گونه‎شناسی مبلمان گیاهی در باغ‎های شیراز
 
داخلی آرشيو خبر
تاريخ : پنجشنبه ۸ مهر ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۵۶






باغ‎سازی، آرزوی دائم و دیرین معماران در خلق فضاهای معماری زنده، که روح انعطاف و حرکت بر آن حاکم باشد را برآورده کرده است. روانی جوی‎ها و فواره‎ها، وزش باد، حرکت شاخ و برگ‎ها، رشد، خزان و شکوفایی، تولد نهال‎ها، جایگزینی رنگ‎ها و گونه‎ها، صدای بال پرندگان، چرخش و لرزش سایه‎ها و...، همه و همه معماری باغ را شایسته تعبیر معماری نرم و جاندار و معماری جوشنده و جاری کرده‎اند. معماری باغ آنگاه اهمیت ویژة خود را بیشتر نشان می‎دهد که به یاد بیاوریم؛ باغ به‎عنوان کهن‎ترین تفرجگاه مصنوعی، شاید به نوعی سمبل و دلالت بر برقراری آرامش حاکم در کشورداری نیز هست.

پویایی و تغییر، جذاب‎ترین ویژگی معماری باغ محسوب می‎شود که در عین حال رصد تطورات تاریخی آن‎را بسیار دشوار می‎کند. چنانچه از موضع ورود این نوشته، اطلاعات چندانی از طرح اولیه باغ پاسارگاد ـ که معمولاً به عنوان سرآغازی بر معماری باغ در فارس و ایران مطرح می‎شود ـ به‎دست نمی‎آید. همین پویایی و حرکت در ذات معماری باغ، باعث می‎شود شناخت، نگهداری، حفاظت و مرمت باغ از دخالت در اجزاء فراتر رفته و بیش از موارد مشابه وارد حوزه‎های چرایی شود. چرایی در انتخاب‎ها و مفاهیم پنهان در پشت بقایای ظاهری.

خصوصاً، دشواری آنگاه بیشتر نمود پیدا می‎کند که نمی‎توان به یقین پاسخی صریح و همه‎پذیر برای این سئوال پیدا کرد که؛ « آیا گونه‎ای از درخت یا درختچه که قدمت حضوری مثلاً در حدود یک یا دو قرن در منطقه دارد، در چه مقیاسی مهمان و یا بومی تلقی می‎شود؟»

۞۞۞

اگر بپذیریم که پوشش گیاهی عنصری معماری و در حوزه تشخیص و گزینش معمار و تکمیل طراحی معماری است (که هست)، دامنة وسیعی از نقش‎ها و عملکردها و وجوه افتراق آن‎ها، در آثار تاریخی و تداوم فرهنگ‎های معماری قابل بررسی و پیگیری می‎نماید. چنانچه انواع گیاهان اعم از درختان، درختچه‎ها و بوته‎ها و... می‎تواند بر اساس نیازی خاص و یا تلفیقی از این دست نیازها مورد استفاده قرار گیرد؛

ـ غلبه بر شرایط دشوار اقلیمی و قابل تحمل کردن آن در شرایط آب و هوایی سخت که اتفاقاً در گستره جغرافیایی ایران بسیار حائز اهمیت است.

ـ تداوم و تکمیل عملکرد سامانه‎های معماری مثل حوض و بادگیر

ـ تقابل و تعامل با سایر عناصر معماری

ـ زیبائی، رایحه و تلطیف فضای زندگی، تنظیم و ارتقاء شرایط محیطی

ـ پاسخ به نیازهای روانی مثل احساس امنیت

ـ حصارکشی و نشان‎گذاری حدود حرایم مالکیت و حریم اخلاقی و خانوادگی و ایجاد محدودیت‎های دید و منظر، خواص صوتی و جلوگیری از ورود اصوات مزاحم

ـ تقسیم‎بندی خرده فضاهای باز و نیمه‎باز



ـ ایجاد سایه روشن و تلطیف نور و رنگ

ـ ثمر، میوه و بهره اقتصادی (عمدتاً در حدود کوچک خانواده)

ـ جذب و دفع حشرات، همزیستی حیوانات و به‎ویژه حضور پرندگان خوش‎آواز و تزئینی

ـ تأمین الوار، تیر، هیزم و محصولات جانبی

ـ ...

از این جهات چند ویژگی در گونه‎های معمول گیاهی مورد توجه قرار می‎گیرد که عمدتاً عبارتند از؛

ـ ارتفاع درخت‎ها و درختچه‎ها

ـ ارتفاع ساقه‎ها (در نسبت با قد آدمی)

ـ سایه‎اندازی، تراکم و انبوهی مجموعه یا شاخ و برگ‎ها

ـ امکان لایه‎بندی چند گونه گیاهی

ـ رنگ عمومی درخت‎ها و ترکیب، تلفیق و کنتراست رنگی آن‎ها

ـ مقاومت و قدرت سازگاری با محیط، شرایط اقلیمی، نوع خاک و...

ـ مقاومت در مقابل آفات نباتی

ـ دوره‎های خزان و شکوفائی

ـ رایحه و نوع ترشحات نباتی

ـ تزئینی یا مثمر و محصول‎دار بودن

ـ فرهنگ و باورهای مذهبی و محلی

ـ ...

ـ چگونگی ارتباط و جای‎گیری این گیاهان در هندسه واقعی باغ و باغ‎سازی را هم باید به این فهرست اضافه کرد.





باغ‎های شیراز در برخی از این مختصات، به دلایل اقلیمی و فرهنگی و...، در قیاس با نمونه‎های مشابه در تبریز، کرمان، یزد و کاشان و... وجوه تمایزی دارند که در این مقاله، حداقل در حد طرح مسئله، نمونه‎هایی مورد اشاره قرار می‎گیرد.

اما پرداختن به این موضوع چندان هم ساده و قائل به نتیجه قطعی نیست. چرا که به‎عنوان مثال اگر یک بنای تاریخی در دوره‎ای مورد بی‎مهری و بی‎توجهی و در مسیر ویرانی قرار گیرد، بازگرداندن آن به حالت اولیه و یا تداعی وضع اولیه آن دشوارتر می‎شود، در حالی که در مورد باغ‎ها، این موضوع گاهی غیرممکن می‎نماید. شاید از همین رو باشد که باستان‎شناسان کمتر به این مهم پرداخته‎اند و یا حداقل کمتر موفق به مستندسازی دوره‎ای و احیاء دانش مربوطه بوده‎اند. یا اطلاعاتی که در کتب تاریخی و بولتن‎‎های راهنما درج شده‎اند، عمدتاً در شرح کوشک‎ها و ابنیه منتسب به باغ‎ها و یا تعاریف اغراق‎آمیز نگاشته شده‎اند. همچنین هر بنا معمولاً حکایت از یک یا چند دوره محدود زمانی دارد، ولی باغ‎ها از این نظر از بدو اختیار زمین و غرس نهال درختان تا عصر حاضر، دوره‎های تاریخی متنوع‎تری را در ترکیب گیاهی و فضایی پشت سر می‎گذارند.

باغ‎های شیراز نیز از این قاعده مستثنی نیستند. « شیراز از دوره‎های باستانی به داشتن باغ‎های بزرگ و مصفا مشهور بوده است که متأسفانه در تحولات و تهاجمات [مکرر] قرون گذشته از بین رفته و از بسیاری از آن‎ها، جز نامی در تواریخ و سفرنامه‎ها، اثر دیگری باقی نیست. وضع طبیعی و آب و هوای معتدل و آفتاب شیراز وجود چنین باغ‎هایی را ایجاب می‎نماید و نوشته‎های سیاحان نیز مؤید آن است.»

بنابراین شناخت باغ‎ها و مقایسه تطبیقی آن‎ها در نگرش تاریخی، جز با اتکا بر وقایع ثابت و ماندگار حاکم بر این گروه‎های مرجع ـ خصوصاً وضعیت آب و هوائی و اقلیمی ـ نمی‎تواند کامل و گویا باشد. به هر حال به‎نظر می‎رسد شرایط اقلیمی بیش از عوامل دیگر در گونه‎شناسی باغ‎های منطقه‎ای و شیوه باغ‎سازی باغ‎های شیراز تأثیر گذار بوده است. دقت در مقایسه عوامل اصلی و شاخص اقلیم در برخی از شهرها در جدول زیر ، به خوبی منبع تفاوت‎ها را نشان می‎دهد؛



حداکثر سرعت وزش باد ساعات آفتابی بارندگی سالانه متوسط دما معدل حداقل دما معدل حداکثر دما شهر

20 3474 324 9/18 6/11 3/26 شیراز

20 2774 311 0/13 6/7 4/18 تبریز

25 3359 84 9/16 9/7 9/25 کرمان

15 3385 62 7/19 3/14 4/27 یزد







تبریز در ناحیه سردسیر شمال غربی کشور، در زمستان‎های طولانی و حدود 88 روز یخبندان سالیانه، بیشتر از مناطق مرکزی ایران احتیاج به تابش آفتاب دارد. از همین جهت انتخاب گونه‎های درختی زمستان‎خواب که خزان آن‎ها امکان نفوذ آفتاب زمستانی را تأمین می‎نماید، از اهمیت ویژه‎ای برخوردار است. از طرفی وجود منابع آبی توانسته است زمینه شکل‎گیری باغ « ائل‎گلی» را مهیا کند. به‎طوری که کوشک اصلی باغ در میان آبگیر و دریاچه‎ای قرار گرفته که خود با حصاری از بافت سبز احاطه شده است. از منظر فرهنگی و سیاسی هم، این شکل‎گیری به ارتباطات فرهنگی با شبه‎قاره هند و سلیقه پادشاهان آق‎قویونلو نیز بستگی پیدا می‎کند. باغ‎های شیراز در این قیاس به شرایط گرمسیری متمایل‎تر بوده و طبیعتاً گونه‎ای کاملاً مجزا از این نوع تعریف باغ پیدا می‎کند و ضمن محدودیت بروز پهنه‎های آبی، درختان انبوه و همیشه سبز مورد توجه قرار می‎گیرند.

در نقطة مقابل، شهرهای کویری ایران قرار دارند که آب و هوای سخت و خشن در آن‎ها نیازهای متفاوتی را ایجاد می‎کند. جلوگیری از تابش مستقیم و سوزان آفتاب ـ که حتی گیاهان و درختچه‎های جوان را هم از بین می‎برد ـ اصل غیرقابل اغماض انتخاب‎ها محسوب می‎شود. انتخاب درخت‎هایی با شاخ و برگ‎های پیش‎رونده و فاصله کم و مناسب آن‎ها در دو سمت محور مرکزی این باغ‎ها، مسیر ورودی اصلی را به دالانی شبیه می‎کند که عبور از آن در گرمترین ماه‎های سال نیز برای همه اهل باغ دل‎انگیز و خوشایند است. اندک آب قابل دسترس هم با نهایت احتیاط چندباره و چندباره استفاده و نمایان می‎شود.





وزش بادهای خشک و آزار دهنده که اغلب با غبار کویری همراه بوده و تبخیر شدید منابع آبی را به همراه دارد، عامل تعیین کننده‎ای دیگری است که گزینش پوشش گیاهی باغ‎های این مناطق را محدودتر می‎نماید. از این رو درختان انبوه و مقاوم از استقبال بهتری برخوردار می‎شوند. در حالی که افزایش تبخیر رطوبت و نیاز به آب بیشتر در درخت‎های پهن‎برگ، استفاده از آن‎ها را هم مشکل‎تر می‎کند.

در این باغ‎ها حصار بلند، یکپارچه و قطور بیرونی و مخصوصاً دیوار سبز پیرامونی از ارزش و اهمیت زیادی برخوردار است. اگر این باغ‎ها در حاشیه و یا خارج شهر احداث می‎شدند، مقابله با متجاوزین احتمالی، این اهمیت را دوچندان می‎کرد. باغ محصور فین در حومة کاشان از این دو منظر (یعنی دالان ورودی و دیوارکشی ستبر بیرونی) نمونه شاخص و قابل ذکری است.

لایه‎بندی گیاهی نیز ترفند کارآمد دیگری است که در این اقلیم‎ها مورد توجه قرار می‎گیرد. باغ‎ها و نخلستان‎های شهر بم مثال ملموس و مناسبی برای این موضوع می‎باشد. به شکلی که درختان بلند و چتری نخل به‎عنوان محافظ مرکبات عمل کرده و همین مرکبات هم گاهی به نوبه خود می‎تواند در سایه‎اندازی و تنظیم شرایط رشد بوته‎های مثمر کوچکتر و ضعیف‎تر تأثیرگذار باشد.

به‎طور کلی، فضای محفوظ زیر درختان کهنسال و مقاوم در باغ‎های ایرانی، فضای مناسبی برای رشد درختچه‎ها و گیاهان ضعیف‎تر ـ که البته معمولاً عمر کوتاه‎تری هم دارند ـ محسوب و با دقت تقسیم‎بندی شده و مورد استفاده قرار می‎گیرند. هر چه شرایط اقلیمی سخت‎تر باشد، این توجه حیاتی‎تر و مهم‎تر خواهد بود.

در این قیاس، آب و هوای شیراز لطیف‎تر است و به همین جهت آن دقت وسواس‎گونه‎ای که در گردش آب ـ مثل آنچه در باغ دولت‎آباد یزد و... دیده می‎شود ـ در باغ‎های شیراز کمتر وجود دارد. درختان مثمر اغلب بدون وابستگی تام به حفاظ درختان بزرگ‎تر و مقاوم‎تر توان تحمل شرایط اقلیمی و شکوفایی را دارند و در مجموع فضای باز و دیدار آسمان آبی بیشتر از باغ‎های کویری به چشم می‎خورد.

توجه به ترکیبات گیاهی خاص در باغ‎های شیراز را شاید بتوان از شرح دیولافوا از «باغ تخت» شیراز به گمان دریافت: « این باغ بسیار با صفا و نشاط‎آور بوده، درختان نارنج و لیمو با آن منظره قشنگ، و بوته‎های گل سرخ و زرد و سفید، طبقه به طبقه در بالای یکدیگر قرار گرفته به‎طرز جالب توجهی باغ را آرایش داده بودند. گل‎های سفید و سرخ از حرارت آفتاب کمی متأثر و پژمرده شده بودند. اما درختان انار و به و سایر مرکبات در زیر بار میو‎های معطر و آبدار خود به‎طوری خم شده بودند که شاعر از تماشای آن مبهوت می‎گردد.»

علاوه بر ذکر گونه‎های مورد استفاده در این باغ، چند نکته در این شرح حائز توجه است. اشاره به طبقه طبقه بودن بوته‎های گل و تأثیر آفتاب بر بعضی از این بوته‎ها و باروری درختان مثمر نشان می‎دهد که محافظت از این بوته‎ها ـ چنان که در آب و هواهای سخت‎تر لازم است ـ لازم و ضروری و مورد توجه اکید نبوده است.

ژان باپتیست تاورنیه هم در نوشته‎های خود از سروهای بلند شیراز و درختان میوه و بوته‎های پرپشت گل سرخ تعریف کرده است. چنان که به این ترتیب می‎توان سروهای شیراز، بوته‎های گل‎های رنگارنگ و عطر مرکبات، به‎ویژه نارنج را از نشانه‎ها و ویژگی‎های اصلی باغ‎های شیراز برشمرد. وجود و رواج استعمال اسامی خاص همچون «سرو شیراز» و یا یک باغ بزرگ، مستقل و مشهور به نام «باغ نارنجستان» در شهر شیراز، خود تاکیدی بر این موضوع است.

به‎طور طبیعی، در انتخاب گونه‎های گیاهی لازم است استعداد و زمینه خاک کشاورزی را هم در نظر گرفت. [مثلاً در یک دوره] « در تهران به‎زور سرو نشاندند، در حالی که سرو در اینجا [تهران] عمل نمی‎آید. خاک تهران، خاک چنار است و نارون و گل ابریشم و گل لاله‎عباسی یا مثلاً اصفهان گل سرخ و رز نداشته و خاکش این نوع گل‎ها را عمل نمی‎آورد.» معمولاً پرورش چنین درختان و گل‎هایی در مناطق غیربومی، مستلزم تمهیدات خاصی است که می‎تواند به گمانه‎های ترکیب کلی گیاهان باغ‎های تاریخی کمک کند. پایبندی به این اصل را شاید بتوان به تبعیت از تئوری «پرهیز از بیهودگی» در معماری ایرانی تعبیر کرد.

البته لازم به ذکر می‎نماید که در این میان و در مورد برخی درختان که از وجوه اسطوره‎ای و یا تقدس مذهبی برخوردارند و یا درختانی که در متون مذهبی و آئینی، از زرتشت تا اسلام، به آن‎ها اشاره شده و در نزد عامه مظهری از عالم معنا و باورهای فرهنگی هستند، باید استثنائاتی قائل شد. از جمله انجیر، زیتون، انار و... که در قرآن مورد اشاره قرار گرفته‎اند.

۞۞۞

نتیجه اینکه می‎توان در مطالعه موردی باغ‎ها به دلایل و مبانی ثابت و اصول پایداری (از جمله تفکر عملکرد کاربردی و مبلمانی پوشش گیاهی و الزامات و ویژگی‎های اقلیمی) دست پیدا کرد که امکان تشخیص شکل‎های اصیل را برای مرمت و احیاء باغ‎های تاریخی و یا استفاده عملی در طراحی‎های امروزی ساده‎تر نماید. قطعاً تناقض هر عنصر با اصول بدیهی طراحی باغ، آغاز تردیدی است در تغییرات احتمالی و یا دخالت‎های ناصواب در دوره‎های متأخر. به‎عنوان مثال؛ در حال حاضر نمونه‎ای از این دخالت‎ها در طول خیابان عرضی میانه باغ ارم شیراز با محو دورنمای باغ، قابل تشخیص است.

با آنچه گذشت، به نظر می‎رسد در این مسیر، مقایسه تطبیقی باغ‎های شیراز، نمونة حائز اهمیت و نتیجه‎بخشی بوده و اطلاعات ارزشمندی را در اختیار اهل فن قرار می‎دهد.







سعید فلاح‎فر

پژوهشگر و مدرس گروه مرمت و معماری
کد خبر: 17965
Share/Save/Bookmark