هشدار و زنگ خطر برای خانواده ها
به بهانه اکران«یکی می‌خواد باهات حرف بزنه»؛
هشدار و زنگ خطر برای خانواده ها
منوچهر هادی در فیلم «یکی میخواد باهات حرف بزنه» هشدار داده و صدای زنگ خطر را به صدا درمی آورد و می گوید اگر نهاد خانواده از هم بپاشد باید جامعه و مسئولین منتظر مصائب و آسیب های اجتماعی فراوانی باشند.
 
تاريخ : دوشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۱۳:۴۱

این روزها فیلم سینمایی «یکی می‌خواد باهات حرف بزنه» به کارگردانی «منوچهر هادی» در حال اکران در سینماهای کشوراست. این فیلم پس از فیلم سینمایی«قرنطینه» دومین تجربه هادی در عرصه کارگردانی درسینما است. فیلم روایت زندگی زنی به نام لیلا با بازی «آنا نعمتی» است که تنها یک هفته فرصت دارد تا به خاطراهدای اعضای بدن دخترش یاسمن که دچار مرگ مغزی شده ازشوهر سابق اش با بازی «شهاب حسینی» رضایت بگیرد. هر چند در فیلم مخاطب خیلی چیزها را نمی‌بیند و مخاطب بلافاصله لیلا با سفر برای پیداکردن پدر فرزنداش رو به‌رو می‌شود در واقع کارگردان فیلم با مشخص نکردن غیر مستقیم تصمیم لیلا تلاش می کند معماها و گره اصلی داستان فیلم خود را تا به آخر برای مخاطب آشکارنمی کند تا بیشتر حس کنجکاوی در مخاطب را برای پیگیری داستان فیلم اش برانگیزد. فیلم در ادامه نشان می دهد که لیلا در گذشته به دلیل رفتارغلط و رفتارهای اشتباهی که با دختراش داشته ، هم اکنون پس از مرگ او عذاب وجدان دارد. این عذاب ها با یادآوری صحنه هایی که لیلا به دخترش اجازه دیدار با پدرش اش را نمی دهد بیشتر به چشم می آید ازطرفی یاسمین به مادرش اصرار می‌کرده که با علیرضا با بازی «حمیدرضا پگاه» ازدواج کند. اما همیشه جواب منفی می شنید تاجایی که بارها یاسمین این حرکت مادر را نوعی خشونت ، ظلم و بی عاطفگی مادر نسبت به خوداش می دانسته است. مخاطب در ادامه این فیلم می فهمد که لیلا به خاطر یاسمین تنهایی را به ازداوج دوباره ترجیح داده، چون عاشق او بود و دختراش را تنها دارایی با ارزش زندگی خویش می پنداشته است. در واقع قصه فیلم « یکی میخواد باهات حرف بزنه» با محوریت «لیلا» شکل گرفته و تمام روایت فیلم برای نفوذ به زندگی گذشته و چرایی وضعیت کنونی او روایت می شود. بخش اول معرفی شخصیت لیلا و در کنار آن کنجکاوی برای ورود به گذشته لیلا که این کار با تضاد شخصیت دختر و مادرش شروع می شود. تصادف و مرگ مغزی دختر خانواده ای از هم پاشیده به مرور مخاطب را وارد فضایی تلخ و سیاه کرده و پذشته این خانواده برای مخاطب به شکل فلاش بک بازتعریف می شود.
اما این فیلم نسبت به فیلم دوم از ساختار و انسجام مناسبی برخوردار است و مخاطب با مواجه مرگ و زندگی درگیر می شود. شاید بتوان گفت امتیاز ویژه این فیلم پرهیز از بازیهای اغراق‌ آمیز و بی خاصیت بوده باشد.
به نظر می رسد منوچهر هادی دراین فیلم با نمایش یک خانواده از هم پاشیده ، تنها و افسرده می خواهد ذهن مخاطب امروز را به سمت موضوعات مهمی که در حوزه خانواده ، در جامعه امروز اتفاق می افتد ،هدایت کند. موضعاتی چون: طلاق، نفرت ، مرگ ، نیستی ، خشونت، بی هویتی ، تنهایی، ترس ، انتقام ، کینه، تربیت و ... هدایت کند و قضاوت در خصوص آدم های فیلم را برعهده مخاطب قرار‌دهد.در عین حال فیلمنامه نویس و کارگردان فیلم می خواهند به مخاطب گوشزد کنند که در خانواده ای که برای ارزش و حرمت های همدیگر احرتامی وجود نداشته باشد چیزی جز فروپاشی وجود نخواهد داشت. هادی به عنوان کارگردان «یکی می‌خواد باهات حرف بزنه» مضمون و تم اصلی فیلم اش را مانند فیلم قبلی اش «قرنطینه» تلخ و کشنده است ؛
شاید برای مخاطب امروز سینما جالب توجه باشد که این روزها آمارمختلفی در مورد افـزایش طـلاق در کشـورمان منتشـر شده که می تواند برای مخاطبان سینما عموم مردم نگران کننده باشد.امروزه خانواده‌ها در جامعه ایرانی به دلیل هجوم مدرنیته در معرض خطرات مختلفی قرار دارند که می تواند این خطرات باعث وقوع بحران هایی شود. بحران هایی که هر کدام تیشه به ریشه نهادی به نام خانواده می زنند . به عنوان مثال اعضای یک خانواده می توانند به عنوان دوست و رفقیق درکنار یکدیگر زندگی کنند و در مواقع نیاز با همفکری ، همکاری و مشورت بسیاری از مشکلات و دغدغه های خانواده را برطرف سازند . در واقع خانواده درزیر سرپناهی به نام خانه با حضور پدر ، مادر و فرزندان است که معنای خود را بیش از پیش می یابد و اگر بنابرهر دلیلی این خانه و سرپناه وجود نداشته باشد، یا اگر یکی از اعضا به عنوان مثال پدر نباشد. بی شک امنیت خاطر و مرکز حل مصائب و مشکلات خانواده به مشکل برمی خورد و باید منتظر به وجود آمدن مشکلات عاطفی، از بین رفتن مرکز تقویت و تحکیم آموزه‌های اخلاقی و ارزش‌های جامعه و نتایج خسارت‌بار دیگری ناشی از منهدم شدن تقریبی نهاد خانواده باشیم. به هرحال منوچهر هادی به عنوان کارگردان فیلم «یکی میخواد باهات حرف بزنه» هشدار داده و صدای زنگ خطر را به صدا درمی آورد و می گوید اگر نهاد خانواده از هم بپاشد باید جامعه و مسئولین منتظر مصائب وآسیب های اجتماعی چون : طلاق، کودکان نامشروع، فحشاء، زنان بی سرپرست، افزایش بیماری‌های روانی ، خودکشی و...باشیم. به هرحال وظیفه یک فیلمساز تجویز درمان برای بیماران نیست بلکه فیلمساز می تواند به عنوان آیینه ای تمام نما بسیاری از مصائب و مشکلات جامعه را برای حل آن ها به مسئولین بگوید.
درفیلم « یکی میخواد باهات حرف بزنه» هم نکته مهم این است که بین لیلا و دخترش یاسمین تضاد بسیار زیادی وجود دارد و آنها به لحاظ فکر و ایدولوژی وحتی نوع لباس پوشیدن با یکدیگر تفاوت دارند. تا جایی که این گونه تفاوت ها و تضادها بین دختر و مادر باعث برملا شدن لایه های پنهان زندگی آنها برای مخاطب می شود.این فیلم نشان می دهد که کم کم منوچر هادی به عنوان یک کارگردان سینما راه خویش را یافته است . از طرفی دراین فیلم «یکتا ناصر» به عنوان یک زن شهرستانی با لهجه در اوج خستگی و درماندگی بازی قبال قبولی برای مخاطب ارائه می دهد . همچنین شهاب حسینی هم دربازی کوتاه خود خوب ظاهر شده است.

کد خبر: 49474
Share/Save/Bookmark