شرایط برای استفاده از الگوهای بومی در روستاها مهیا نیست
یک مدرس دانشگاه در گفت و گو با هنرنیوز:
شرایط برای استفاده از الگوهای بومی در روستاها مهیا نیست
یک بوم‌شناس می‌گوید: مردم ابیانه را می‌شناسند اما روستاهای دره پشت سری آن را هرگز ندیده‌‌اند و به ارزش‌های آنها واقف نیستند چرا که هیچ برنامه‌ریزی مدونی برای معرفی روستاها انجام نشده است.
 
تاريخ : دوشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۰۹:۲۶
امیر حمزه ثقفی متولد ۱۳۴۲ در تهران است که سال ۷۳ موفق به اخذ مدرک معماری از دانشگاه علم و صنعت شد. این مدرس دانشگاه و بوم‌شناس مقالات پژوهشی بسیاری در حوزه بوم‌شناسی و احیای بناهای تاریخی در کشورمان دارد و با سازمان میراث فرهنگی و بنیاد مسکن در حوزه روستایی و گردشگری فعالیت‌های زیادی انجام داده است. طرح ساماندهی تپه هگمتانه همدان، بازسازی و بهسازی بافت ابیانه، اورامان تخت کردستان، قلعه بالا و نوخرقان سمنان، روستاهای فلورد و ابراهیم‌آباد کلاته رودبار، بیابانک، فولاد محله، برقان در البرز و... از جمله روستاهایی است که از نظر معماری مجدداً توسط وی بازسازی و بهسازی شده‌اند.

معنی کلمه «بوم» چیست؟
تعاریف لغوی متفاوتی دارد. اما به طور کلی «بوم» به معنای سرزمین است. حوزه بوم‌شناسی تأثیر متقابلی است که جانداران و انسان بر روی محیط دارند و بالعکس. آنچه به تأثیر انسان بر محیط مربوط می‌شود و خروجی‌ آن شامل شکل‌گیری سکونتگاه‌ها، آیین‌ها، ارتباط انسان با طبیعت، مباحث فرهنگی، غذا و حتا موسیقی و... است.

زیر شاخه بوم در حوزه‌های مختلف محیط زیست، معماری، گردشگری و... است که هر روز بر تعداد آن نیز افزوده می‌شود. آیا این زیرشاخه‌ها به استانداردی رسیده است؟

چون کنش متقابل محیط و جانداران است به همین میزان تنوع وجود دارد و متخصصین مختلف می‌توانند در مورد آن پژوهش و تحقیق کنند. در حوزه معماری نیز به همین گونه است. البته تدوین قابل ارائه‌ای در حوزه‌های مختلف نشده است بویژه حوزه معماری که نقص زیادی دارد. کمبود اطلاعات در زمینه بوم‌شناسی، ورزش‌های بومی، سکونت‌گاه‌ها زیاد است و خروجی‌هایی از آن‌ها وجود ندارد. متأسفانه گرایش‌ دانشجویان هم به آنچه در معماری و تکنولوژی ساخت غرب مدون شده ادامه یافته است.

سکونتگاه‌های بومی چگونه شکل گرفتند؟

انسان در پروژه زندگی اجتماعی و نیازی که داشته است ذره ذره از غار به طبیعت و توسعه سکونتگاه همگون با طبیعت پیش رفته و سکونتگاه‌های روستایی و در حالت پیشرفته شهری شکل گرفته است. از تاریخ ۷-۸ هزار سال پیش در لرستان نشانه‌هایی یافته شده اما نمی‌توان مستقیماً با سند علمی گفت فلان روستا قدیمی‌ترین است.

غارهایی که سکونتگاه‌های اولیه انسان بوده‌اند مثل غار پِبده در خوزستان، غارسنگ‌شکنان جهرم، کَرفتو در کرستان و...آیا این غارها هم از حوزه سکونتگاهی مورد بررسی قرار گرفته است؟ 

چون در حوزه تعاریف روستایی نمی‌گنجیده در این بخش مطالعاتی نشده است اما روستاهایی هست که زیست غارنشین دارند مثل میمند یا کندوان که مطالعات جامعی روی آنها انجام شده است.

البته روستاهای خاص ایران کم نیستند و شاید همه روستاها به نوعی خاص باشند. مخصوصاً روستاهایی که بافت قدیمی و فرهنگ بومی خود را حفظ کرده‌اند دارای شرایط منحصر به فردی هستند که بعضی شناخته شده‌تر هستند و بر روی آنها مطالعاتی انجام شده است.
مثلاً ابیانه از حوزه معماری و میراث فرهنگی یک ایران کوچک است و تمام ارزش‌ها به لحاظ زیست، معماری، هنر، صنایع دستی و... دارد یا در گذشته دور داشته است.

یک خانه روستایی که با مصالح بومی ساخته شده مغایرت دارد با برخی خانه با مصالح جدید . چه اقداماتی برای بکارگیری مصالح بومی انجام شده است؟

در این که حق به جانب ساکنان روستا است، حرفی نداریم. اما شرایط مهیایی برای استفاده از الگوهای قدیمی وجود ندارد. این ضعف برنامه‌ریزی و مطالعات و مدیریت است که ما به عنوان مجموعه کارشناسی داشتیم. چرا که الگوهای اصلی برای این روستاها تدوین نشده و در واقع تطبیقی با نیاز آنچه در جامعه روستایی و جامعه شهری هست، وجود ندارد. طبیعتاً این امر مشکلات جدی را بوجود ‌آورده است و ما نیازمند فرهنگسازی و آموزش چگونگی استفاده از الگوهای قدیمی به شیوه جدید و مدرن هستیم.

روستای اورامان خشکه چین و سنگ است اما یکسری خانه روستایی با مصالح جدید و غیر ساخته شده که در بدو ورود این ناهماهنگی به وضوح در چشم می‌آید. این تناقضات گاهی فرایند ثبت جهانی روستاهایی از این دست را کندتر می‌کند؟ این مجموعه کارشناسی شامل چه کسانی است و چرا اقدام جدی صورت نگرفته است؟

همیشه حوزه پژوهش نیازمند زمان و هزینه است. در تطبیق خروجی پژوهش با زندگی جدید یک حوزه دیگر به نام حوزه مدیریتی و اداراتی است که این نتایج را مدون می‌کند و ساز و کار اجرایی را فراهم می‌آورد و انرژی می‌گذارد. امروز در جامعه ما متولی اصلی روستاها بنیاد مسکن است. ما همواره از تنظیم و هماهنگی بین ادارت عقبیم. حتا برای برقراری ارتباط بین سازمان میراث و بنیاد مسکن هم در بسیاری حوزه‌های مشکلاتی وجود دارد. همه میل به آماده سازی دارند حتا به لحاظ اقتصادی وام‌هایی که بنیاد مسکن برای بهسازی یا بازسازی خانه‌های روستایی می‌دهد، اقدام خوبی است اما نسبت به جریان ساری زندگی سرعت عمل کم است.

بنیاد مسکن قبل از دادن وام برای بازسازی سنتی،آیا کار پژوهش و مطالعاتش را ارائه کرده و آموزش داده که یک روستانشین فرضاً از آجر استفاده نکند بلکه گل قرمز به کار ببرد؟

نمی‌توان گفت این کار را نکرده است اما در قواره‌ای که جا بیفتد و همه بپذیرند تحقق نیافته است و ما همچنان در موضع ضعف قرار داریم. بعضی ارگان‌ها مثل بنیاد مسکن به دلیل آن که حجم کار زیاد است نمی‌تواند به درستی به این مهم بپردازد.

مثلاًاعتباری که دولت به بنیاد مسکن داد برای احیای ابیانه این تصور را بوجود آورد که این اعتبار دولت نیست. تا این موضوع جا بیفتد که دولت هزینه می‌کند و بنیاد متولی است خودش یک پروسه طولانی مدت شد.
حال این که ویژگی معماری بومی چیست و چگونه باید حفظ شود و ساخت و ساز جدید چیست؟ بحثی جداست. بنیاد مسکن و سازمان میراث فرهنگی تلاش کردند خیلی از این الگوها اجرا شود حتا در ساختمان‌هایی با مصارف عمومی مثل هتل‌ها اما این حرکات خیلی ضعیف بود .

مثلاً چون ابیانه پروژه اول بود درست مستند سازی نشد اما در حال حاضر خیلی از روستاها حوزه مستند سازی دارند. اما در کل این موضوع که تصاویری تهیه شود که شیوه عرضه را نشان دهد و مسولان توضیح دهند و بگویند این اقدامات در روستاها چقدر مفید و منجر به توسعه پایدار می‌شود باید جایش در رسانه خالی است و این همان آموزش است.

یعنی شما معتقدید به کمک رسانه فرهنگ سازی شود؟ 

بله و این جزو واجبات است وگرنه تعداد روستاهایی که روز به روز دستخوش تغییر می‌شوند و کالبد اصلی را از دست می‌دهند هر روز بیشتر می‌شود و در آینده نه چندان دور باید تک به تک دنبال خانه‌هایی با بافت سنتی بگردیم و حتا از احیا بافت روستایی به احیا محله و گاهی احیا یک خانه برسیم که واقعاً تأسف‌آور است. البته به دلیل توسعه سریع. خیلی‌ها مایلند اگر در روستا ریشه‌ای دارند از این امکانات استفاده کنند و دوباره روستاها به نوعی احیا شود اما متأسفانه احیا به شیوه جدید مثلاً در شمشک دیگر چنین خانه‌های بومی دیده نمی‌شود همه ویلا و بلند مرتبه‌سازی.

اورامان ساختارش پلکانی است و به آن هزار ماسوله می‌گویند یا در سمنان به قلعه ماسوله کویر می‌گویند. اصلا چنین تشابه و نامگذاری با علم به سکونتگاه بومی و معماری جغرافی می‌تواند صحت داشت باشد؟

من به این نامگذاری‌ها علاقه‌ای ندارم اما هر کدام از این روستاها برای خودشان دارای ویژگی‌های منحصر به فردی هستند. و اینکه تصویر ذهنی مکانی را با مکان‌های دیگر تطبیق و تعمیم دهیم کاردرستی نیست.
مثلاً ماسوله در سینه کش کوه و طبیعت است و هر سکونتگاهی در طبیعتی مشابه مشخصاتی این گونه دارد مثل پالگان و اورامان که شیوه ساختش با کمی اغماض شبیه هم خواهد بود. اما قلعه بالا در سمنان دور یک تپه پیچش خورده و به بالا آمده است . در بالای آن هم قبلا قلعه‌ای بوده و الحمدالله اکنون به یک ساختمان جدید مبدل شده است!

پس معتقدید این تقدم و تأخر ذهنی است؟

بله، به عنوان مثال مردم، ابیانه را می‌شناسند اما روستاهای دره پشت سری آن را ندیده‌اند که هر کدام آنها یک ویژگی دارند. یا مثلاً در محور فومن- ماسوله اتفاقات استثنایی در حوزه سکونتگاه‌های بومی رخ داده است اما کسی آن را با دقت نمی‌بیند، چون فقط ماسوله ارائه شده است.

ماسوله کشش خود را دارد. شاید در این روستا اجماع برخی ارزش‌ها بیشتر دیده می‌شود اما روستای ماسوله اگو شده و این در هر روستای تاریخی بوجود نیامده است (موقعیت کاری و بازاریابی یا بازار چهار طبقه آن همگی مد نظر باشد.)
برخی اوقات به خاطر تجمیع، تنوع ارزش‌ها شکل گرفته است. برخی مناطق صاحب یک ارزش متفاوتی می‌شوند و مسوولان هم می‌بینند و سرمایه‌گذاری می‌کنند. این بدان معنا نیست که دیگر روستاها دارای ارزش نیستند. 

اساساً در معماری بومی طیف خیلی وسیعی داریم از تنوع کپر نشینی تا خانه، قلعه‌های متنوع و حتا روستاهای قلعه‌ای داریم. نباید از خاطر برد که تنوع حوزه جغرافیایی و اقلیمی تنوع روش برخورد با تنوع زیستی را به دنبال دارد و این کنش متقابل انسان با محیط و بالعکس است که به راحتی قابل تدوین نیست.
 
رامین نوری - مریم اطیابی
کد خبر: 59202
Share/Save/Bookmark