همدردی یک "اقتصاددان" با بادیگارد حاتمیکیا
یک کارشناس اقتصادی درباره فیلم "بادیگارد" نوشت: خواسته یا ناخواسته فیلم بادیگارد مانند فیلم آژانس شیشهای که در دولت اصلاحات به نمایش درآمد، در دولتی به نمایش عمومی گذاشته شده که مورد حمایت اصلاحطلبان است.
تاريخ : دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۱۴:۲۲
به گزارش هنرنیوز؛ سعید لیلاز در روزنامه اعتماد درباره ابراهیم حاتمیکیا و ساخته تازه او نوشت: «فیلمهای ابراهیم حاتمیکیا همیشه فضای دو قطبی در درون خود دارد. خیر مطلق و شر مطلق را همیشه در آن میتوان دید. البته که فضای دو قطبی در محدوده نظام تعریف میشود و هر چه پیش میرود، دو قطبی میان خالصی و ناخالصی یا میان خیر و شر عیانتر میشود. اما موضوع مهم و دغدغه همیشگی فیلمهای آقای حاتمیکیا مربوط به اصلیت ناب انقلاب سال ١٣٥٧ است. من هم به عنوان کسی که از نزدیک در فضای چند سال منتهی به انقلاب اسلامی ایران زیستهام، نمیتوانم افسوس و ناراحتی خودم را از این که برخی از ماموریتهای انقلاب روی زمین مانده پنهان کنم. به این ترتیب است که این آتشفشان بیهمتا که خاورمیانه و همه جهان را به لرزه درآورد، در این ٣٧ سال جزو مظلومترینها در دنیا بوده است و همچنان باید انقلاب سال ٥٧ را ناتمام دانست.
شاید برای درک موقعیت نیاز باشد که قدری به عقب و زمان انقلاب برگردیم. آنچه در ایران رخ داد، یک انقلاب ضد امپریالیستی بزرگ بود که قصد داشت، کشور را به جایگاه شایسته بینالمللی برساند و در داخل هم کرامت انسانی برای مردم فراهم کند اما با این که برای انقلاب ایران برجستهترین ذخایر انسانی و ایدئولوژیکی صرف شده است، امروز کاملا با آقای حاتمیکیا هم عقیده هستم که از آرمانها دور ماندهایم.
البته امروز هم خواسته یا ناخواسته فیلم بادیگارد مانند فیلم آژانس شیشهای که در دولت اصلاحات به نمایش درآمد، در دولتی به نمایش عمومی گذاشته شده که مورد حمایت اصلاحطلبان است.
فارغ از این بحث برای من که نوستالژی فضای انقلاب دارم، نزدیک نشدن به این فضا با وجود همه منابع مادی، معنوی و انسانی که هر کدام برای اداره کشور ذخیره مطلوبی محسوب میشود، آزاردهنده است. امروز هم باید بپذیریم در بسیاری از جنبههای مادی، معنوی و ژئوپولتیکی از آن آرمان دور شدهایم.
بر همین اساس هم این افسوس در فیلمهای آقای حاتمیکیا و فیلم بادیگارد به خوبی تصویر میشود که البته پیام بزرگی نیز در دل آن نهفته است. بنابراین وقتی چنین هدفی یعنی یادآوری برخی آرمانهای از دست رفته وجود دارد، موقعیتهای انتزاعی و اغراقآمیز هم قابل پذیرش است. از این منظر همیشه فیلمهای آقای حاتمی کیا به خصوص فیلم اخیر ایشان که از «چ» خوشساختتر و دارای سناریوی نیرومدتری است، من را به عنوان کسی که انقلاب و آرمانهای آن را درک کرده، متاثر میکند.
واقعیت این است که انقلاب ایران، آتشفشان بزرگی ایجاد کرد که در ذهن نسل ما ثبت شده است. امیرالمومنین علی(ع) در یکی از خطبههای نهج البلاغه میفرماید: «لتبلبلن بلبلة، و لتغربلن غربلة، و لتساطن سوط القدر، حتی یعود اسفلکم اعلاکم، و اعلاکم اسفلکم. شدایدی برای شما پیش خواهد آمد و شما مانند دانههایی که در غربال ریخته باشند و غربال آنها را تکان دهد به طوری که از همدیگر جدا بشوند، غربال خواهید شد و مانند دیگ جوشانی خواهید شد که در اثر حرارت دادن زیاد به آن آنچه در ته دیگ است بالا بیاید و آنچه در بالاست پایین برود. » انقلاب چنین شرایطی را رقم زد و شرایط را زیر و رو کرد.
امروز شاید روایت زندگی و رفتارهای برخی افراد برای نسل جدید بیگانه و غریبه باشد ولی باید با صراحت گفت که روحیه از خود گذشتگی ناب انسانی در ایران فراوان بوده و آنچه حاتمیکیا ترسیم میکند، برآمده از همان تجربیات است. حتی برخلاف تصور برخیها در دنیا هم چنین روحیهای سابقه دارد. بنابراین سخن گفتن از این موضوع برای نسل من که دهه ٥٠ را دیده، بسیار مغتنم است. به همین دلیل تا زمانی که نسل من زنده است، فیلمهایی مانند «بادیگارد» که از همان نسل و آرمانها میگوید، همچنان مخاطب دارد.
حتی ممکن است چهرهای که قهرمان فیلم آقای حاتمی کیا نمایش میدهد، از نظر کسانی که آن روزها را ندیدهاند، غیرواقعی باشد، اما این گونه نیست؛ چرا که در انقلاب ایران این افراد وجود داشته، زیسته و مبارزه کردهاند. یک نمونه از آنها را به یاد دارم. «مراد نانکلی» از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود که او را دستگیر کردند و از او در مورد سایر اعضای گروه و اسلحههای آنان پرسیدند. او پاسخ داد که میداند اسلحه کجاست اما نمیگوید. میگفت، شرعا اجازه دروغ گفتن ندارم، پس نمیگویم که در مورد اسلحه و افراد گروه نمیدانم اما اطلاعاتی به ساواک نمیدهم. این فرد آنچنان زیر شکنجههای ساواک از دنیا رفت که جسدش قابل شناسایی نبود. افرادی که وارد فعالیتهای چریکی میشدند، میدانستند که چند ماه تا یک سال بیشتر زنده نخواهند ماند اما این کار را انجام میدادند. آن دوران مملو از داستانهایی است که امروز عجیب به نظر میرسد. امروز در فیلم بادیگارد دیده میشود، افرادی برآمده از آن فضا به فساد آمیخته شدهاند و این موضوعی دردآلود و حزنانگیز است.»