نگاهي به فيلم هاي ايراني به نمايش در آمده در بيست و هفتمين جشنواره فيلم فجر - (٤)
آميختگي فيلمفارسي و دفاع مقدس
تاريخ : چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۸۷ ساعت ۱۶:۴۹
«نخلستان صابر»
نویسنده و کارگردان : سیامک شایقی - تهیه کننده : شبکه اول سیما
«رعنا سمیع" دختری حدود سی ساله با قطار عازم خرمشهر است و گذشته کودکی خود را به یاد می آورد که در خرمشهر با شروع جنگ به همراه مادر به تهران مهاجرت کرده و از ٱن زمان به بعد پدرش را ندیده بود که حال خبر مرگش را شنیده و وصیت نامه در کیف عازم آنجاست. از همسایه راهنمایی لازم را می گیرد و از ثبت اسناد سند خانه مسکونی را بدست می آورد. نخلستان صابر هم که در وصیت نامه قید شده است بدون سند اما با صورت جلسه عده ای خریداری شده است. رعنا درمی یابد که می بایست نخلستان سوخته و متروکه را آباد کند تا مالکیت اش قطعی گردد. به اداره کشاورزی مراجعه می کند که با شروط اداری روبرو می شود. در آبادان به سراغ مقاطمه کار باغ و ساختمان می رود که او پیشنهاد فروش نخلستان را می دهد و توصیه می کند که چون آن محل جن دارد و هنوز مین مدفون در آنجا زیاد است و آب باید خریداری شود، بفروشد و نقد پول دریافت کند. رعنا به سراغ مرد دیگر تهرانی که در خرمشهر ساکن است و دفتر کار قرض الحسنه برای امور نخلستان ها دارد، می رود تا با سند خانه وام برای نخلستان بگیرد. صاحب قرض الحسنه بعد از عدم قانع کردن رعنا برای فروش مبلغی به وی قرض می دهد. کارگران مقاطعه کار چند روزی بیش کار نکرده با انفجار مین زیر پای گوسفندی فرار می کنند. در همسایگی نخلستان پیر زنی با نوه نوجوانش زندگی می کنند که او هم درصدد است رعنا را با ترس از جن منصرف کند. مردی که موتور آب دارد از دادن آب امتناع می کند ورعنا بعد از برملا کردن نمایش جن کارگران و خود مقاطعه کار بر آن می شود نخلستان را بفروشد. در این زمان وی در نخلستان با زوج جوانی روبرو می شود که آمده اند نخلستان را آباد کنند و دستمزدشان را از محصول بردارند. نخلستان آباد می شود و در روزی که رعنا بر سر قبر پدرش رفته است با دو سنگ قبر با نام های صابر و صابره روبرو می شود و به یاد ٱن زوج جوان آبادگر نخلستان می افتد که در ابتدای جنگ شهید شده بوده اند و... در پایان زن و مرد همسایه از رعنا برای پسرشان که در دبی کار می کند، خواستگاری می کنند و...
در فیلم سیامک شایقی تمامی زوایای فیلم فارسی جاری است. بعد از گام اول رعنا، دو مرد صاحب نفوذ و کلاه مخملی تهرانی ساکن در آبادان و خرمشهر نقش مبتذل نامردی شان را به نمایش می گذارند. پیرزن همسایه نخلستان و مردی که آب برای نخلستان صابر را نمی دهد در اندازه های نوچه های فیلم فارسی نقش بر عهده دارند. پیدا شدن ناگهانی زوج شهید و آباد کردن نخلستان به هیچ، توجیه نمایشی و ایجابی ناچسب به فیلم تعبیه شده است.
پایان خوش خواستگاری از رعنا هم که جای خود را دارد. از طرفی غول های تهرانی زمین خوار در خرمشهر و آبادان و... وام گرفته شده از فیلم های «دوئل» ، «ترکش های صلح» و... است که سعی می شود به مردم ایران تفهیم کنند که مردم آن سامان از عوارض جنگ رهایی نیافته به دام زمین خواران افتاده اند.
این که شهدا بر روی زمین نازل بشوند و به کشاورزی بپردازند و... وام گرفته شده از فیلم های تبلیغی مسیحی و یا ادیان هندو و... است که فلسفه «ثنویت» و زندگی تکرار شونده برای ارواح قائل اند.
در کل آسمان و ریسمان کردن شایقی هیچ منطقی برای شهدا و رزمندگان دربرنمی دارد و به ارث رسیدن رعنا هم بر این پوشالی بودن قصه فیلم ضربه مهلکی وارد کرده است. از همه مهم تر تهیه کنندگی شبکه اول سیماست که بر طبق چه اصولی عهده دار ساخت يك فیلم فارسی برای به ارث رسیدن دختر جوانی شده است؟ کارگردان برای درآمیختن دو قصه موازی تنها به گفت وگوی کوتاه بین رعنا و آن زوج جوان اکتفا کرده است که آنها می گویند : «هیچ پولی برای ازدواج نداشتیم که مرحوم سمیع نخلستان را با قیمت مناسب خرید و ما ازدواج کردیم ...»
اگر به گذشته نگاه کنیم بازتاب فیلم فارسی های به اصطلاح «دفاع مقدس» عوارض قهر تماشاگر را با این گونه سینمایی در پی داشته است. شایسته است که مدیران فرهنگی آزموده های هزینه بر نیازمایند!!
مجتبی حبیبی