مریم اطیابی- به گزارش هنرنیوز، از بهارستان که راهی سرچشمه شوید، صداها شما را فرا میخواند، مجلس، مسجد سپهسالار،کوچه پس کوچههای تنگ و باریک عودلاجان. به چهارراه سرچشمه که رسیدید، کافی است تا نخستین کوچه سمت چپ( قوام الحضور) را تا انتها بروید و به گذر علیرضا جاویدی ( میرزا محمود وزیر ) برسید. حالا به سمت راست بپیچید، چند کوچه که بالا بروید بن بست مدرس چشمنوازی میکند، در میانه آن خانهای تاریخی منتظر ورود شما است. با نجواهایش میخواهد حکایت پر قصه و غصهای را از مجلس مشروطه،مخالفت با قرارداد ۱۹۱۹، کمیته دفاع ملی، مخالفت با رضا شاه، تبعید و مرگ بگوید. اینجا خانه سید حسن مدرس روحانی است که پنج دوره عضو مجلس شورای ملی ایران بوده است.
تا همین یکی دو سال پیش خانهی «مدرس» انبار کتاب وارثان خاندان «کتابچی» بود، خانهای که در و دیوارش بوی مرگ و ویرانی میداد به قول خودمان بوی «الرحمان» آن بلند شده بود
اما هنوز خاطرهها آن را زنده نگاه داشته بودند. درختان سربه فلک کشیده، حوض رنگ پریده پر از برگ و زباله و دو ایوان مقابل اتاقهای استراحت و درس مدرس در کنار تزئینات داخل اتاقها. حالا دیگر نه از درختان خبری هست نه ایوان و نه کاشیهای کف اتاق خواهر مدرس؟! اینجا اکنون مرمت و آراسته شده تا «خانه – موزه مدرس» و «دارالقرآن امام علی (ع)» باشد برای اهالی محله.درختان خانه مدرس پیش از قطع شدن برای مرمت!
هر چند تاریخ دقیقی برای ساخت خانه تخمین نمیزنند، اما تا قبل از سال ۱۳۰۷ شمسی که مدرس به خواف تبعید شد، سالها در این خانه تلمذ کرد، درس خوانده و با بزرگان مملکتی دیدار داشته بنابراین عمر خانه را دستکم باید ده سال قبل از این سال یعنی اواخر قاجار به عقب بُرد، خانهای که حالا برخی کارشناسان میراث فرهنگی میگویند قدمتش به اواسط پهلوی اول میرسد پس هیچ تزئیناتی نداشته که بخواهند آن را نگه دارند!
با این وجود براساس اسناد موجود با تبعید مدرس به خواف، او در نامهای به فرزندش؛ اختیار این خانه را به او واگذار میکند و فرزند مدرس هم تا سال ۱۳۲۵ شمسی در این خانه زندگی میکند، اما پس از آن، خانه را به مرحوم حاج احمد کتابچی ناشر کتابفروشی اسلامیه میفروشد و او هم پس از چند سال زندگی در خانه، این بنای تاریخی را به انبار کتاب تبدیل میکند.
ایوان خانه مدرس پیش از تخریب برای مرمت!
ده سال پیش بود که کارشناسان میراث فرهنگی به جای سه در قدیمی با پلاکهای (۶ – ۸- ۱۰) دو پلاک پائینتر در انتهای «بنبست مدرس» را به خاطر تزئینات منحصربفردش خریدند، بله! خانهی «نصیرالدوله» و اگر نوهی دختری مدرس تصمیم نمیگرفت تا پرده از این راز بردارد هرگز کسی متوجه این اشتباه نمیشد اما چه فایده پس از اطلاع، طرح خریداری و ساماندهی این خانه زیر خروارها خاک کتاب، فراموشی و نبود اعتبار در میراث فرهنگی دست نخورده باقی ماند. بیمهری به این خانه جزو لاینفک تقدیرش بود تا آنجا که حتی در طول این سالها خانه را در فهرست آثار ملی هم ثبت نکردند!
خانه نصیرالدوله که به اشتباه به جای خانه مدرس ثبت شد
به گزارش هنرنیوز؛
اما ظاهراً مرداد ماه سال گذشته تهرانگردی احمدمسجدجامعی باعث شد تا با دیدن وضعیت اسفناک خانه، مدیر موسسه دارالقرآن امام علی (ع) که جزو همراهان بود به این فکر بیفتد که این خانه را تبدیل به دارالقران کند. نخستین قدمها برای تملک خانه برداشته شد و خانه از انبار کتاب به کارگاه مرمت تبدیل شد.
با چهار میلیارد تومان خانه را تملک کردند و بررسی بنا برای مرمت توسط کارشناسان و مشاوران طرح آغاز شد تا بهمنماه ۹۳ که با نظارت اداره کل میراث فرهنگی تهران کارهای اجرائی برای مرمت و ساماندهی خانه شروع شد.
حالا پس از ۱۱ ماه هفتهی گذشته مرمت خانه - موزه به پایان رسید و روز گذشته (یکشنبه ۱۵ آذر) تعدادی از خبرنگاران از این بنای تاریخی دیدن کردند.
این بار به بنبست مدرس که قدم میگذارید، سقفی بلند، آهنی و مدرن نخستین چیزی است که به چشم میآید، حالا راحتتر آدرس خانه را پیدا میکنید، میانههای بنبست خانهای جلوتر از دیگر خانههای کوچه با سه در چوبی و با پلاک ۵ جدید هرچند شکل و شمایلی قدیمی دارد اما بوی نو بودن میدهد و شما را دعوت میکند تا خاطرات گذشته را ورق بزنید.
حوض های فوارهدار و گلدانهای شمعدانی گواه این ماجرا هستند. اما چرا ایوان و درختان و کاشیهای منقوش در این جشن و حس و حال سهیم نیستند؟!
کف کاشی کاری اتاق خواهر شهید مدرس پیش از کنده شدن به بهانه مرمت
احمدرضا حشمتی، کارشناس ناظر اجرا این پروژه با اشاره به این که از ابتدای بهمن ماه ۹۳ جرقه نخستین طراحی خانه مدرس زده شده است، در گفت و گو با هنرنیوز میگوید:« خانه آسیبشناسی شد و سپس با اعلام به اداره کل میراث فرهنگی استان تهران، نماینده این مرکز نیز تعیین شد تا از ابتدای اسفند ۹۳ کار آغاز شود و در آذر ۹۴ کار مرمت و موزهآرایی آن به پایان برسد.»
وی با بیان این که خرید این خانه از آقای کتابچی۴ میلیارد تومان هزینه دربرداشته است، میافزاید:« حدود ۳ میلیارد تومان نیز هزینه مرمت و موزه آرایی این بنا شده است.»این کارشناس ناظر اجرا در مورد مسائل فنی خانه با اشاره به رطوبت شدید آن و اقدام مرمتگران به حفر کانال دفع رطوبت در کناره دیوارهها، توضیح میدهد:«
با این کار مشکل رطوبت تا حد زیادی رفع شد. متأسفانه مالکان قبلی بنا به دلیل همین رطوبت تمام دیوارهها را قیرگونی و عایق رطوبتی زده بودند که ما مجبور به تراشیدن تمام آنها شدیم. از این رو مجبور به تعویض تمام آجرها شدیم چون یا فرسوده بودند، یا تخریب شده بودند.»
او ادامه میدهد:« اتفاق دوم این بود که
تمام سقفها و شیروانیها را جمع کرده و سقف تیرآهن زده بودند که با اقدامات انجام شده دوباره به حالت اولیه خود بازگشت. ما از خرپای فلزی استفاده کردیم که ظاهر حفظ شود و شبیه سقف شیروانی باشد. ذکر این نکته ضروری است که متأسفانه چون اینجا انبار کتاب بود ب
ه دلیل وزن زیاد کتابها کف طبقات شکسته شده بود که ما علاوه بر اصلاح و مرمت برای دیده نشدن تیرآهنها در این کفها و سقفها مجبور به استفاده از کناف گچ شدیم.»وی از
پیدا کردن آجر کف حیاط و الگو قراردادن آن برای پوشاندن کف محوطه خبر میدهد و میگوید: «
حوض هم همین ابعاد و فرم را داشته و دوباره ما عین آن را بازسازی کردیم. برای کفسازی سایر نقاط خانه نیز همین رویه را پیش گرفتیم. البته سیستم تهویه، روشنایی و در و پنجره چوبی هم کلاً بازسازی شدهاند. ورودی هم سه درب فلزی داشت که اینک سه درب چوبی به جای آن نصب شده است.»
حشمتی با بیان این که این پروژه خوشبختانه مشکل اعتباری نداشته است، میافزاید:« به لحاظ تخصصی موضوع با میراث فرهنگی مطرح شده بود و طرحها به تصویب رسیده و نظارت وجود داشت . تیم مجری کار هم از مدیرپروژه که خودش در حوزه ابنیه فعالیت داشت تا کارشناس کارگاه که دارنده لیسانس ابنیه است همگی متخصص بودند و بنده هم به عنوان ناظر پروژه اجرا و مشاور طراحی حضور داشتم . در حال حاضر هم منتظر مجوز اداره کل موزهها هستیم.»
وی درباره علت تخصیص کاربری موزه به این مکان نیز میگوید: «
این تصمیم مالک بنا ( علی انصاری- رئیس گروه سرمایهگذاری تات است و رئیس اتحادیه مبل سازان تهران) بود که این خانه تبدیل به موزه و دارالقرآن شود. البته چندین پیشنهاد بر اساس امکانسنجی داده شد و در نهایت به چنین نتیجهای رسیدیم.»
حشمتی درباره علت نصب سقف کاذب با اشاره به این که این بنا به دلیل دارا بودن چندین اتاق دورتا دوری فاقد سالن است و این کمبود فضا برای گذاشتن صندلی جهت برپایی مراسم سخنرانی، جشن و مسابقات های قرآنی و... سبب ایجاد این سقف شده است، اضافه میکند:«
برای همین این حیاط را مسقف کردیم تا در ایام سرد سال هم بتوانند دور تا دور آن را چادر بزنند. خوشبختانه این سقف کاذب و موقت و قابل برداشتن است و ستونهای آن هم داخل دیوارهها نرفته است. در هر صورت این سقف و پایه هایش به بنا آسیب نزده و هر زمان که بخواهیم می توانیم آن را برداریم.»
این مشاور طراحی با بیان این که ناظر پروژه از طرف سازمان میراث فرهنگی آقای فرجی است درباره حضور مهندس مظاهری از اصفهان در این پروژه توضیح میدهد:« ایشان هم طراحی موزه و تهیه ویترینها و قابها را برعهده داشت.»
به گزارش هنرنیوز؛ اما یک پای مرمت خانه مدرس میلنگد. در این بنا دیگر خبری از ایوان نیست. درختان قبلی قطع شدهاند و کاشیهای منقش کف اتاق خواهر مدرس هم کنده شده و به جای آن کاشیهای سفید و آبی ساده به کار رفته است.
حشمتی درباره چرایی این اتفاقات میگوید:«
کاشیها الحاقی بود. تعدادشان هم زیاد نبود حدود ۸ الی ۱۰ عدد. از طرفی این ساختمان مربوط به دوره پهلوی است نه قاجار اما کاشیها به ظاهر از جای دیگری آورده و در اینجا نصب شده بود؟! ما میخواستیم عیناً همان حالت ابتدایی بازسازی شود نه حالت الحاقی! شاید یکی دو تا کاشی گل و بتهای هم بوده اما کلا این کاشیها مربوط به این بنا نبوده است. اکثر قسمتهای دیگر بنا هم موزائیک بودند و برخی دیوارهها هم آجری که عیناً بازسازی شدند.»
قابها و لمبه کوبیها مشخص شده
وی درباره تخریب ایوان به بهانه بازسازی نیز توضیح میدهد:« این ایوان نیز الحاقی بوده است. خرپای بالا با پایین یک فاصله ۳ متری داشت.
هنگام شکافتن آن متوجه شدیم اصلاً این ساختمان ایوان نداشته است چون سقف بالا یک سقف لمبه کوبی بوده است. یک دیوار تیغهای متأخرتری هم وجود داشت که مشخص میکرد یک سقف کاذب جدید احداث شده است که ما آن را به حالت اول بازگرداندیم.»
حشمتی در پاسخ به این پرسش که حتی اگر این سقف ایوان هم کاذب باشد بازهم مربوط به دوره پهلوی است و نهایتاً به جای پهلوی اول به پهلوی دوم تعلق دارد و نباید تخریب میشد، اظهار میکند:« ایوان متعلق به بعد از انقلاب بوده است؟!»وقتی میگوییم که اقای کتابچی برای چه باید یک ایوان الحاقی اضافه میکرد؟! او که اینجا را انبار کتاب کرده بود، در پاسخ میشنویم:« این تیرآهنها متعلق به دوره آقای مدرس نیست.
وقتی سقف برداشته شد تمام قابها و لمبه کوبیها مشخص شد. در اتاق اصلی با برداشتن سقف کاذب تمام این قابها و لمبهکوبیها مشخص شد. سقف اصلی شکسته بود و نفر بعدی با گذاشتن یک خرپا و ایوان و سقف کاذب سعی درنگهداشتن بنا داشته است. مجبور شدیم ایوان را برداریم تا سالن فرم اصلی خود را بدست آورد!»
وی درباره علت قطع کردن درختان نیز چنین میگوید:«
یکی از درختان کاملاً خشک شده بود . و یکی دیگر هم تنها بالایش برگ داشتن که به دلیل زدن سقف کاذب نمیتوانستند آن درخت را نگه دارند. باید درخت از این سقف رد میشد که باز رسیدگی به آن بسیار سخت بود! این درختان هم بعداً کاشته شده بودند! وقتی این سه ساختمان یکی شده بود، این سه درخت باقی مانده بودند. »
حشمتی درپاسخ به این پرسش که به نظر میرسد حوض قبلی هم کوچکتر بوده باشد، اظهار میکند:« نه ، حوض دقیقاً هم سرجای خودش است و هم دارای همین ابعاد است و سنگ گرانیت آن را هم از اصفهان سفارش دادیم. اصلاً این حوض قابلیت جابه جایی نداشت چه را که در قدیم برای این خانه کاربرد داشته است.»
وی درباره تاریخ احداث بنا هم توضیح میدهد:«
که زمان ساخت مشخص نیست اما پایان ساخت آن بیشتر به اواسط تا اواخر پهلوی اول بازمیگردد. این ساختمان قاجاری نیست و هیچ گونه تزئیناتی هم ندارد. زمانی که مدرس نماینده مجلس میشود با حقوقش هر سه ساختمان را میخرد که هر سه دارای درب ورودی است و سپس آنها را تبدیل به یک بنا میکند.
در سقفها تیرآهن هم به کار رفته که قطعاً مربوط به دوره آیتالله مدرس نیست. احتمالا در این فاصله بین مالکیت مدرس و کتابچی اتفاقاتی برای این خانه افتاده است. کار مرمت آن هم اصولی نبوده است مثلاً دهنه تیرآهن ها باید ۹۰ سانتی بود اما وقتی ما به آنها دست یافتیم دهنه تیرآهنها ۱۵۰ سانتی بود که همین امر باعث فشار و شکستگی کفها و سقفها در طول زمان شده بود.»