متن ذیل چکیدهای است از مقاله بلند پژوهشگر و محققگرای فرهنگ مردم وآیینها و مراسم نواحی و اقوام ایران، جناب آقای هوشنگ جاوید که به تلخیص در پی میاید.
موسیقی و حماسه
در آیینهای کهن ایران که همواره موسیقی در آن نقش اساسی تبلیغی را دارد، بسیاری از باورهای ارزش شناختی و زیباشناختی را میتوان شاهد بود. باورهایی که اکثرشان دارای ریشههای دینی محکمند و بر سابقهای از اسطورههای شرقی استوارند. این آیینها امروزه در گوشه و کنار کشور پهناورمان به چشم میخورد ولی باید گفت که همگی در حال اضمحلال و دگرگونیاند. علاوه بر آن که شکل آیینها تغییر مییابد، نغمه و نوایشان نیز از اصالتهای پویا دور شده و به ورطه موسیقی روزمره میافتد و همین است که جای تأسف دارد. چرا که آیینها در شکل اصیل ارتباطی خود تبلیغ و فرهنگسازی دینی را حمل مینمایند ولی وقتی به روزمرگی و دستکاری ناآگاهانه و تقلید رسیدند به نوعی رفتارسازی غلط تبدیل میشوند...
به عنوان نمونه نوحهخوان اجازه نداشت در حین اجرا و یا قبل از آن سیگار بکشد، اما متأسفانه این فعل در بسیاری از مجالس امروزین انجام میپذیرد یا حرکاتی در آیینها صورت میگیرد که به دور از شأن آیینورزاناست. آقای سقا حضرتی از شبیهخوانان بنام کاشان که ارادت خاصی به اهل بیت عصمت و طهارت دارد و خود از زمره جانبازان است تعریف میکرد که جمعیتی جوان به هنگام اجرای سینهزنی توسط نواگر، تشویق به عوعو کردن و ادی سگ درآوردن میشدهاند و جمعیت ضمن تبعیت، همخوان با نوحهخوان پاسخ میداده: من سگتام یا حسین!! صرفنظر از همه جنبههای عشق و علاقه آیا چنین حرکاتی را چه میشود نامید؟ پس بدانیم که آیین چیست و چه رموزی در خود دارد و ذات آیینها چیست و چرا نامهای خاصی بر آن نهادهاند و در طول قرن آن را نسل به نسل به زمان ما منتقل کردهاند و ما بر آن به واقع جفا کردهایم و نادانسته و نایافته دست به نابودیاش زدهایم. تنوع آیینهای حماسی ـ موسیقایی در کشور ما کم نیست این آیینها هر یک در کانون ارتباطی و فرهنگی شکل گرفتهاند که درین مجال فقط به معرفی آنان میپردازیم. اگرچه نیازمند توصیف کامل هستند و تکتک آن مراسم با ویژگیهای موسیقاییشان باید شرح شوند و وجه تسمه و وزن و ریتم و ... آنها تشریح و تبیین شود.
1ـ جریده کشی (جریده برداری)
این آیین در ایام مربوط به حضرت ابوالفضل اجرا میگردد و بیگمان از لغت جریدهالنخل گرفته شده است...
جریده شامل سه برگ است یک برگ میانی که عمود و بلند است و دو برگ کناری که بر سر آنها دو دست نصب شده . به این سه برگ یک کشکول و دانههای بلور و کریستال نصب میشود که یکی نماد موسیقایی آبآور بودن حضرتش و دیگری نماد اشک و بلور باطن به شمار میآیند. آلت کرب و کربزنی از آداب جریدهکشی است که به کلی مضمحل گردیده و آواهای بازمانده از جریده را بعضاً در استانةای میانی کشور (اصفهان ـ یزد ـ کرمان و سمنان) و خراسان میتوان شاهد بود ـ کربزنی توسط عدهای انجام میگرفت و در مناطقی نیز به نام ملنگ نامیده میشوند.
2- توغکشی
توغ در لغت از کلمات ترکی ماوراء النهری است به معنای نشان مخصوص ... شکل آن به صورت نقشی از سر و یا صنوبر است که گاه به ترنج مضاعف و گاه به اشکدانی که قسمت میانی آن شمشیرگونه است، میماند... به هنگام توغکشی، اغلب نواها به صورت پلیفونیک (چند صدایی) خوانده میشود... این اشعار به نوعی رجز حماسی شبیه است که به صورت بیتبیت و به نوبت خوانده و تکرار میشود ولی موضوع ابیات همان شاخص پایداری نشان حسین (ع) را در خود حفظ مینماید. (در شهرهای قم، اصفهان، کاشان هنوز اجرا میشود)
3ـ نخلکشی
نخل تشبیهی از نخل وجودست و زاییده تفکر آدم ـ گیاه در اسطورههای کهن و به همین سبب شکل آن به صنوبر میماند... امروزه نخل را مهرخیمه و جرگاه اهل بیت (ع) در کربلا و زندگانی آنان میدانند. نخلبرداری در ایام محخرم، صفر و در شبهای قدر رمضان صورت میپذیرد و زنان در پایان هر بیت «کلیله عزا» میکشند و مردان با گفتن «یا حسین(ع)» سکوت و فاصله را در بین جمله اول و دوم ایجاد مینمایند و دوباره تکرار صورت میگیرد. در یک لحظه ناگهان شور بر سرزنی و فریاد برمیخیزد و نواها از حالت ریتم سنگین به ریتمهای چهار پنجم و ششم هشتم میرسد و پس از لحظاتی مجدداً آرامش و سنگینی نواها جاری شده و ادامه مییابد. پیترو دلاواله و ژان شارون (دو جهانگرد فرانسوی در دو تاریخ متفاوت) در سفرنامههای خود به این آیین اشاره دارند.
4ـ کفنپوشی و قمهزنی
آن گونه که از آداب این آیین برمیآید ریشه آن مربوط به ایالات تحت سیطره آشوریان بوده که در اثر توارث فرهنگی و تبادل و تجاوز آیینها به آیین مسلمانان وارد شده است. در عهد باستان، آشوریان در محلی گرد آمده و با پوشیدن لباس مخصوص و با صدای سنج، زنگ، سرنا، دهل و کوس و خواندن اذکار، به حال خلسه درآمده و با شمشیر و خنجر خود را زخمی میساختند. (به احترام و به نشان سرسپردگی به عشقاروت) این مراسم در عهد آل بویه صورت نوینی یافت. در این آیین با نوای دوچهارم طبل و ؟؟وزید و کوبش؟؟مداوم طبل بزرگ فریاد «الغوث» و یا «یا حسین ادرکنی» و یا «اینالطالب بدم المقتول» و یا «حسین منی، انا من حسین» از جمع برمیخیزد و گروه قمهزن حلقه میبندند و چوبداران در میان آنان قرار میگیرند...
5ـ سقاخوانی (سقایی)
آیینی که بهطور جمعی و به یاد سقای دشت کربلا شکل یافته و تا امروز باقی مانده و بیشتر اشعاری که در آن مراسم خوانده میشده را بیاضنگاری میکردهاند. در هشتاد سال گذشته یک روحانی جلیلالقدر به نام سید حسین معتمدی همت نموده و این بیاضها را گردآورده و در سه کتاب با مجموع هزار ونهصد قطعه شعر مربوط به سقاخوانی به چاپ رسانده است. در این آیین کسی بر سر و سینه نمیزند بلکه همه افرادی که در لباس سقایی در میآمدهاند هر کدام در نقطهای ولی در یک لحظه واحد شروع به خواندن اشعار با آوازی حزین میکردهاند. در زمان ما آن لباده سپیده و مشک چرمین و جام آب را ندارند ولی هنوز اجراهای خوب همنوایی را دارا هستند و آوازهایی که از تازگی و بداهه، موی بر تن شنونده راست میشود و بیخود و خویش به زاری درمیآید (بدون اراده) آنچه از مطالعه اولیه نوع اجراها و شعرها به دست آوردم اینکه تمامی بخشهای از بین رفته در آیینهای نمایشی مذهبی همچون پیشخوانی تعزیه و پیش نمایش محاکمه و مقاصد درین آوازها حفظ شده و هنوز میتوان آن نغمه و نواها را در این شکل موسیقی ـ دینی ـ حماسی شنید.
6ـ چاوشخوانی و کتلخوانی
هنری آیینی که انجام آن در سوره حج از کلام الهی سفارش شده است. (آیات مبارک 27 و 28) .
چاوشخوانی بیشتر در چهارگاه اجرا میشود. اما به هنگامی که کاروان در زمان بازگشت دارای متوفی بوده اجرای آواز در مایههای دشتی و اصفهان انجام میپذیرفت و چون حزنی نیایشی و رؤیاگونه در جنسیت این نواها جاریست مردم (مستقبلین) متوجه واقعه ناگوار میشدند و... به این شیوه کتلخوانی میگفتند. (آوازهای کاروان عزادار) در چاوشخوانی مجری با پرچم سبزرنگی در دست پیشقراول حرکت داده میشد و در کتلخوانی معمولاً با کتلی کوچک در دست و یا بیرقی سیاه پیش میآمد... و در آیینهای قومی و بومی ایرانیان نیز تأثیرگذار بوده تا بدانجا که میتوان از آیین چمبریانه ، کتل، سازچپ و سووشون و... در میان اقوام حاشیه سلسله جبال زاگرس نام برد... و اما انواع و شکلهای اجرایی موسیقی حماسی ـ دینی در ایران اسلامی که فقط اسامی آنان را ذکر مینماییم.
منقبتخوانی، نعتخوانی، فضایلخوانی، چاوشخوانی، کتلخوانی، بابخوانی، مقتلخوانی، مرثیهخوانی، مدحخوانی، نوحهخوای، سقاخوانی، روضهخوانی، پردهخوانی، شبیهخوانی، مصیبتخوانی، سیرهخوانی، پیشخوانی، پایخوانی، گلدستهخوانی، صبحخوانی، سحرخوانی، شبخوانی، زیارتنامهخوانی، مناجاتخوانی، روایتخوانی، شاهدخوانی، رجزخوانی، ذکرخوانی و ...
منبع:خبر آنلاین