نشست نقد و بررسي كتاب داستاني "و حالا عصر است" نوشته طيبه گوهري عصر روز گذشته 11 مرداد با حضور نويسنده كتاب و "محسن حكيم معاني" و "علي چنگيزي" در سالن اجتماعات كانون ادبيات ايران برگزار شد.
به گزارش هنر نیوز به نقل از باشگاه خبرنگاران حاضر در محل ؛"طيبه گوهري" نويسنده مجموعه داستاني "و حالا عصر است" به منظور آشنايي هر چه بيشتر حاضران با ساختار موضوعي و مفهومي اثر خود به خوانش بخشي از آن پرداخت.
"محسن حكيم معاني" نويسنده و منتقد در بخش دوم نشست نقد و بررسي كتاب داستاني "و حالا عصر است" به بررسي عناصر ادبي داستانهاي 12 گانه اين مجموعه داستاني پرداخت و افزود:از عناصر تكراري و مشتركي كه در تمامي داستانهاي 12 گانه كتاب "و حالا عصر است" ديده شده و مورد توجه قرار ميگيرد،ميتوان به زاويه داستاني منتخب براي روايت موضوعي آثار اشاره كرد.
وي با بيان اينكه 8 داستان اين كتاب از زاويه ديد اول شخص و 4 داستان ديگر از زاويه ديد دوم شخص و داناي كل روايت شده اند،اظهار داشت:زاويه ديد اول شخص در برخي مواقع با وجود نگارش مجموعه داستاني "و حالا عصر است" به قلم يك زن،از فيلتر نگرش يك مرد به روايت داستان ميپردازد.
"حكيم معاني" تاكيدكرد:روايت يك اثر داستاني با فيلتر نگرش يك مرد با بهرهگيري از سبک روايتي زاويه ديد اول شخص ،به ندرت در آثار داستان نويسان زن ديده ميشود.
وي تصريح كرد:در آثار داستاني "گوهري" از فيلتر نگرش مردانه روايت شده،رد پاي زنانه به وفور ديده ميشود.
اين نويسنده افزود:تبيين جهان زنانه ،نگاه كلي كتاب "و حالا عصر است" را به خود اختصاص داده است.
"حكيم معاني"با اشاره به اينكه تاكيد بر روبط انسان ها در قالب داستاهاي راوي ،در زندگي شخصيتهاي تنها و روانپريش از ديگر عناصر مشترك متجلي در آثار 12 گانه داستاني "گوهري" به شمار ميآيد،تصريح كر د:پرداختن به زندگي شخصيتهاي تنها و روانپريش نشانهاي از ناتواني شخصيتهاي مجموعه داستاني "و حالا عصر است" با انسانهاي ديگر را بيان ميكند.
اين منتقد ادبي درباره نشانههاي تجلي يافته ،ديگر ناتواني شخصيتهاي داستاني مجموعه داستاني "و حالا عصر است" گفت:تزلزل روابط داستاني در تمامي داستان هاي اين اثر و با غلبه بر روابط خانوادگي ،باعث پي بردن مخاطب به مقوله خيانت در ساختار اين آثار ميشود.
"حكيم معاني" خاطر نشان كرد:داستانهاي "و حالا عصر است" و "حلقه داغ" به عنوان دو داستان پاياني نخستين مجموعه داستاني "گوهري" به بيان دو وجه يك روايت ميپردازد.
اين نويسنده تاكيد كرد:روايت داستاني به شيوه روايت از سوي فردي كه به زندگي ديگران وارد شده و آن را مختل كرده،در طول تاريخ داستان نويسي فارسي به ندرت ديده ميشود.
"حكيم معاني" اظهار داشت: مواجهه مخاطب با نوعي از عشق عرفاني و زميني كه معرف زن معشوق شرقي ،همانند زن داستان "بوف كور" هدايت با ويژگيهايي چون دست نيافتني و ازلي و ابدي بودن است،وجود معشوق كلاسيك ايراني در اين داستان را به خوبي نمايان ميكند.
وي تصريح كرد:آزار دهند گي به معناي توجه رقيب و بي توجهي به احساسات عاشق از ويژگيهاي ديگر معشوق كلاسيك ايراني به شمار ميآيد.
اين منتقد ادبي به روايت دوگانه داستان "هزارو يك بار" اشاره كرد و افزود: از سبكهاي روايي زاويه ديد اول شخص و نمايشي در داستان "هزارو يك بار" استفاده شده است.
"حكيم معاني" تاكيدكرد: استفاده از يك سبك روایي مشخص در نگارش داستان ،موجب افزايش سطح كيفي و مفهومي آن ميشود.
"علي چنگيزي" نويسنده و منتقد ادبي در بخش پاياني نشست نقد و بررسي كتاب "و حالا عصر است" درباره مضامين اصلي اين كتاب گفت:جنون جنگ،عشق ممنوعه اصلي ترين مضامين مطرح شده در نخستين اثر "گوهري" را بشمار می رود.