چنگیز داورپناه، مترجم این کتاب گفت: در بین آثار متعدد جانی رُداری، کتاب "داستانهایی برای سرگرمی" ویژگی برجستهای در زمینه تشویق خلاقیت و فانتزی کودکان دارد. این کتاب ۲۰ داستان را دربر میگیرد که هر داستان سه "پایان" متفاوت دارد و به کودک امکان میدهد هر پایانی را که میپسندد، انتخاب کند.
این مترجم ادبی ساکن شهر رم در ایتالیا با اشاره به بیوگرافی این نویسنده، عنوان کرد: جانّی رُداری با کتابهای ارزنده و آموزنده برای کودکان و نوجوانان و با ترجمه آثارش به بیش از ۳۰ زبان و دریافت جایزه هانس کریستین آندرسن (بزرگترین جایزه جهانی در زمینه ادبیات کودکان) در سال ۱۹۷۰ (۱۳۴۹ شمسی) شهرت جهانی بسزایی به دست آورد.
او افزود: جانی رُداری در سالهای ۱۹۶۸ - ۱۹۶۹ (۱۳۴۷ شمسی) در برنامه کودک شبکه یک تلویزیون دولتی ایتالیا ( Rai ) به صورت زنده با تعدادی از دانشآموزان، هر بار یکی از این داستانها را برای بچهها میخواند و در آخر بدون اینکه داستان ها را به "پایان" معینی برساند، سه "پایان" متفاوت پیشنهاد میکرد و از آنها میخواست پایانی را که خوششان آمده، انتخاب کنند.
این استاد دانشکده زبان و ادبیات دانشگاه رم در ادامه گفت: جانی رُداری به آنها میگفت اگر میخواهید بدانید که من (نویسنده) کدام پایان را میپسندم، به آخر کتاب مراجعه کنید و اگر انتخاب من هم مورد پسند شما نبود، خودتان یک "پایان داستان" دیگر بنویسید.
داورپناه عنوان کرد: او بعدها به مدارس ابتدایی رفت و همین روش را به کار برد، داستانهای منتشرنشدهاش را برای بچهها میخواند تا نظرات آنها را گوش کند. توصیههای بچهها را یادداشت میکرد تا در دوبارهنویسی داستان، پیشنهادات کودکان را مدنظر قرار دهد. بارها اتفاق میافتاد که بعد از شنیدن نظرات بچهها، داستان را کاملاً تغییر میداد. داستانهای کتاب حاصل این تجربیات مشخص اوست.
او در ادامه اظهار کرد: جانی رُداری در ۱۵ آوریل ۱۹۸۰ (۲۵ اردیبهشت ۱۳۵۹ شمسی) درگذشت. بچههایی که رُداری سراسر زندگیاش را برای آنها وقف کرده بود و او را از طریق آثارش شناخته و عمیقاً دوستش داشتند، برای آخرین دیدار با او شتافتند. بچهها گِرد تابوت او حلقه زده و تکّه کاغذهایی را که در آنها جملاتی برای رُداری نوشته و نقاشی کرده بودند، روی تابوتش گذاشتند، در یکی از این تکّه کاغذها نوشته شده بود: "تو را همیشه به یاد خواهیم داشت". روی کاغذ دیگری: "برای آخرین دیدار با تو آمدم، بسیار غمگینم." و باز هم کاغذهای دیگر: "عکس تو را در روزنامهها دیدم، آمدم تو را از نزدیک هم ببینم". و "خیلی متأسفم، چون دیگر نمیتوانی برایمان داستان بنویسی".
"داستانهایی برای سرگرمی" با ترجمهی چنگیز داورپناه از سوی نشر قطره منتشر شده است.