رسانه ها؛ تحکیم و تقویت هویت ملی
به نظر زیمل،هرچه فرهنگ فردی ذهنی ارزش کمتری می یابد،ارزش فرهنگی کلی افزایش پیدا می کند.فرآیند اجتماعی تکاملی از طریق استفاده از نمادهای معنادار که در فرهنگ ایجاد شده است و از طریق ارتباطات صورت می گیرد یعنی رفتار بر اساس الگوهای عامل شکل گرفته و همراه تعامل اجتماعی ناشی از نگرش دینی،مبادله اقتصادی و تعارض اجتماعی منجر به فرآیند اجتماعی- تکاملی می شود.
والتر لیپمن معتقد است که قدرت رسانه های جدید در شکل دادن تصویرهای ذهنی است(محمدی،۱۳۸۵: ۱۳). هویت ملی نیز بیش از آنکه در واقعیت دیده شود،انگاره ای ذهنی است که پایه و اساس پایبندی و تعلقات مشترک، احساسات مشترک ، سنت و رسوم و ارزشهای یک ملت را تشکیل می دهد. بنابراین از این نظرمی توان رسانه ها را عامل مهمی در ایجاد و توقیت هویت ملی دانست.
رسانه ها و سایر موسسات فرهنگی غالبا نقشی اساسی در پیوند موضوعات تاریخی،خاستگاه پیوستگی ها و سرنوشت هاایفا می کنند. رسانه های جمعی علاوه بر موسسات آموزشی و مذهبی و خانواده، نقش مرکزی را در تعیین هویت ملی، حفظ و تقویت آن در تصور مردم ایفا می کنند.
سه راه وجود دارد که در آن دولت های ملی از فرهنگ و ارتباطات و رسانه ها در ساختار و نظامنامه هویت ملی استفاده می کنند:
مدل همگون سازی[۱]: این مدل که متداول ترین استراتژی در بین سه مورد ذیل است، از امریکا نشات گرفته و در آنجا پذیرفته شده است.در این مدل هدف دولت ملی استحاله و مخفی کردن هویت های خاص ، یکسان کردن تمام فرهنگ ها تحت عنوان «شیوه زندگی امریکایی[۲]» است. به طور کلی آمریکایی کردن نتیجه بارز ایدئولوژی اقتصادی اقناعی[۳] است. در حالی که اصل آزادی اطلاعات در امریکا حقیقتی انکارناپذیر است اما در واقع ماهیت الگوهای مالکیت رسانه خیلیا ز گروه ها بیان نشده است. این الگو از رویکردی سکولاریستی[۴] برای شکل گیری هویت الهام گرفته است که در بعضی از ملل آسیایی نظیر اندونزی و هند مورد استفاده واقع شده است.به عبارت دیگر این ملت ها یک رویکرد سکولار از هویت ملی را انتخاب کرده اند.اما تنش بین تعهد به چند فرهنگ گرایی از یکسو و هویت ملی فراگیر از سوی دیگر، عامل تعرض و اختلاف پنهانی و علنی در بسیاری از کشورهای آسیایی است.
الگوی چند فرهنگی[۵]: این رویکرد برای شکل گیری هویت ملی کمتر رایج است اما در استرالیا پیاده شده است.یک هویت ملی چند فرهنگی بر مبنای گفتگو با فرهنگ های زنده بنا شده است .این هویت باپذیرفتن موزاییک مردم و ملل در یک دولت ملی برای برخورداری از حقوق کامل فرهنگی و ارتباطی بدست آمده است. دولت استرالیا در مورد دسترسی به ارتباطات و مشارکت، حمایت دولتی را برای رسانه های قومی وبومی فراهم کرده است.
مدل پروسایلتیک[۶]: این الگو ناشی از سیاست های ملی گرایانه و بنیادگرایانه است که برخی کشورهای آسیایی به سیله این الگو ازپای درآمده اند. هدف اساسی در این الگو تقویت مجموعه ای از ارزشهای مذهبی،ملی گرایانه و قومگرایانه و تحمیل آن به دیگران برای تصدیق و تایید این تعبیرخاص از هویت ملی است.
این مدلها به هیچ وجه نفوذ ناپذیر نیستند.بلکه بیساری از از کشورها روش مختلطی را برای شکل گیری هویت ملی برگزیده اند.برای مثال کشورهای اروپایی،اگر چه در مورد حقوق و آزادی ها لیبرال هستند،اما زمانی که مسئله محافظت و تقویت و نگهداری هویت ملی مطرح است ،کاملا محافظه کار هستند تا جایی که هویت ملی تقریبا همیشه در شرایط ویژه شکل می گیرد.تعداد کمی از آنها از پخش برنامه های قومی وتنوع طرح های فرهنگی اقلیتی حمایت می کنند و اگر حمایت اندک هم اجازه نخواهد داد که چنین طرح هایی تقدس و حرمت هویت ملی غالب را تحت تاثیر قراردهد.
یکی از ویژگی های اساسی زبان (کاملترین وسیله انتقال مفاهیم) و داستاسرایی منظور وقصد معنایی است.حقیقت مسلم این است که زبان به درک ساخت می دهد،توانایی ما در شناخت از دنیا مبتنی بر تفسیر و بازنمایی واقعیت عرضه شده است.این بازنمایی ها به طور فزاینده ای از طریق رسانه های جمعی به ما مرتبط شده اند.
رسانه های جمعی منبع اولیه ای برای معانی مفاهیم و تفسیر بسیاری از موضوعات مرتبط با هویت ملی هستند.به عبارت دیگر رسانه ها می توانند درک های معین و مرجح هویت ملی تسهیل کنند از طریق کنترل حدود مباحث روزانه،تدارک چارچوب های تفسیری،سانسور نگرش های مخالف ، استفاده از تصاویر و خوانش های کلیشه ای،انکار دسترسی وفرصت به گروههای به حاشیه رانده شده و ساخت و تولید خوانش های گزینشی از واقعیت، با این اعمال رسانه ها چرخه درک جامع را محدود می کنند.این عمل، شاید نتیجه تلاش تعمدی و آگاهانه نباشد بلکه صرفا نتیجه عادت و شیوه های روزمره تفسیر واقعیت باشد.
در تحقیقی که دکتر فیلیپ اشلسینگر[۷] در مورد دو برنامه تلویزیونی در کشورهای بدون دولت اسکاتلند وکاتالونیا انجام داده است، مباحث مربوط به هویت ملی و قلمرو عمومی را برنامه « la vida en un xip» شبکه TV۳ کاتا لونیا طی سالهای ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۲ و برنامه «زنان اسکاتلندی[۸]» شبکه STV اسکاتلند در طول سالهای ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۲مورد مطالعه قرار داده است.وی معتقد است که هر درر این کشورها که با نظام های دموکراتیک اروپایی اداره می شوند،در آنها آزادی بیان تضمین شده است و محصولات رسانه ای جمعی محتوای نمادهای و موضوعات هویت ملی هستند.هر دو برنامه موضوعات هویت ملی مانند طرفداری از فرهنگ،زبان،سنتها و ارزشها را مورد تاکید قرار داده اند.
[۱] -assimilationist model
[۲] -۰۳۹;American way of life۰۳۹;
[۳] -persuasive economic ideology
[۴] -secularist approach
[۵] -The integrationist or multi-cultural approach
[۶] - The prosyletic model
[۷] - . Philip Schlesinger
[۸] - Scottish Women
منبع: www.aftab.ir