ناقوس مرگ آبشار آتشگاه لردگان هم به صدا درآمد
رتبه برتر سدسازی به قیمت زیر آب رفتن میراث طبیعی و تاریخی ایران زمین؛
ناقوس مرگ آبشار آتشگاه لردگان هم به صدا درآمد
 
تاريخ : چهارشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۳۰
اين بار منطقه توريستی و گردشگری آتشگاه لردگان از استان چهارمحال و بختياری به مسلخ سد سازی می‌رود تا با احداث سد خرسان 3 بعد از خرسان1و2 و کارون 4و 5 لردگان مفتخر به سرزمین سدهای وزارت نیرو شود.

به گزارش هنرنیوز، آبشار آتشگاه در منطقه سردشت لردگان (در فاصله حدود 50 کیلومتری جنوب غربی شهر لردگان) و در دامنه کوه‌های سر به فلک کشیده زاگرس، در دره‌ای زیبا و ناهموار به طول 2 کیلومتر در بالادست روستای آتشگاه واقع شده است. درختان بلوط و چنار مسیر آبشار تا محل اتصال به رودخانه خرسان،چنان این منطقه را مزین کرده‌اند که آتشگاه به یکی از دیدنی‌ترین مناطق گردشگری استان چهارمحال و بختیاری تبدیل شده است. این موضوع زمانی اهمیت بیشتری می‌یابد که بدانیم این منطقه به خوزستان گرمسیر نزدیک است و به همین دلیل در تمامی طول سال پذیرای طبیعت‌گردان و گردشگران است.

رودخانه خرسان یکی از پرآب‌ترین سرشاخه‌های کارون بزرگ پس از حرکت از کوه‌های دنای سمیرم وارد شهرستان لردگان شده و در نهایت به دریاچه سد کارون 3 خوزستان می ریزد.

محل احداث تاج سد خرسان 3 در فاصله حدود 1000 متری پائین دست روستای آتشگاه واقع شده که با آبگیری سد، علاوه بر این روستا و روستای نارمه، آبشار آتشگاه نیز در دریاچه سد غرق و به خواب ابدی فرو خواهند رفت.



*** درختان 100 ساله زیر آب می‌روند

هومان خاكپور - فعال و كارشناس منابع طبيعی و محيط زيست استان چهارمحال و بختياری- در این‌باره می‌گوید :« با احداث این سد آبشار آتشگاه یکی از مهمترین ظرفیت‌های اکوتوریسم این استان به زیر آب می‌رود. دره آتشگاه پر از درختان چنار 100 ساله است، وقتی سد آبگیری شود، تردد به آن منطقه امکان پذیر نیست و قسمت زیادی از دره 2 کیلومتری به علاوه دو روستا کامل زیر آب می رود. »

او از موضع‌گیری اداره کل میراث فرهنگی استان در برابر این تخریب گلایه می‌کند و می‌افزاید:«به هر حال ما در حوزه محیط زیست و منابع طبیعی انتظار داشتیم که مسوولان سازمان میراث فرهنگی یک واکنش سزاوار نسبت به تخریب این ظرفیت گردشگری نشان دهند، اما نه تنها این اتفاق روی نداد، بلکه در جلسه مشترک با مسوولان سد اعلام کردنداگر آبشار زیر آب برود، اشکالی ندارد. چون بعداً می‌توانیم از ظرفیت‌های گردشگری سد استفاده بکنیم. به نظرم این یک لکنت مدیریتی است. که ما یک ظرفیت طبیعی را از بین برده ،سد بسازیم و بعد معتقد باشیم از طریق جاذبه‌های مصنوعی گردشگر لازم را جذب خواهیم کرد.»



*** چه کسی زخم‌هایم را دوا می‌کند

نکته جالبتر آن است که با وجود جریان داشتن زندگی در آتشگاه و حضور تعداد زیادی گردشگر در این منطقه، ساکنان بومی از زیر آب رفتن این روستا اصلاٌ ناراحت نیستند و حتی ابراز خرسندی می‌کنند. آنها از فاکتورهای پایدار معیشتی برخوردار نبوده و معتقدند حداقل از طریق گرفتن مبلغی پول از دولت ، برای جبران خسارت به زیر آب رفتن خانه‌ و زمین هایشان ،شاید زندگی روی خوشی به آنها نشان دهد.

وقتی ساکنان بومی و محلی از آمدن گردشگر سودی نصیبشان نشود، چه اهمیتی دارد، طبیعت زیبای آتشگاه زیر آب برود یا نرود.وقتی جامعه محلی آموزش نبیند و نتواند یک فرصت را به سود اقتصادی و به دنبال آن توسعه تبدیل کند، چه فرقی می‌کند آتشگاه باشد یا نباشد.زمهم پول است .شاید برای همین است که کودکان آتشگاه با تیرکمان، سنگ و چوب منتظرند تا جلو اتومبیل گردشگران را هنگام رفت و برگشت به آبشار بگیرند و با تهدید از آنها درخواست پول و غذا کنند.



*** بی‌خیال میراث طبیعی، قایق سواری روبچسب

این روزها سد‌سازی به یکی از شاخصه‌های ترقی و توسعه در ایران بدل شده است، توسعه‌ای که به قیمت تخریب زیستگاه‌های طبیعی و جانوری و از به زیر آب رفتن هویت و تاریخ ایران زمین تمام می‌شود. بهای گزافی نیست، مهم افتخار رتبه برتر سدسازی است. چه اهمیتی دارد که درختان قطع شوند، میراث فرهنگی تخریب شود و زیر آب برود .مهم آن است که ما اول باشیم! واقعاً چه اهمیتی دارد در کشوری که روزگاری یکی از 5 تمدن برتر دنیا بوده هر روز یکی از آثار میراث فرهنگی آن نابود شود، چیزی که زیاد است آثار تاریخی، چیزی که زیاد است مفاخر، برای چه باید خاطر مبارکمان را برای تسخیر دانشمندان و مفاخرمان توسط دیگر کشورهای دوست و همسایه مکدر کنیم، حالا یکی دو جنگل هم از بین برود، دریاچه ارومیه و زاینده رود خشک شود، بافت تاریخی شیراز، کرمان و یزد از بین برود، آبشاری خشک شود،اتفاق مهمی رخ نداده است. مهم توسعه است حتی مژگان ریاحی رییس میراث فرهنگی استان چهارمحال و بختیاری به این موضوع اذعان دارد چرا که درباره آبگیری سد خرسان می‌گوید:« آبشار آتشگاه در پايين دره قرار گرفته است و ناگزير به زير آب خواهد رفت. البته 3 آبشار ديگر باقی می‌ماند که در جوار درياچه جاذبه گردشگری جديدی مثل قایقرانی و ورزشهای آبی را شکل می‌دهند، فقط یک مقدار زیرساخت گردشگری در این منطقه احداث شده بود، که قرار است بعد از آبگیری سد، در بالا دست بار دیگر احداث شوند و هزینه‌اش ‌را هم متقبل شده‌اند.»



*** ما مسوول نیستیم

وقتی از این مقام مسوول می‌پرسم درختان این منطقه یکی از جاذبه‌های گردشگری این منطقه‌اند. چگونه می‌خواهید نبود این درختان را توجیه کنید؟ چقدر زمان می‌برد تا اطراف سد دوباره درخت کاشته شود؟ بعضی از این درختان قدمت 100 ساله دارند، در پاسخ می‌گوید:«این موضوع به محیط زیست و منابع طبیعی مربوط می‌شود، نه میراث فرهنگی و گردشگری» .

خوب الحمدالله در این مملکت ارگان‌های ذی ربط زیادند که مسوولیت را به گردن آنها انداخت و صد البته که جواب این مسوول کاملاً قانع کننده است. سازمان میراث فرهنگی فقط مسوول ثبت آثار طبیعی است، سازمان میراث فرهنگی فقط مسوول اکوتوریسم(طبیعت‌گردی ) است. فقط مسوول! بالاخره باید برای این مباحث بودجه بگیرد، همایش برگزار کند، رزومه تحویل دهد.اما هنگام تخریب و از بین رفتن دیگران مسوولند، سازمان میراث فرهنگی اساساً هیچ مسوولیتی در این زمینه ندارد، این سازمان فقط مسوول کسب افتخارات است.



***همه درختان200 میلیونی زاگرس

اما به راستی تخریب درختان کوهیایه‌های زاگرس چقدر خسارت وارد به محیط زیست وارد می‌کند؟

خاکپور در این‌باره می‌گوید:« یک درخت 50 ساله بلوط بر اساس استانداردهای جهانی 170 هزار دلار ارزش دارد، یعنی کارکردهای زیست محیطی آن به پول ایران نزدیک 200 میلیون تومان است پس با این نگاه و با توجه به ارزیابی‌های زیست محیطی در مبحث توسعه هرگز سدسازی به عنوان راهی به سوی توسعه جواب نمی‌دهد.»

به نظر این کارشناس وقتی مسوولان از درخت بلوط به عنوان گونه بی‌ارزش و غیر مثمر یاد می‌کنند، مردم عامی هم این نگاه را خواهند داشت و به خاطر امرار معاش به خودشان اجازه می‌دهند درخت 200 میلیون تومانی را قطع کنند تا یک شب گرم بمانند. این مثل آن است که کسی200 میلیون تراول را آتش بزند تا خودش را گرم کند.

به یاد بیاوریم که با احداث سد کارون 4بر روی رودخانه ارمند، 100 هزار درخت بلوط به زیر آب رفت. اگر 100هزار را ضربدر 200 میلیون کنیم و بعد عمر مفید یک سد را در نظر بگیریم اصلاً احداث سد توجیه اقتصادی خواهد داشت ؟!



*** وقتی کارفرما پول می دهد

و حال این پرسش در ذهن جای می‌گیرد که چرا با وجود آن که دولت در برنامه چهارم توسعه، موظف به اجرایی کردن طرح اقتصاد سبز (ارزش گذاری اقتصادی مراتع جنگلها و محیط زیست) شده بود اما هرگز این طرح را اجرایی نکرد و دوباره در برنامه پنجم توسعه آن را مطرح نمود؟ به راستی چرا ارزیابی‌های ما هیچ گاه درست نبوده و تعیین شاخصه‌ها به نهادهای مستقل ذی‌ربط سپرده نشده‌اند؟

نکته جالب در ارزیابی‌های احداث سدها و خسارتهای وارده به میراث فرهنگی و محیط زیست آن است که وزارت نیرو با یک شرکت قرارداد می‌بندد تا ارزیابی‌ها انجام شود و چون هزینه را خودش پرداخت می‌کند پس نتیجه هم همان چیزی است که می‌خواهد. اما اگر ارزیابی‌ها توسط نهادهای مختلف مستقل فرضا دانشگاهی انجام شود، هزینه هم از طریق کارفرما (وزارت نیرو ) تعیین نشود، قطعاً با نتیجه بهتری روبرو خواهیم شد و خیلی از این سدها احداث نخواهند شد.



***به کدامین گناه نابود می‌شوند

وزارت نیرو تاکنون اقدام به مطالعه 3 سد بر روی رودخانه خرسان در مسیر شهرستان لردگان نموده ( خرسان 1 بارز ، خرسان 2 آبچنار اوره ، خرسان 3 آتشگاه ) که با احتساب دو سد کارون 4 و کارون 5 بایستی نام لردگان را به سرزمین سدهای وزارت نیرو تغییر داد.

آیا وزارت نیرو در جریان احداث این سدها بر روی خرسان و کارون به حق آبی کارون فکر کرده است؟ مگر نه اینکه اصفهان را با زاینده رود و خوزستان را با کارون می‌شناسیم. مگر نه اینکه با تصمیم‌گیری‌های غلط و درنظر نگرفتن حق آبی،زاینده رود خشک شده و بعد از آن باید منتظر خشک شدن تالاب گاوخونی و متعاقباً افزایش نمک این منطقه و پخش شدن آن در اثر وزش باد در استان اصفهان باشیم. اینها صرف نظر از بی روح شدن اصفهان و از بین رفتن جاذبه‌های گردشگری آن است

اگر نگاهی به وضعیت اسفبار کارون بیندازیم، متوجه می‌شویم اکنون فقط با احداث دو سد روی سرشاخه های کارون این رودخانه به چنین وضعی افتاده است. این درحالی است که با احداث سد کارون 5 روی ارمند خیلی از جاذبه‌های گردشگری و محیط زیست این منطقه به همراه 8 روستا زیر آب می‌رود.

به راستی توسعه سدها چه روزهای نوید بخشی را برای هویت، تاریخ، تمدن ،میراث فرهنگی و طبیعی ایران به ارمغان آورده است. مهم سد سازی و رتبه برتر جهانی است؛ مهم اول بودن است!



مریم اطیابی

کد خبر: 30528
Share/Save/Bookmark