فاطمه خدابنده لو در گفتگو با هنرنیوز؛
تکراری بودن نقشها باعث شد مدتی انتخابی نداشته باشم
فاطمه خدابنده لو گفت: مدتی بود که احساس کردم نقشهای پیشنهادی تکراری است با توجه به جوایزی که برای بازی کردن دبرخی از نقش ها گرفتم به یکباره پیشنهادها شبیه به هم شد به دلیل حساسیتی که کار کودک دارد و همچنین خطر تکرار تصمیم گرفتم به برخی نمایش نامهها جواب منفی دهم.
تاريخ : سه شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۱۰:۱۲
فاطمه خدابنده لو در گفتگو با خبرنگار سینمایی هنرنیوز در اتباط با فعالیتهای اخیرش گفت: شازده کوچولو نمایشی به کارگردانی مهدی قلعه است من در این نمایش در نقش شازده ایفای نقش خواهم کرد. در ابتدا این نمایش در دو نوبت صبح و عصر اجرا میرفت که به دلیل تداخل ان با نمایش «جادگر کوچلو» که در آن هم حضور داشتم در نوبت صبح اجرای نمایش «شازده کوچولو» را بر عهده گرفته بودم. اما به محض اینکه نمایش اجرایش به پایان رسید در نوبت ظهر در اجراها حاضر میشدم. موضوع نمایش برگرفته از کتاب «شازده کوچولو» است.
ویدر ادامه افزود: ابتدا فرد دیگری در این نقش بازی میکرد. زمانی که این نمایش را پذیرفتم که در آن حضور پیدا کنم هنگام تمرین متوجه شدم که تا چه اندازه حضور در این نقش برایم شیرین است. جادوگر کوچلو در کلبهای زندگی میکند که تنها یک دوست خوب دارد که در تمام لحظهها سعی میکند از جادگر کوچولو مراقبت کند او سعی میکند که یک جادوگر بزرگ و حرفهای شود تا در نهایت بتواند وارد شهر جادوگرها شود این نمایش یک بدمن دارد که ارش صادقیان حقیقی در نقش رمپولی آن را بازی میکرد. در طی این مسیری که جادگر کوچولو سعی میکند تا به فنهای جادوگری تسلط پیداکند اتفاقهایی برایش میافتد که متوجه میشود نباید جادگر بدی باشد این به دلیل آن است که جادوگر کوچولو ذاتاً در وجود خود خوبیها را جای داده است. در این نمایش مخاطبین ما که کودکان بودند تلاش کردیم تا به آنها کمک کردن و مهربانی با حیوانات را آموزش دهیم. امیدوارم که توانسته باشیم تا حدودی موفق شویم.
او در پاسخ به این پرسش که مهمترین ویژگی جادوگر کوچولو چه بوده است گفت: یکی از ویژگیهای این کاراکتر این بود که هیچ وقت گریه نمیکرد و بیشتر در حال بغض کردن به شر میبرد و همواره در طول نمایش میبینیم که دوست ندارد غرورش شکسته شود.
بازیگر نمایش «شازده کوچولو» با اشاره به اینکه تلاش میکرد تا ایدههای درستی را وارد نمایش کند گفت: کارگردان تا آنجایی که امکان داشت این اختیار را به من داد تا بتوانم با خودم ایدههایی را که به ذهنم میرسد وارد نمایش کنم. مثلاً آن بخشی که در یکی از صحنهها میدیدیم پاهای جادوگر کوچولو عروسکی شده است و مخاطب پاهای بزرگ و تاول زده آن را میدید به لحاظ بصری برای کودکان هم جذاب و هم خنده دار بود. واقعاً به دلیل خلاقیتی که در کل گروه وجود داشت هر شب شاهد یک اجرای متفاوت بودیم. برای این نمایش و پرداخت کاراکترم خیلی زمان نداشتم چند اجرای اول که اتفاق افتاد در حقیقت برای من حکم تمرین را داشت تا با فضای نقش و نمایش اشنایی بیشتری پیدا کنم.
او با بیان این مطلب که بازی در حوزه نمایشهای کودک و نوجوان بسیار سخت و حساس است گفت: کار کردن در نمایشهای کودک هم حساس است و هم لذت بخش و هم سختیهای خود را داد. مدتی بود که هر نمایش نامهای که برای بازی پیشنهاد میشد نمیتوانست راضیام کند تا در آنها حضور پیدا کنم. اگر کمی مراقب نباشیم ممکن است با انتخابهای شبیه هم و جواب منفی ندادن به نقشهای یک شکل، در عرصه نمایشهای کودک و نوجوان به سرعت به تکرار برسیم، تا اینکه نمایش «دختر بوته گوجه فرنگی» را پذیرفتم که قرار است اجرای آن در زمان مرداد ماه باشد. بعد از آن هم حضور در نمایش «جادوگر کوچولو» و در حال حاضر «شازده کوچولو» برایم لذت بخش بوده است. ابتدا فکر میکردم این دو نقش بسیار به هم شبیه هستند اماد زمان تمرین دریافتم که هر کدام دنیای خود را دارند.
وی در پایان اظهار داشت: به دلیل اینکه در پرداخت نقشهایم احساسی برخورد میکنم مبنی بر اینکه آنها را از آن خود میکنم و روز و شب در حال زندگی کردن با آنها هستم در پایان هر نمایش جدا شدن از آنها برایم سخت است والبته تاثیرات و عادتهایی راهمواره برایم در پی داشته است مثلاض در اجرای نقش موشی در نمایش «گروفالو» واقعاً تا مدتها تنبل شده بودم و لی اجرای نقش جادوگر کوچولو یک زرنگی خاصی را در درونم به وجود آورده است که کاملاً آن را حس میکنم. زمانی که در روی صحنه حضور پیدا میکنم دیگر فاطمه خدابنده لو نیستم تلاش میکنم نقشم را زندگی کنم.