«آخرین نامه» برلبه تیغ راه می‌رفت
نگاهی به یکی از نمایش های پر مخاطب سال 93؛
«آخرین نامه» برلبه تیغ راه می‌رفت
نمایش آخرین نامه با بازی بازیگرانی چون نوید محمد زاده در سال 93 خوش درخشید اما استفاده طنز بیش از حد این نمایش را تا مرز لودگی برد.
 
تاريخ : دوشنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۱۳
نمایش آخرین نامه به کارگردانی مهرداد کوروش نیا جزو آن دسته از نمایش‌هایی است که مخاطب عام به شدت با آن ارتباط برقرار کرد و از طرفی به دلیل خلاقیت‌هایی اجرایی توانست بخش زیادی از منتقدین را راضی نگه دارد.

این نمایش به زمان دفاع مقدس در منطقه مهران می‌پرداخت. مخاطب در این نمایش شاهد سه کاراکتر از بخش‌های مختلف کشور است. نوید محمد‌زاده در نقش فرمانده کرد زبان، میثم نووزی در نقش اسماعیل که تهرانی است و پوریا رحیمی در نقش رحمان که اهل شمال است ایفای نقش می کردند. ماجرا از این قرار بود که فرمانده کمی دارای عقده ریاست است و تلاش دارد این را به اسماعیل تفهیم کند و رحمان به دلیل اینکه روزهای آخر خدمتش را می‌گذراند به شدت در انتظار نامه ترخیص خود به سر می‌برد که در این روز‌های آخر خدمت به منطقه دیده بانی نزد فرمانده فرستاده می‌شود. طبق خلق و خوی هر کدام از این کاراکتر‌ها مخاطب شاهد کشمکش‌های مختلفی در طول نمایش بین آن‌ها خواهد بود.

این نمایش در مرحله نویسندگی آن چنان حرفی برای گفتن ندارد که بتوان بر بخش خاصی از آن تاکید داشت و یا نقاط خاصی را اشاره کرد که دارای درام و یا تعلیق عجیب و غریبی در درون خود بوده است اما در ارتباط با پرداخت شخصیت‌ها و نوع دیالوگ‌های انتخابی برای هر کدام از افراد به درستی رفتار شده است و مخاطب می‌تواند این موضوع را در زمان اجرا کاملاً حس کند. اگر بازیگران آنچنان که باید نمی‌توانستند نقش‌های خودرا پرداخت نمایند این متن به خودی خود هیچ نکته جذابی نداشت تا کارگردان دیگری جذب این اثر نمایشی شود شاید به دلایل اینکه کارگردان اثر، خود نویسنده است می‌دانسته که قرار است چه چیزی را قرار است برای اجرا آماده کند.

طراحی صحنه توسط آروند دشت آرای یکی از جذابیت‌های اصلی این نمایش بود که بر همه چیز من جمله بازی بازیگران و کار کارگردان تاثیر مستقیم داشته است. آروند دشت آرای برخی مسائل را با این طراحی صحنه به بازیگران و کارگردان دیکته کرد. وی تمام فضای صحنه را که قرار است بازیگران در آن نمایش را اجرا کنند با استنبلی‌هایی فرش کرده بود که در طول نمایش این استنبلی‌ها کارکردهای گوناگونی داشتند آن‌ها در طول نمایش تبدیل به نامه، تفنگ، دوربین دیده بانی و... می‌شدند. البته می‌توان در پی این استفاده به دنبال معنای آن نیز بود. این طراحی صحنه توجه و تفکر تماشاگر را در عین ساده بودن توامان با هم جلب خواهد کرد. طراحی صحنه آروند دشت آرای یکنواختی را از میزانسن‌ها دور کرد. تصور کنید قرار بود این نمایش را در فضای عادی دیگری ببینیم تاثیر و ژست کاراک‌تر‌ها و همچنین میزانسن ایجاد شده توسط کارگردان چقدر تغییر می‌کرد و یا چقدر معمولی و یکنواخت می‌شد؟!

نکته دیگری که باید در این نمایش به آن اشاره کرد بازی بازیگران آن است که توانست این متن را از اثری یکنواخت و ساده دور کند. متنی پر دیالوگ که شاید با اجرای متوسط و سطحی کسالت را برای مخاطب فراهم می‌آورد. بازیگران این نمایش به خصوص نوید محمد‌زاده و پوریا رحیمی توانسته‌اند در مراحل تمرین با بداهه‌های بسیار خوب و در راستای نمایش شخصیت‌ها را زنده و واقعی جلوه دهند. در حقیقت بازیگران بر لبه تیغ راه رفتند آن‌ها از ابتدا نبض تماشاگر را در دست می‌گرفتند و او را آنچنان با خود همراه می‌کردند که به خواست آن‌ها تماشاگر ممکن است به ترک دیوار هم بخندد اما از این شرایط سوء استفاده‌ای نشد و تجربه بازی آن‌ها اجازه نداد نمایش به سمتی برود که لودگی را بتوان در ارتباط با او به کار برد. اما کاملاً از جایی به بعد حس می‌شد که خنداندن تماشاگر برای آن‌ها در اولیت قرار می‌گیرد تا پیش برد و هدف خود نمایش که مد نظر نویسنده و کارگردان بوده است.

نوید محمدزاده با تسلطی که بر لهجه کردی دارد توانسته در این نقش به خوبی آنچنان که دلخواهش است پیش برود البته در برخی از مواقع فریاد‌های پی در پی او موجب خستگی ذهن می‌شود و خیلی فراز و فرود آن را رعایت نمی‌کند. در بین خنده تماشاگران بدون اینکه اجازه‌ای بدهد شرایط گفتن دیالوگ‌ها محیا شود ادامه می‌دهد و برخی از بخش‌ها الکن می‌ماند. اما او همواره بر نقش و اجرای آن تسلط دارد موارد ذکر شده ارتباطی به توانایی او ندارد گرچه کارگردان باید کنترل اجرای بازیگران را در دست بگیرد که گویا خود نیز از این شرایط لذت می‌برد.

پوریارحیمی توانسته نقش رحمان را از حالت تیپ تا حد زیادی خارج کند و آن را برای تماشاگران قابل لمس کند و به شخصیت نزدیک شود. پرداخت به جزییات و همچنین تسلط بر اجرای نقش و لهجه شمالی توانسته مخاطب او را پا به پای نوید محدزاده در تمام بخش‌های نمایش احساس کند. متاسفانه میثم نوروزی نتوانسته بود چنین اتفاقاتی را برای نقش اسماعیل رقم بزند. این بازیگر بیش از هر چیز محو بازی بازیگران مقابل شده بود و کمک می‌کرد تا بازی آن‌ها دیده شود و در طول نمایش شاهد نشان دادن عکس العمل‌هایی از وی در برابر رفتارهای بازیگران مقابلش هستیم آن هم نه به شکل زیبا و دل نشین که برای مخاطب لذت بخش باشد. نوروزی در پرداخت جزییات نقش از دو بازیگر دیگرجامانده بود.
کد خبر: 80118
Share/Save/Bookmark