عادت دیرینه؛
فراموشی محسنی؛ مصلحتی یا واقعی؟
جای بسی تاسف است که مدیر روابط عمومی اسبق سازمان میراث فرهنگی کشور، بدیهیترین اطلاعات که همان اسامی استادان و بزرگان این حوزه است را نمیداند.
تاريخ : چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۴:۱۴
آقای حسن محسنی، مدیر اسبق روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، به تازگی با ادبیاتی بیگانه با فرهنگ ایرانی و اسلامی به مصاف انتقاد دلسوزانه و مودبانه آقای دکتر کامیار عبدی، باستان-شناس و پژوهشگر شناختهشده و بنام کشور، رفتهاند. انتقاد دکتر عبدی که طی نشست «بررسی گذشته و آینده میراث فرهنگی» در باشگاه دانشجویی دانشگاه تهران ایراد شد، به هزینهها و خسارات هنگفت مادیی بود که در دورة ریاست آقای حمید بقایی بر سازمان میراث فرهنگی با تصمیم غیرکارشناسی و مخرب انتقال معاونتهای سازمان میراث فرهنگی از تهران به شهرهای دیگر رخ داد.
محسنی در اظهارات عجیب خود گفته است «کسی به نام دکتر کامیار عبدی را نمیشناسند» و از این راه به خیال خود قصد داشته وجود عبدی را انکار کند، در حالی که این اظهار نظر پیش از هرچیز ناظر بر مسؤولیتگریزی و کمدانشی خود اوست. هرچند که این رفتار چیز تازهای نیست و اهالی میراث فرهنگی در دورة کوتاه حضور او در روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی بارها چنین رفتارهای نافرهیختهای را شاهد بودهاند.
البته از جهاتی میتوان به آقای محسنی حق داد که مفاخر علمی باستانشناسی و میراث فرهنگی کشور را به یاد نیاورد چون در این واپسین روزهای دولت دهم و مشغله فراوان ناشی از جدال با کمیسیون اصل نود و بسیاری نهادهای نظارتی و قانونی دیگر، هوش و حواسی برای انسان نمیگذارد و اینگونه است که او دچار فراموشی شده است. اما اگر ادعای محسنی صحت داشته باشد، جای بسی تاسف است که به عنوان مدیر روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی کشور، بدیهیترین اطلاعات که همان اسامی استادان و بزرگان این حوزه است را نمیداند.
به هر رو، نکتهای که در این میان خودنمایی میکند این است که محسنی طبق عادت مألوف و دیرینه خود و از باب نداشتن جواب منطقی و مستدل، بار دیگر به توهین و فرافکنی متوسل شده است؛ وگرنه آنکه عواقب اقدام چندپاره کردن و متلاشی نمودن سازمان میراث فرهنگی را نداند خواجه حافظ شیرازی است و بس. پسندیده است امثال محسنی که چشم بسته از تمامی اقدامات حمید بقایی حمایت میکنند، کلاه خود را قاضی نموده و با خود خلوت کنند و بیندیشند با کدام ادله کارشناسی و منطقی سازمان میراث فرهنگی را همچون گوشت قربانی شقه کردند؟ و اگر این اقدام درست و قابل دفاع بود، چرا مدیران بعدی همین دولت درصدد تصحیح این اشتباهات برآمدند؟
شایسته آن است که آقای محسنی شجاعانه بپذیرد و اقرار کند که این اقدام اشتباه بوده است. همانطور که مدیران بعدی با عمل خود ناصواب بودن آن را هویدا کردند. کیست که نداند در دورة دو ساله مدیریت حمید بقایی چه بر سر میراث فرهنگی رفت و چه کسی میتواند فراموش کند نوع ادبیات و تعامل روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی را با اهالی علم و فرهنگ و ایضاً اصحاب رسانه؟
ممنوع المصاحبه نمودن مدیران و کارشناسان سازمان میراث و تهدید به اخراج ایشان در صورت مصاحبه با رسانهها، هتک حرمت و توهین به اساتید و پیشکسوتان، صدور بیش از ۱۶۰ جوابیه و اصلاحیه که البته بیشتر شبیه اعلان جنگ به رسانهها و منتقدان بود و چندین برابر آن درج مطالب سخیف درباره خبرنگاران و برخی چهرههای سیاسی در تارنمای رسمی سازمان میراث، توقیف و ضبط دوربین خبرنگاران به دفعات، بازداشت چندین ساعته تنی چند از خبرنگاران، اصحاب بیگانه و مزدور خواندن رسانهها، متهم نمودن خبرنگاران به جاسوسی و دزدی از سازمان، بایکوت خبری نمودن بسیاری از خبرنگاران و رسانهها، نسبت دادن بیماریهای خطرناک به مسؤولان چند رسانه و تجویز معالجه گیاهی و پیشنهاد به ایشان برای رجوع به دکتر علفی، متهم نمودن منتقدان به نداشتن تربیت خانوادگی و تأمین شدن از آن سوی مرزها و موارد بسیاری از این قبیل.
همه این موارد و برخی دیگر از رویکردها و کارکردهای روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی در دوره دوسالة ریاست بقایی بر این سازمان با فرهنگ ایرانی و اسلامی مغایرت دارد. حیرتآور آنکه آقای بقایی در پایان این دو سال در آخرین نشست خبری مدعی شدند این سازمان را به مجموعهای چالاک و کوچک تبدیل کرده و حواشی آن را هم کم نموده و با رسانهها نیز ارتباط و تعاملی مثبت داشتهاند. اما دو سال پس از اتمام دوره ریاست او هنوز هم شاهد حاشیهسازیهای نزدیکان او برای سازمان میراث فرهنگی هستیم.
رحمت الله سلیمانی فارسانی
دبیر سابق اتحادیه انجمنهای علمی دانشجویان باستانشناسی کشور