونی را در گونه معمایی و پلیسی ساخته‌اند. عمده این آثار مواجه یک پلیس را با یک جنایتکار و خلافکار روایت کرده‌اند و در زمان خود برخی از این سریال‌ها از سوی مخاطبان تلویزیون به شدت مورد استقبال قرار گرفته‌اند. ضمن اینکه بایداشاره کرد که اغلب این سریال‌ها با مشارکت و کمک سازمان و نهادهای نظامی مثل نیروی انتظامی کشور به تولید رسیده‌اند. شاید خالی از لطف نباشد که بگوییم به همین خاطر در برخی از این سریال‌ها همیشه مخاطب شاهد تصویری غیر واقعی از نیروی انتظامی بوده است. در اغلب این سریال‌ها نیروی انتظامی نهادی قدرتمند و قوی نشان داده می‌شود که خلافکاران نمی‌توانند به آن نفوذ کنند و همیشه نیروی انتظامی موفق می‌شود که اشرار و خلافکاران را در آخرین مرحله به دام بیاندازد و از بین ببرد. اگر غیر از این باشد معمولا با نیروی انتظامی با ساخت این گونه آثار زیاد موافقت نمی‌کند. هر چند در سال‌های اخیر فضایی به وجود آمده که نیروی انتظامی هم ضعف‌های خود را پذیرفته و دوست دارد در سریال‌های پلیسی هم برای اینکه قدرت بالای خود را به رخ مخاطب بکشد، خلافکاران هم قدرتمند نشان داده شوند.
تلویزیون یکی از آسان‌ترین تفریحات و سرگرمی‌ها برای مخاطب است که به آسانی در کشور ما در دسترس مخاطب بدون کوچک‌ترین هزینه‌ای قرار می‌گیرد. رسانه‌ای سرگرم کننده که در عین حال که تلاش می‌کند به مخاطب آموزش دهد باید بتواند او را سرگرم کند و لحظات جذاب و شیرینی را برای‌اش رقم بزند. قرار نیست که در این رسانه همیشه همه مثبت و خوب نشان داده شوند. تا برخی‌ها خوششان بیاید. در واقع اگر خلافکاری قوی و قدرتمند نباشد، نمی‌تواند بسیاری از خلافکاری‌های را انجام دهد. نیروی انتظامی هم شبانه روز تلاش می‌کند که برخی از کله گنده‌های خلافکار را اعم از جنایتکار، سارق، متجاوز و غیره را دستگیرد کند. اینکه ما بخواهیم مدام در آثارمان نیروی انتظامی را سازمانی بدون شکست و قوی معرفی کنیم، نمی‌تواند برای مخاطب امروز تلویزیون ما که به راحتی می‌تواند روزانه از طریق تماشای هزاران شبکه ماهواره‌ای انواع سریال‌ها و فیلم‌ها پلیسی و جنایی را تماشا کند، خوش آیند باشد. قرار نیست از دریچه رسانه سرگرم کننده‌ای مانند تلویزیون صرفا شاهد تماشای آثاری اغراق آمیز و یک سویه باشیم. تلویزیون در این سال‌ها تلاش کرده تا علاوه بر تامین اوقات فراغت مخاطبان خود در تولید انواع سریال و تله فیلم جنبه آموزشی هم داشته باشد. کار‌شناسان خبره در خصوص رسانه معتقدند که تلویزیون می‌تواند آموزش دهد، راهنمایی کند، حتی الهام ببخشد اما دامنه تأثیرات تلویزیون تا جایی است که افراد خودشان آن را انتخاب می‌کنند؛ وگرنه تلویزیون چیزی جز سیم و نور درون یک جعبه نیست. هر چند برخی از منتقدان، تلویزیون را به بهانه‌های مختلف مثل نمایش خشونت، قتل، دزدی و... به باد انتقاد می‌گیرند. اما می‌توان گفت که یک برنامه تلویزیونی خوب و مناسب با استفاده از تصویر و کلام می‌تواند به اندازه هزار کتاب و کلمه ارزش داشته باشد.
سریال «سیگنال وارونه» که به فعالیت‌های پلیس سایبری و جاسوسی می‌پرداخت، می‌توانست بهتر ساخته و روانه آنتن شود. که در این صورت مخاطب هم می‌توانست ارتباط درستی با آن برقرار کند. ضعف‌های مینی سریال «سیگنال وارونه» زمانی مشخص می‌شود که پخش ایین سریال همزمان با روی آنتن مجموعه تلویزیونی «هوش سیاه دو» بود. سریالی که توانست برای مخاطب قابل باور باشد ودر عمل بتواند مخاطب را جذب کند. هر چند سریال «سیگنال وارونه» برای تاثیرگذاری خود تلاش کرده بود که از بازیگران غیرکلیشه در این گونه ژانر‌ها استفاده کند و به دور از شعارزدگی با و اغراق باشد، اما در مقایسه‌ای ناخود آگاه با سریال «هوش سیاه» نمی‌تواند برای مخاطب باهوش و سخت پسند امروز تلویزیون ما موفق عمل کند.

کد خبر: 61019
Share/Save/Bookmark