سیاوش خیرابی در گفتگو با هنرنیوز:
برای بازی در «نفوذی» یک سیلی واقعی خوردم
سیاوش خیرابی گفت: برای بازی در فیلم سینمایی «نفوذی» یک سیلی واقعی خوردم.
تاريخ : شنبه ۶ مهر ۱۳۹۲ ساعت ۰۹:۵۷
سیاوش خیرابی در گفتوگو با هنر نیوز در ارتباط با فیلم سینمایی «نفوذی» و نقشش گفت: ما برای نزدیک شدن به نقشمان با کارگردان که حرفهای این حوزه بود و تجربههای خوبی در این حیطه داشت مینشستیم و ساعتها حرف میزدیم و عکسها و فیلمهای مرتبط با زمان جنگ وآن آدمها رو میدیدیم.
وی در ادامه درباره ارتباطش با سایر بازیگران فیلم «نفوذی» در این فیلم اظهار داشت: با امیر جعفری که از قبل کار کرده بودم و از دوستان خوب من هم هستند؛ امیر جعفری در این پروژه برای اینکه من به کاراکترم نزدیک شوم مرا بسیار راهنمایی میکرد تا در فضای کار قرار بگیرم و دائماً برایم مثالهای مرتبط در این حوزه میآورد. به نظرم این کار در پرونده کاری امیر جعفری هم کار متفاوتی باشد. خانم مقانلو هم بسیار کمکم کردند که یکی از سکانسهای به یادماندنیام را با ایشان در این فیلم داشتم که به نظرم بهترین سکانسی است که تا به حال بازی کردهام؛ این اعتقاد قلبی من است. همان سکانسی که خانوم مقانلو در نقش مادرم قرار بود سیلیای به گوش من بزنند ایشان گفتند برای اینکه حس و حال پلان در بیاید موافقی که این عمل را به صورت واقعی انجام دهیم و من هم با کمال میل پذیرفتم تا صحنهای که میخواستیم در بیاید و واقعاً هم پلان خوبی شد. من که بسیار این پلان را دوست میدارم.
خیرابی در پاسخ به این پرسش که تا چه اندازه دست اندر کاران حوزه دفاع مقدس فضا را برای شما در هنگام کار محیا کردند؟ افزود: من شخصاً تا به الان در کارهایی که در این حوزه انجام دادهام با خط قرمزی که دست و بال ما را ببندد و یا بیهوده باشد مواجه نشدهام. اتفاقاً حمایتهای خوبی هم از ما میشد. من در کار دیگری با نام «همچون برف» حضور داشتم که در اتباط با دفاع مقدس بود. در آنجا هم خیلی خوب از ما حمایت میکردند البته این سریال خیلی خوب دیده نشد. مثلاً از لحاظ ادوات نظامی که در اختیارمان قرار میدادند یا بحث آموزش استفاده از سلاح، حتی نحوه باز و بسته کردنش را یاد گرفتیم. در میدانهای مخصوص اجازه تیر اندازی میدادند همه اینها باعث میشد که ما آن حمایتها را احساس کنیم.
خیرابی این سوال خبرنگار هنرنیوز را مبنی بر اینکه وجه مشترک رزمندگان در آن زمان چه بوده است؟ اینگونه پاسخ داد: وجه مشترک همه ایرانیان یک نقشهای است که برای ما همان گربه سیاه است، ایران این گربه زیبا وجه مشترک همه ماست. وی با اشاره به برخی برنامههای تاثیر گذار تلویزیون ادامه داد: جدیداً مستندی با نام «آخرین روزهای زمستان» که در ارتباط با شهید «حسن باقری» پخش شد که بسیار تاثیر گذار است. در این مستند میبینید که چگونه بچهای که قرار نبوده زنده بماند حالا در جنگ به فرماندهی میرسد و شجاعانه در چندین عملیات ما را نجات میدهد. من امکان ندارد این مستند را از دست بدهم هر کجاکه باشم خودم را میرسانم تا این برنامه را ببینم. به قدری خوب کار کردهاند که فکر میکنید همین الان از آن شهید بزرگوار فیلم گرفتهاند. یا همین سریال «نوشدارو» در صحنههایی که به زمان جنگ فلاش بک میخورد شما میبینید که چقدرخوب کار کردهاند به نظرم که خیلی خوب وجالب درآ مده است اما ما مستندهایی مانند «شهید باقری» کم داریم اگر هم وجود دارد گیرایی و کشش این را نداشته که مخاطب را در گیر خودش کند. ساخت مستندهایی از این دست بسیارعالی است؛ چرا که جوانهایی مانند من که آن دوران را ندیده و لمس نکردهایم اطلا عات خوبی بدست میآوریم.