نگاهی به فیلم شیش و بش؛
حضور بازیگران کما در فیلم سنپترزبورگ
تاريخ : سه شنبه ۵ مهر ۱۳۹۰ ساعت ۰۹:۵۲
ضمن اینکه باید در نظر بگیریم، این فیلم در دسته فیلمهای سخیف و تجاری قرار میگیرد، فروش به نسبت بالای آن ما را بر آن داشت که جهت آگاهی مخاطبان نگاهی به این فیلم داشته باشیم.
با گذشت چند سکانس ابتدایی فیلم، اولین چیزی که به ذهن کسانی که دو فیلم کما و سنپترزبورگ را دیدهاند خطور میکند، این است که در رابطه با این فیلم بگویند بازیگران کما در فیلم سنپترزبورگ بازی میکنند.
دلیل شکلگیری این تفکر در ذهن مخاطب تماژ بازی دو بازیگر تجاری سینما، «محمدرضا گلزار» و «امین حیایی» است، البته باید بگویم استفاده از اصطلاح تجاری برای امین حیایی کمی بیانصافی است اما با برخوردی که در سالهای اخیر این بازیگر با مقوله پذیرش کار داشته مجبور به استفاده این اصطلاح برای او هستیم.
حیایی در شیش و بش، همان جوان لوتی صفت با مرام فیلم کما است و گلزار با وجود اینکه اهل پایین شهر است همان پسر خوشتیپ و آشنا به روابط دختر و پسر در کما است. ماجرای فیلم هم داستان سنپترزبورگ را روایت میکند البته با ایجاد تغییراتی در آخر داستان.
شتابزدگی که در انتهای داستان برای تمام کردن داستان فیلم دیده میشود به خندهدار بودن کار دامن میزند منتها از این منظر که عدم رعایت پیوستگی زمانی مکانی و عدم شخصیتپردازی عناصر داستان مخاطب را به خنده وادار میکند.
آقای سوپراستار که خود روایت اولیه داستان را نوشته، در فیلم نقش خود را طوری طراحی کرده تا با نقشش در فیلم به هیچوجه به مشکل برنخورد و نیازی به تمرین یا فرو رفتن در قالب دیگری را نداشته باشد. البته در این فیلمنامه اصلاحاتی توسط پیمان قاسمخانی صورت گرفته اما او معتقد است: فیلمنامهای با نام «ساندویچ سرد» برای بازنویسی به او داده شدهاست و او داستانی را آماده کرده که خشایار الوند آن کار را کامل کرد و پس از بازنویسی تحویلشان دادهاست.
گلزار خودش به طور جداگانه فیلمنامهای به نام «شیش و بش» داشت که پیشنهاد کرد داستانهای آن را با داستان «ساندویچ سرد» این داستان هم ماجرای دو کلاهبردار بود که یکی از آنها خودش را به جای پسر یک زن ثروتمند جا میزند.
اینکه معتقد به نقد نوشتن روی اینگونه فیلمها باشیم یا خیر یک چیز است و اینکه اینگونه فیلمها باید در سینما وجود داشته باشد یا نداشته باشد چیز دیگری است. اما رسانهها وظیفه دارند هربار که از این کمدیهای سخیف با جمع زیادی از بازیگران نام آشنای سینمای ایران اکران میشود لب به سخن بگشایند و تفاوت یک کمدی با تکنیک را با اینگونه فیلمها برای مخاطب بیان کنند.
وقتی یک فیلم با استفاده از لودگی و رقص تمنای خندیدن از مخاطب داشته باشد، و به بیان موضوعیت طنز نپردازد و از وظیفه و اصالت طنز چیزی نداند تبدیل به کمدی سخیف میشود که هدفی جز جذب مخاطب نخواهد داشت. با این وجود حداقل انتظاری که از این فیلمها میرود رعایت پیوستگی زمانی و مکانی و در صورت وجود اتفاقات منطقی، رعایت قانون علت و معلولی است. که در این فیلم به خصوص در قسمت آشنایی دو نقش اول داستان با ماجرای وصیتنامه به هیچوجه رعایت نشده است.
در نهایت این یادداشت صرفاً جهت رفع تکلیف نسبت به معرفی آثار سخیف روی پرده سینما است و قصد بررسی و نقد خود فیلم را نداشته است.