وقتی نام سیروس مقدم برای دریافت تقدیرنامهاش به عنوان یک هنرمند ملی متولد خوزستان در نوزدهمین جشنواره تولیدات مراکز استانها در اهواز خوانده شد، او به روی سن دوید؛ درست مثل یک جوان پرشور و شوق.
مقدم بهعنوان یک هنرمند ملی متولد خوزستان، مورد تقدیر قرار گرفت و نیز به دلیل توجهی که به قومیتهای ایرانی دارد اما برای تلویزیون، سیروس مقدم بیش از هر چیز یک کارگردان پرکار و پرانرژی است که تا امروز همراه تلویزیون بوده و تقریبا همیشه آثارش مورد توجه مردم قرار گرفته است.
در حالی که سریال «هنگامه بیداری» زیرنظر مقدم مراحل تحقیق و نگارش فیلمنامه را میگذراند، او در تدارک تولید «پایتخت۵» است و سریال «علیالبدل» را در نوبت پخش دارد. با این کارگردان گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میخوانید:
در سالهایی که تلویزیون با مشکلات مالی مواجه بوده، شما همچنان در این رسانه فعال بودید! ماجرا از چه قرار است؟
وقتی تلویزیون پول ندارد، بیپولی شامل حال همه میشود و من و گروهم از تبعات این مساله مستثنا نیستیم. وقتی پدر خانه با دست خالی میآید همه بچهها و حتی مادر خانواده ممکن است سر بیشام زمین بگذارند. ساخت سریالی مانند پایتخت ساده نیست و هر جا که میرویم همه سراغش را از ما میگیرند؛ از خود مدیران تلویزیون بگیرید تا هموطنان خارج از کشور! بنابراین از یار کمکی بهره میگیریم.
مشارکت موسسه اوج در ساخت «پایتخت۵» خواست شما بود یا تمایل آنها؟
ما طرح را به تلویزیون ارائه کردیم و سازمان اوج خواست که با تلویزیون همکاری کند. این اتفاق به نفع هر دو طرف است؛ از طرفی زمینه برای ساخت سریالی که مردم دوستش دارند، فراهم میشود و از طرف دیگر باعث مطرح و نزدیک شدن موسسه اوج با مردم.
برای فصل پنجم پایتخت چه ایدهای دارید؟
«پایتخت۵» را احتمالا از یونان یا کشور دیگری شروع میکنیم و بعد به ایران خواهیم آمد و قصه را اینجا ادامه میدهیم. شخصیتهای جدید هم به این سریال اضافه میشوند. ماجرای اصلی از این قرار است که خانواده معمولی به دلایل منطقی مجبور میشوند سر از یک کشور خارجی مانند یونان در بیاورند و آنجا با ماجراهایی گره میخورند که همبستگی خانواده، عشق و علاقه آنها به همدیگر، اهمیت وطن و دور هم بودن را بیشتر از گذشته درک میکنند. شاید همین موارد برای موسسه اوج هم جذاب بوده و سرمایهگذاری کرده است.
فکر میکنم این ایده را برای ساخت سری چهارم سریال در نظر گرفته بودید اما مشکل بودجه باعث شد قصه دیگری را بسازید. درست است؟
بله، ساخت چنین سریالی نیاز به بودجه خاص خودش دارد. وقتی سریالی از داخل یک خانه یا از شهر تهران خارج میشود، دیگر هزینه تولیدش شبیه یک سریال آپارتمانی نیست. وقتی شما در یونان فیلمبرداری دارید، باید برای هر متر از خیابانی که در آن کار میکنید، هزینه پرداخت کنید. هر بازیگر خارجی هزینه خودش را دارد و اگر حضور آنها در قصه طوری باشد که به ایران بیایند باید هزینه اقامتشان را در کشور در نظر گرفت و کلی چیزهای دیگر.
«علیالبدل» در مقایسه با پایتخت چطور سریالی است؟
علیالبدل دنیای کاملا جدیدی است که در سریالسازی ایران سابقه ندارد. قصه سریال خیلی خاص، ویژه و سنگین است و فضای فانتزی دارد. همه چیز این سریال در فضای سریالسازی کشورمان تازه است؛ مثلا لوکیشن آن روستایی است که قبلا در هیچ سریالی دیده نشده. روستاهای زیادی را در سریالهای تلویزیونی دیدهایم اما روستا بهعنوان یک نماد کمتر دیده شده است.
همینطور بازیگران برای نقشهای خاص انتخاب شدهاند؛ من پیش از این سعادت نداشتم با آقایان فخیمزاده و هاشمی یا برخی دیگر از بازیگران همکاری کنم اما این تجربه را در علیالبدل داشتیم چون به چنین بازیگران توانمندی نیاز بود. از همه مهمتر قصه متفاوت سریال است؛ علیالبدل درباره یک ثروت خدادادی مثل چشمه آب گرم است که نصیب یک جمعیتی میشود اما قدر این ثروت را نمیدانند و همین باعث میشود روز به روز برکت از آنها دور شود. فرض کنید من یک نعمتی دارم اما نمیخواهم از آن درست استفاده کنم و در عوض، مدام میخواهم برای خودم بماند و حاضر نیستم آن را تبدیل به احسن کنم. آنقدر از آن بهره نمیگیرم تا تمام شود و من هم بشوم مثل بقیه!
به نظر میرسد هنوز پخش این سریال در نوروز قطعی نیست!
مدیران تلویزیون احساس میکنند اگر علیالبدل در زمان دیگری پخش بشود، شاید مردم با فراغ بال بیشتری بتوانند آن را تماشا کنند. در سفر و دید و بازدید و فضای عید از نظر مدیران تلویزیون فرصت تعمق و دقت و تمرکز در موضوعات این سریال نیست.
نظر خود شما چیست؟
من هم فکر میکنم سریال علیالبدل حرفهای جدی اجتماعی را مطرح میکند، اما با توجه به فضای شاداب و شوخ سریال، عید بهترین زمان پخش برای آن است.
هسته اصلی و مرکزی سریال پایتخت یک خانواده است که هر بار ماجراهایی را تجربه میکنند و همین قابلیت، امکان ساخت فصلهای زیادی را برای آن فراهم میکند؛ علیالبدل چنین قابلیتی دارد؟
هم بله هم نه! علیالبدل داستان روستایی است که به دلیل اشتباه و تنگ نظری اهالی، خودخواهی برخی از مردم، زیرپا گذاشتن حق و حقوق و رعایت نکردن ضوابط و قوانین، رونق و برکت خود را از دست میدهد. میتوان فصل دیگری ساخت و اهالی روستا را با مسالهای دیگر مواجه کرد. اگر در این فصل، نقطه ضعفهای اخلاقی و شخصیتی مردم این روستا را نقد میکنیم، در فصل بعدی میتوانیم ضعفهای سیاسی آدمها را به چالش بکشیم یا مثلا به خانواده بپردازیم؛ اما این کار اصلا ساده نیست، چراکه تولید علیالبدل بشدت از پایتخت سختتر بود.
از فیلم سینمایی پایتخت چه خبر؟
قرار بود اول نسخه سینمایی را بسازیم و بعد فصل جدید سریال را اما چون قرار است سریال به ماه مبارک رمضان برسد، قرار شد اول سریال را بسازیم و بعد سینمایی را. البته مجوز سینمایی آن را داریم که نزد سازمان صدا و سیما به امانت سپرده شده است.
یعنی این نگرانی وجود دارد که شما به سینما بروید و دیگر به تلویزیون برنگردید؟
شاید اما در این باره مطمئنم که هرگز با تلویزیون قهر نخواهم کرد، چون من تلویزیون را تنها متعلق به سازندهها و مدیران فرهنگی و مجریان قانون در صدا و سیما نمیدانم، تلویزیون را نهادی متعلق به همه مردم میدانم. بنابراین سیروس مقدم هرگز نمیتواند با مردم قهر کند؛ شاید با فلان مدیر یا فلان تهیهکننده یا فلان سرمایهگذار قهر کند، اما با تلویزیون هرگز. از سوی دیگر آدم قدرشناسی هستم؛ تلویزیون باعث رشد سیروس مقدم شده است و امکانی فراهم کرده که از ۳۰ سال پیش فرصت تجربه کردن داشته باشد. تلویزیون درباره سیروس مقدم ریسک کرده و به او اجازه داده که اثر تولید کند. بنابراین نمیتوانم قدرناشناس باشم، چشمهایم را ببندم و به همین دلیل اگر صد بار دیگر تلویزیون پول نداشته باشد یا تغییرات باعث شود نظم و روال عادی کارها بههم بخورد و فیلمنامههای من رد شود همچنان متعلق به تلویزیون هستم و راه همکاری را پیدا میکنم.
فکر میکنید مردم با تلویزیون قهر کردهاند؟
مردم با تلویزیون قهر نمیکنند، با ما قهر میکنند؛ ما سریالسازها، تصمیمگیرندگان و تصویبکنندگان فیلمنامهها. مردم همیشه همان مردم هستند و تجربه نشان داده هر وقت یک برنامه خوب از تلویزیون پخش شده، چه برنامه ترکیبی و تاکشو و چه سریال تلویزیونی یا حتی برنامهآشپزی یا هر نوع برنامه دیگر، با این رسانه همراه شدهاند. مردم به سرگرمی نیاز دارند و مطمئن باشید شبکههای ماهوارهای هم خیلی دوام نمیآورند. وظیفه ماست که کار آنها را رصد کنیم و میدانم که کیفیت سریالهای ماهوارهای هم رو به افول است. این شبکهها در سرازیری قرار گرفتهاند و اگر ما الآن بتوانیم یک برنامه خوب و نه حتی خیلی خوب یا شاهکار تولید کنیم، مخاطبی که رفته، باز میگردد.