مرجان حاجی رحیمی- این روزها همه چیز سیاسی شده و آفت سیاست زدگی همچون عنکبوتی تمام تحرک و پویایی جامعه را گرفته است، خیلی وقت است از هر حرکت و مقولهای، برداشت سیاسی میشود.
اما چیزی که قرار بود هیچ وقت سیاسی نشود آثار تاریخی و میراث فرهنگی بود گرچه از زمانی که رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، معاون رئیس جمهور شد، این مطالبه نیز به آرزوها پیوست. با وجود آنکه انتظار میرفت قدرت معاون رئیس جمهور در حفاظت از میراث تاریخی افزایش یابد اما روسای این سازمان بیش از آنکه به افزایش توانایی خود در نگهداری از میراث فرهنگی بیندیشند به معاونت اول ریئس جمهور، سفرهای استانی و خارجی و سیاسی کاری آن اندیشیدند. حالا هم با روندی که این سازمان پیش میبرد بیش از هر زمان دیگر این سازمان سیاست زده شده است. گرچه مسئولان آن مدام خبرنگاران حوزه را به «سیاسی کاری» متهم میکنند اما باید گفت این سیاست است که بر تصمیم مسئولان میراث فرهنگی سایه انداخته و آنها را از وظیفه اصلی خودشان که حفاظت و حراست از داشتههای تاریخی و فرهنگی است، دور میکند.
در تمام هشت سال سختی که سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در دولت نهم و دهم پشت سر گذاشت، تنها پیگیری رسانهها و دلسوزی اصحاب رسانه بود که تا جای ممکن سعی میکردند هویت تاریخی و ملی کشورمان را برای آیندگان حفظ کنند. با روی کار آمدن دولت یازدهم که صفت «تدبیر و امید» را یدک میکشید کورسو امیدی بین کارشناسان و خبرنگاران این حوزه شکل گرفت تا شاید کسی که بر مسند ریاست این سازمان مینشیند، بتواند وضعیت لجام گسیخته آن را سامان بخشد. محمدعلی نجفی، شاید بهترین گزینه از بین سیاسیونی بود که نامشان شنیده میشد. او که از ۲۹ مرداد تا ۱۰ بهمن ۱۳۹۲ ریاست این سازمان را برعهده داشت نه تنها کارشناسان ناامید را با سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری آشتی داد بلکه خبرنگاران این حوزه را نیز به وقوع اتفاقات مثبت در این سازمان دلگرم کرد. اما پس از ۱۶۱ روز به دلیل فشار کاری زیاد و بیماری قلبی استعفا داد هرچند ۲۹ مرداد ۱۳۹۳ سرپرستی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری را با تمام حاشیههایی که داشت، برعهده گرفت.
پس از او مسعود سلطانی فر، دانش آموخته علوم سیاسی که در کارنامه خود استانداری استانهای مرکزی، گیلان و زنجان را نیز داشت، به این سازمان آمد و از همان روز بود که خبرنگاران این حوزه آرام آرام به حاشیه رانده شدند. او نخستین مصاحبه اختصاصی خود را با خبرنگار سیاسی روزنامه «آرمان» انجام داد و از دهم بهمن ۱۳۹۲ در هیچ نشست مطبوعاتی با حضور همه خبرنگاران این حوزه حضور نیافت.
وضع به همین منوال گذشت تا اینکه مدیر روابط عمومی این سازمان تعییر کرد و کسی آمد که دکترای ارتباطات دارد و تا پیش از ورود به سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری دبیر یکی از روزنامههای پرتیراژ کشور بود اما اوضاع نه تنها بهتر نشد بلکه بدتر شد و خبرنگاران بیش از پیش دور رانده شدند.
اوج بیتوجهی به رسانهها را میتوان زمانی دانست که مسعود سلطانی فر در واکنش به رسانهها در برابر وضعیت کاخ ثابت پاسال گفت: «اسیر هجمه رسانهها نمیشوم.» در صورتی که رسانهها تنها خواستار حفظ یکی از شاخصههای معماری تهران بودند.
اما موضوع روز بازگشت ۳۴۹ اثر تاریخی خوروین از بلژیک به ایران است، عصر پنج شنبهای که دسترسی به خبرنگاران سخت بود به آنها اطلاع دادند که این اشیا در فرودگاه امام خمینی هستند، تعداد اندکی از رسانهها نیز توانستند حضور پیدا کنند. بعد از آن نوبت به برگزاری نمایشگاه از این آثار در موزه ملی رسید. خبرنگاران حوزه ساعت ۱۱ شب جمعه ایمیلی را از روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی دریافت کردند مبنی بر افتتاح این نمایشگاه روز شنبه ساعت ده و نیم با حضور معاون میراث فرهنگی، غافل از آنکه این نمایشگاه ساعت ۸ و نیم با حضور رئیس جمهور و معاون او افتتاح شده است. نبود رئیس سازمان بین خبرنگاران حوزه و همگامی او با رئیس جمهور بیش از هرچیز دیگر از نگاه سیاسی این سازمان خبر میدهد و امیدها را برای ساماندهی وضعیت میراث فرهنگی ناامید میکند. چگونگی تعامل روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری با خبرنگاران با سابقهای که در این حوزه فعالیت میکنند جای تاسف و تامل دارد. پوشش خبری اتفاقی که چندین دهه برای به نتیجه رساندن آن تلاش شد و نحوه اطلاع رسانی آن نشان از بیتفاوتی و شاید ناآگاهی مسئولان روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری از مقوله میراث فرهنگی دارد.