به مناسبت هفته طراحی گرافیک؛
گرافیک نمک زخم زندگی شهری
مشکل عدم توجه به طراحی گرافیک کشورهای معضلی است که کشورهای کمتر توسعه یافته با آن دست و پنجه نرم میکنند.
تاريخ : شنبه ۳۱ فروردين ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۲۴
گرافیک به عنوان یک فن تبلیغاتی سابقهای کمتر از دو قرن دارد. فنی که پیش از جنگ جهانی اول به شکلی محدود برای تبلیغات به کار میرفت و پس از آن بهانهای برای گسیل دادن سربازان به جبهه های جنگ شد. این فن طی قرن اخیر نه به مثابه یک ابزار برای تبلیغات کالا بلکه جذب مشتریان برای ارائه خدمات مختلف به کار گرفته شد. گرچه این حرفه در کشورهای توسعه یافته نظیر امریکا، آلمان، ایتالیا، سوییس و کانادا حالا به یک نیاز اجتماعی بدل شده؛ در کشورهای کمتر توسعه یافته و یا در حال توسعهای نظیر ایران؛ هند و غیره تنها جنبهای عامه پسند و سطحی از خود به نمایش گذاشتهاست.
در حقیقت گرافیک در کشورهایی چون ایران آنهم به سبب عدم آشنایی کافی عامه مردم با این فن حرفهای ارزشمند و گرانبها به شمار نمیرود. صاحبان صنایع در کشورهای اروپایی سهم قابل توجهی از سرمایه خود را صرف تبلیغات میکنند چراکه تبلیغات ضامن اعتبار آنها نزد مخاطبانشان خواهد بود. اما در کشورهایی چون ایران وضع بدین شکل نیست. صاحبان صنایع تبلیغات را هزینهای میدانند که دور ریخته میشود. چراکه یک محصول بیش از آنکه بتواند برای بستهبندی یا تبلیغات گسترده فروش داشتهباشد؛ به سابقه ذهنی مخاطبان از کیفیت آن به فروش میرسد. این روند سبب میشود تا اجناس پر سابقه ترر بدون هزینه ای برای بسته بندی و یا تبلیغ، به آسانی فروخته و مورد استفاده قرار گیرند. حکایت صابون مراغه و شامپوی تخم مرغی در ایران، به هیچ وجه قابل قیاس با فروش مبتنی بر تبلیغات کالاهای لوکس خارجی نیست.
اما گرافیک به عنوان یک فن در نقاط دیگر دنیا حایز اهمیت است. مردم دنیا ظاهر یک کالا و یا نحوه ارائه خدمات را یکی از ارکان ارزش محصول میدانند و علاوه بر کیفیت قابل رقابت، شرط فروش یک کالا را در عرضه درست آن بر میشمارند. در حقیقت عرضه درست یک محصول نشانه احترام تولید کنندگان محصول و یا ارائه کنندگان خدمات است و از این منظر بسته بندی یک کالا و نوع تبلیغات برای خدمات از ارزشی افزونتر برخوردار میشود.
این حقیقت تلخ که ایران به عنوان یک کشور در حال توسعه سهم چندانی برای گرافیک قائل نیست؛ جای تأمل و تجدید نظر دارد. در کشور ما حتی کالاها و یا خدماتی که با بودجه کلان تولید میشوند؛ به طرز مناسبی عرضه نمیشوند. هنوز هم زعفران ایران با بستههای نامناسب و کیسه های بزرگ از ایران خارج میشود و با بستهبندی کشورهایی چون اسپانیا و البته به نام این کشورها به سایر نقاط جهان صادر میشود. خاویار که محصول انحصاری ایران است، نیز همین مشکل را برای عرضه دارد. خاویار تنها در دریای خزر زندگی میکند اما معتبرترین نمونه خاویار در دنیا متعلق به کشورهایی چون امریکاست. هیچ کس نمیپرسد چرا خاویار که طلای خوراکی ایران نام دارد؛ در حلبهای بزرگ فلزی صادر میشود و آنوقت در قوطیهای امریکایی از استرالیا سر بر میآورد!
به واقع باید گفت که این موضوع مایه تأسف است که عدم توجه در خور به حرفهای چنین اثرگذار قادر است ضرر های کلانی را متوجه ما کند. با این وصف آیا میتوان به امکان بهبود اقتصاد غیر نفتی دل خوش کرد؟
با اندکی تامل میتوان به این باور رسید که چرا هر فردی که تنها قادر به استفاده از نرمافزارهای تبلیغاتی است؛ به راحتی به عنوان یک طراح گرافیک استخدام میشود و هر روز چهره شهر را بیش از روز قبل انباشته از آگهیهای نا موزون میبینیم. شاید لازم است بر این باور نادرست که گرافیک و تبلیغات هزینههای کاری را میافزاید و ارائه یک کالا را با هزینه بیشتر همراه میسازد کنار بگذاریم و به چشمان مخاطبانمان احترام بگذاریم!
یادداشت: مینا عبدی