مرحمت فرموده ما را مس کنید ...!!
نگاهی به فیلم " طلا و مس " جدیدترین ساخته همایون اسعدیان
تاريخ : يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۸۸ ساعت ۱۳:۵۲
دومین روز جشنواره بود که فیلم "طلا و مس" در سالن همایش ها ی برج میلاد (کاخ جشنواره) به نمایش درآمد . قبل از دیدن فیلم درباره آن شنیده بودم و البته بیشتر تعریف و توصیه به دیدن آن بود .الحق که شنیده ها به جا بود و پس از پایان فیلم از عکس العمل اصحاب رسانه و منتقدین می شد فهمید که اثر رضایت بخشی را به تماشا نشسته اند .
"طلا و مس" داستان یک خانواده نیشابوری است که برای ادامه تحصیلات حوزوی پدر خانواده که طلبه جوانی (آقا سید ) است به تهران مهاجرت می کنند و پس از مدتی مادرخانواده (زهرا سادات) به بیماری سختی مبتلا شده که در ابتدا باور آن برای او و همسرش به نظر ناممکن می آید و از اینجاست که آقاسید و زهراسادات باید با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کنند که این مشکلات با شدت گرفتن بیماری زهراسادات به اوج خود می رسد و ....
ویژگی اصلی این اثر آن است که مخاطب را از همان ابتدا با خود همراه می کند و به دلیل ساختار قوی فیلمنامه و فضاسازی های مناسب که اغلب منطبق بر زندگی واقعی ماست ، در تک تک سکانس ها ، باورپذیر و بسیار تاثیرگذاربوده به گونه ای که در غم انگیز ترین لحظات و ناامیدی کاراکترهای اصلی نیز، مخاطب را دلزده نمی کند و تا آخر پای اثر می نشاند .
عنصر دین و توکل به خدا ، در زندگی این خانواده کاملا منطقی و در ساختار فیلم تعریف و به هیچ وجه دچار شعار زدگی نشده است . زهرا سادات که زنی مومن و اهل توکل است، لحظاتی نیز صبرش تمام می شود و حتی زبان به اعتراض و ناشکری می گشاید وخیلی زودهم پشیمان می شود. آقا سید که شخصیت آرام و متینی دارد ،لحظاتی به تنگ می آید و برسرهمسرش فریاد می کشد .
علاوه برآن به تصویر کشیدن شرایط مالی سخت زندگی طلبگی که معمولا در حدکفایت و حتی پایین تر از آن است ،در فضایی که نسبت به زندگی سالم و حقیقی طلبه و قشر روحانی بعضا شبهه وجود دارد ، قابل تامل و تقدیر است و در فیلم شاهد آن هستیم که آقاسید برای تامین مخارج درمان همسرش علی رغم ضعف بینایی اش ، به سراغ قالیبافی رفته و دار قالی نیمه تمام همسرش را کامل می کند .
از سوی دیگر شاهد تغییرات درونی طلبه جوان هستیم ، که در ابتدا بسیار علاقه مند به درس و مباحثه است و حصاری به دور خود کشیده ،ولی پس ازجدی شدن بیماری همسرش گویی بیشتر از پیش به اطراف توجه کرده و چشمانش دو چندان باز می شود.او که پیش از این توجهی به دختر معلول همسایه نداشت ، حالا برای او اسباب بازی هم می خرد تا شادی اش را ببیند، در روابط خانوادگی اش تجدید نظر می کند و از زاویه ای دیگر به همسر و دوفرزند خردسالش می نگرد و خواست های واقعی آنان را انگار برای اولین بار است که با گوش جان می شنود و ... در نهایت به کیمیای محبت می رسد و از استاد اخلاق او در سکانس آخر می شنویم : بشوی اوراق اگر همدرس مایی .... که علم عشق در دفتر نگنجد
در کنار آن اشاره به نقش زهرا سادات به عنوان زن خانه داری که در نبودش ، زحمات و وظایفی که به عهده دارد به چشم می اید، اشاره ای قابل تحسین است و این مشابه همان مفهومی است که در " به همین سادگی " به چشم می خورد.
در پایان البته سوالی ذهن را مشغول به خود می سازد که آیا نتیجه درس و مباحثه طلبه ها همواره به این تعارض با زندگی خانوادگی و یا قطع ارتباط با بیرون و محیط اطراف و آدم هایش منجر می شود ؟ !
فیلم طلا ومس علیرغم ضعف اندک در محتوا ، اثری درخوردربین آثار جشنواره است و می تواند حامل پیام های مثبت اخلاقی برای تمامی اقشار و نه تنها قشر روحانیت باشد و آن توجه به عناصر به ظاهر ساده در زندگی ماست که اغلب موردغفلت واقع می شود و این مساله چیزی نیست جز صبر و محبت برای پایداری و انسجام نظام خانواده .
نویسنده : سروناز حر