گردشگر خارجی به دنبال تجربه متفاوت است
صاحب یکی از اقامتگاه های بومی در گفت و گو با هنرنیوز /1
گردشگر خارجی به دنبال تجربه متفاوت است
صاحب یکی از اقامتگاه های بومی می گوید: گردشگر خارجی دنبال هتل ۵ ستاره و سنا و جکوزی نیست، می‌فهمد به کجا می‌آید و خود را با شرایط وفق می‌دهد
 
تاريخ : چهارشنبه ۸ آذر ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۱۶
به گزارش هنرنیوز، شهر توشک در سال ۱۳۸۰ از تلفیق نقاط تودشک، تودشکچوئیه، صادق آباد، رجان، مزرعه نو و مزرعه کهنه و دهکده‌های کوچک‌تر در منطقه (قندی، انگرود، انجیران و لاگزی) شکل پذیرفت. محمد جلالی اهل تودشک است. او از مهمانان خارجی زیادی در این بخش پذیرایی می‌کند مهمانانی که از اصفهان به سمت نایین یا یزد حرکت می‌کنند و در مسیر بین راه خود سری به او زده و شبی را در خانه‌اش اقامت می‌کنند. با او درباره‌ی تودشک و اقامتگاه بومی‌اش به گفت و گو نشستیم.

از چه زمانی این کار را آغاز کردید؟
من این کار را از کودکی شروع کردم. شاید زندگی من در مقایسه با سایر کسانی که اقامتگاه بومی دارند برای خودش داستانی مجزا داشته باشد. این کار را برای بیزینس شروع نکردم، بلکه چون علاقه‌مند بودم درباره‌ی کشورهای دیگر بدانم مسافرینی که فقط خارجی بودند پذیرش می‌کردم. کارم را با دوچرخه سوارانی که می‌خواستند از طرف اصفهان به یزد بروند آغاز کردم مسافرینی از پاکستان وهند.
دوچرخه سوارانی که بعد از ۱۰۰ کیلومتر رکاب زدن از اصفهان به تودشک می‌رسیدند و سر پناه و جایی برای خواب نداشتند ومن آنها را در خانه‌ی پدربزرگم که بلااستفاده بود پذیرایی می‌کردم آن هم به صورت رایگان. ۳۵۰ دوچرخه‌سوار از کشورهای
ما هویتمان را گم کرده‌ایم. منتظر دو روز تعطیلاتیم تا ماشین را برداریم و راهی شمال شویم. فکر می‌کنیم اگر کنار دریا نرویم تعطیلات نداریم.
اروپایی را فقط به خاطر انسانیت و به خاطر اینکه دوست داشتم رایگان پذیرایی کردم. بعد لطف این دوچرخه سواران شامل حالم شد که من را به شرکت لونی پلنت (Lonely Planet شرکت چاپ کننده‌ی کتاب راهنمای گردشگری کشورهای مختلف و اقامتگاه‌های ارزان قیمت) معرفی کردند و مکان اقامتی من هم در این کتاب به تمام گردشگران دنیا معرفی شد. پس از آن مسافران کوله پشتی و توریست‌های معمولی بیش از دوچرخه و موتورسواران به این محل آمدند. و من به این نتیجه رسیدم توریست خارجی وقتی به ایران می‌آیدعملاً از خریدن بلیت موزه و دیدن فلان بنای مذهبی یا تاریخی و یا خوردن برنج و کباب یا مرغ در رستوران خسته می‌شود.

پس به نظر شما گردشگر خارجی به دنبال چیست؟
توریست به دنبال تجربه متفاوت است. من یک home stay ایجاد کردم که با GuEST HOUSEو هتل فرق دارد. در اقامتگاه‌های محلی و هتل‌های ایرانی عملاً مسافر احساس خانه نمی‌کند اما درHOMESTAY چون بخشی از کار توسط یک خانواده محلی انجام می‌شود مثل پخت و پز، شستن و شب‌نشینی حتا بازی با بچه‌های آن خانواده به مسافر احساسی دست می‌دهد که گویی فرزند آن خانواده است.
در یک یا دو شب اقامت گردشگران من غذاها را تغییر دادم. غذاهای محلی همراه با گشت داخل روستا، آب انبار، حمام، قنات، بازدید از کویر همراهش آنچه از پدربزرگانم شنیده بودم را به گردشگران انتقال دادم. دوچرخه و موتور در اختیار‌شان گذاشتم و آنها را در استفاده از وسایلم آزاد گذاشتم تا به هر جا که می‌خواهند بروند.

چرا این کارها را می‌کردید؟
لذت تجربه متفاوت. چون مسافر خارجی علاقمند است خودش جستجو کند و به کشف‌های جدیدی برسد. روز به روز تعداد مسافرانم بیشتر شده است اما از جایی حمایت نشدم کما این که در اوایل کار مشکلاتی هم برای من وجود داشت اما خوشبختانه توانستم مشکلاتم را حل کنم و کارم را به شکل قانونی ادامه دهم. از سازمان گردشگری مجوز گرفتم همچنین از
همان گوسفند، بز و میشی است که طلوع آفتاب از روستا بیرون می‌رود و غروب خورشید باز می‌گردد. این برای گردشگری خارجی بهترین جاذبه است.
اتحادیه مهمان پذیران پروانه کسب گرفتم.

چه جاذبه‌های گردشگری این مهمانان را راهی تودشک می‌کند؟
یک گردشگر داخلی فکر می‌کند جاذبه گردشگری فقط میدان اصفهان یا موزه تاریخ طبیعی یا مسجد جامع یزد یا تخت جمشید است، اما مسافر خارجی میانگین به ۵۰ کشور سفر کرده و چیزهایی دیده که ما اگر عکسش را هم ببینیم باور نمی‌کنیم. چنین جاهایی وجود دارد. جاذبه از نظر من برای آنها پرسپولیس نیست، جاذبه همان خشت و گل، سکوت روستا و بیابان است. همان لاک پشتی است که مسافرخارجی آن را بغل می‌کند و عکس می‌اندازند. همان گوسفند، بز و میشی است که طلوع آفتاب از روستا بیرون می‌رود و غروب خورشید باز می‌گردد. این برای گردشگری خارجی بهترین جاذبه است. گردشگر خارجی دنبال هتل ۵ ستاره و سنا و جکوزی نیست، می‌فهمد به کجا می‌آید و خود را با شرایط وفق می‌دهد و خدا را شکر که این جاذبه‌ها را دوست دارد. 

به نظر شما آیا روستای شما قابلیت جذب گردشگر داخلی را ندارد. یا اینکه گردشگر داخلی به آن درجه از آگاهی نرسیده .یا صرفا دیدش این است که سفر یعنی رفتن به شمال کشور؟ 

نظر من این است که به این آگاهی نرسیدند و شرمنده‌ام که بگویم ما ایرانیان اصل خودمان را فراموش کرده‌ایم. و نمی‌دانیم چه می‌خوردیم، چه می‌پوشیدیم، در چه خاکی زندگی می‌کردیم؟ ما هویتمان را گم کرده‌ایم. منتظر دو روز تعطیلاتیم تا ماشین را برداریم و راهی شمال شویم. فکر می‌کنیم اگر کنار دریا نرویم تعطیلات نداریم. اگر شیشلیک در رستوران نخوریم،عذا نخورده‌ایم اما مسافر خارجی از همان کوکوسیب زمینی یا کشک و بادمجان لذت می برد.

چه غذاهای سنتی به مسافران خارجی ارایه می‌دهید؟
یک سری سوپ محلی، انواع کوکو، کشک و بادمجان، گوجه بادمجان، سوپ کله جوش یا کال جوش، دیزی. آتشمان هم که همیشه روشن است. مسافر می‌تواند سیب زمینی، گوجه، فلفل و گوشت را خودش کباب کند و بخورد. 

مریم اطیابی
کد خبر: 50110
Share/Save/Bookmark