بازیابی هویت گمشده برای زندگی بهتر
نگاهی به فیلم «خسته نباشید»؛
بازیابی هویت گمشده برای زندگی بهتر
فیلم سینمایی «خسته نباشید» به درستی تصویری از انسان‌های ناامیدی را نشان می‌دهد که به هر دست آویزی برای رسیدن به معنای جدیدی از زندگی متوصل می‌شوند تا بتوانند هویت گمشده خود را دوباره باز یابند.
 
تاريخ : يکشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۳۱

فیلم سینمایی «خسته نباشید» به کارگردانی «محسن قرایی» و تهیه کنندگی «رضا میرکریمی» در سی و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر حضور موفقی داشت و توانست نظر مثبت منتقدان و سینما دوستان را به خود جلب کند و تبدیل به اثری موفق با توجه به سوژه و داستان خود شود. فیلمی که به گفته سازندگانش با بودجه‌ بسیار محدودی ساخته شده است. این فیلم قبل از جشنواره حاشیه‌هایی نیز داشت که از جمله آن‌ها می‌توان به حذف نام «افشین هاشمی» یکی از دو کارگردان فیلم و همچنین حذف باران کوثری از آن اشاره داشت. اما با تمام این تفاسیر فیلم به درستی توانسته گلیم خود را از آب بیرون بکشد و به نوعی توی ذوق نزند.
فیلم داستان زوجی نیمه ایرانی و خارجی به نام‌های «ماریا» با بازی «غوغا بیات» و «رومن» با بازی «جلال فاطمی» را روایت می‌کند که به ایران می‌آیند، ابتدا ماریا از حضور در ایران و همراه شدن با رومن امتناع می‌کند که در ابتدای فیلم برای مخاطب جای سوال دارد اما همین امتناع از حضور در ایران، کشش خوبی را برای تماشاگر فراهم می‌کند. سفر به کلوت‌های کرمان بهانه حضور «حسین» با بازی «حسام محمودی» و «مرتضی» با بازی «فرزاد باقری» دو پسر جوان کرمانی به داستان است که مخاطب به خوبی با آن‌ها آشنا و همراه می‌شود. حسین هم از رفتن به خانه خاله‌اش امتناع می‌کند اما در طول سفر هر دو شخصیت داستان «ماریا» و «حسین» آرام آرام فضای ذهنیشان تغییر می‌کند و از این سفر ابراز رضایت و خوشحالی می‌کنند و در پایان فیلم شاهد این هستیم که این چهار شخصیت با صلح و دوستی به سوی ساختن آینده‌ای بهتر برای زندگی در کنار یکدیگر قدم در میدان نبرد با سیاهی‌های زندگی می‌گذارند.
شخصیت اصلی فیلم، ماریا که نیم قرن قبل در پنج سالگی ایران را ترک کرده و حالا در حالی بعد از پنجاه سال به ایران بازگشته در فیلم می‌بینیم که او به هیچ عنوان از حضور در ایران راضی نیست و مدام سر درد را برای فاصله گرفتن از آدم‌ها و حتی شوهر‌اش بهانه می‌کند و از هیچ چیزی لذت نمی‌برد. اما به واسطه یک عکس که تنها خاطره‌اش از دوران حضورش در ایران است و با یادآوری برخی از بازمانده‌های دوران حضورش در ایران از جمله یادآوری زبان فارسی به نظر می‌رسد هویت از دست رفته‌اش را دوباره به دست می‌آورد و بخش مهمی از این فرایند بازیابی هویت، مدیون حضور او در طبیعت کرمان است.
فیلم سینمایی «خسته نباشید» به قلم «محمد رضایی راد» و بر اساس طرحی از «رضا میرکریمی» ساخته شده و برخلاف بسیاری از فیلم‌هایی از این دست بدون پیچیده کردن داستان خود و براساس قرار گرفتن شخصیت‌ها و کارکترهای فیلم در موقعیت‌های گوناگون قصه و داستان خود را باری مخاطب تعریف می‌کند. همچنبن برخلاف بسیاری از فیلم‌هایی از این دست که در آن لهجه بازیگران فیلم اسبابی برای خنده مخاطب می‌شوند به درستی توانسته از پس زبان دو گانه خود برآید. در یک طرف فیلم ما با زن و شوهری سر و کار داریم که در طول فیلم از زبان انگلیسی برای ارتباط برقرار کردن با محیط پیرامون خود استفاده می‌کنند و در طرف دیگر لهجه کرمانی را داریم که بسیار شیرین و جذاب است و این دو زبان قرار است در کنار یکدیگر زبان ارتباطی فیلم را تشکیل دهند و کاری کنند که مخاطب ۹۰ دقیقه با فیلم همراه شود. بدون اینکه به کلیت فیلم بخند با هدف فیلمساز از ساخت فیلم آشنا و ارتباط برقرار کند.
از سویی دیگر فیلم به درستی به مخاطب یاداوری می‌کند که رسیدن به خوشبختی می‌تواند راه پر زحمتی باشد و انتهایی هم نداشته باشد.. مهم این است که باید با سختی‌ها و بدبختی‌ها مبارزه کرد و لحظه‌ای هم نا امید نشد. درست کاری که رومن و ماریا انجام می‌دهند که بتوانند زندگی رو به زوال و به انتها رسیده خود را دوباره بازسازی کنند. آن‌ها زن و شوهری هستند که به دلایل مختلف زندگی عاطفی خود را از دست داده‌اند و احساس می‌کنند که دیگر حضورشان در کنار یکدیگر هیچ معنا و مفهومی ندارد. در واقع سفر آن‌ها برای دیدن کلوت‌های کرمان بهانه‌ای می‌شود تا آن‌ها دوباره به زندگی مشترک خود امیدوارانه نگاه کنند. در سوی دیگر این ماجرا مرتضی و حسین نیز در این سفر به معنا و مفهوم متفاوتی از زندگی می‌رسند و به نوعی این جمله معروف که بسیار «سفر باید کرد تا پخته شود خامی» تداعی می‌شود. همچنین فیلم نشان می‌دهد که شخصیت‌ها در این فیلم به درک بهتر و عمیق‌تری از مفهوم زندگی مسالمت آمیز در کنار یکدیگر رسیده و از لحظه‌لحظه زندگیشان بیشتر لذت برده و روابط آسیب‌دیده و مشکل آفرین خود را ترمیم برای دوباره بودن در کنار یکدیگر بازسازی می‌کنند.
اما شاید بتوان گفت که اصلیترین بارمعنایی فیلم ساده و بی تکلف «خسته نباشید» این باشد که مهم نیست از چه زبان و فرهنگ و کشوری باشیم، مهم این است که آدم‌ها در کنار یکدیگر بتوانند با احترام گذاشتن به شخصیت، منش و انسانیت در کنار یدیگر زندگی کنند و برای حق همدیگر احترام قائل باشند و دوستی را به جای کینه و دشمنی سرلوحه اعمال و کارهای خود قرار دهند. همچنین فیلم به درستی تصویری از انسان‌های ناامید را نشان می‌دهد که به هر دست آویزی برای رسیدن به معنای جدیدی از زندگی متوصل می‌شوند تا بتوانند هویت گمشده خود را دوباره باز یابند و بتواند معانی زندگی را بهتر درک کنند.

کد خبر: 55340
Share/Save/Bookmark