فیلم سینمایی «بازنشستهها» به کارگردانی «محسن ربیعی» این روزها در حال اکران عمومی است. فیلمی که بیش از انکه که اثری سینمایی باشد، شبیه تله فیلمی است که تبدیل به نسخه سینمایی یم اثر شده باشد. این فیلم مضمونی طنز و کمدی دارد. روایت زندگی مردی است که بعد از بازنشسته شدن به خاطر بهانه گیریهایی مختلف همسراش مبنی براینکه که وی بیکار شده است و باید به دنبال کار جدیدی باشد است. به همین خاطر مرد برای پایان دادن به بهانههای زناش به دنبال کار جدیدی در بیرون از خانه میگردد و حوادث و اتفاقات کمدی و طنزی برای وی رخ میدهد. محسن ربیعی که تاکنون ساخت تلهفیلمهای چون: «عروس سبز»، «حق»، «رابطه»، «محله من»، «درباره زندگی»، «مادر مادر»، «حس غریب» و مجموعه تلویزیونی «عطر سیب» را دارد.
این فیلم که به نظر میرسد تاکنون و در روزهای آخر اکران عمومی خود هنوز نتوانسته فروش چندان مطلوبی را داشته باشد؛ چرا که با توجه به بازیگران این فیلم؛ فتحعلی اویسی، مریم امیرجلالی، یوسف صیادی و... میتوان انتظار داشت که این فیلم هم مانند بیشمار فیلمهایی که به نام سینمای طنز و کمدی ساخته شدند اثری سطحی و ضعیف است که در طی سالهای اخیر به نام سینمای کمدی ساخته شده است. فیلمهایی که در آنها مخاطب با داستانهایی کلیشهای و امتحان پس داده مواجه بود و میتوانست از ابتدا تا به انتهای یک فیلم را به راحتی حدس بزند.
استفاده از برنامههای شاد و کودکانه تلویزیونی، نقد مشکلات اجتماعی به زبان طنز، هجو محیط زندگی و اجتماعی، شوخیهای رکیک، دعواهای زن و شوهری، استفاده از تکیه کلامها و طنزهای سیاسی، حضور آدمهایی در فضای جنگ و در نهایت بازگشت به دوران فیلمفارسی تاکنون مدل سینمای کمدی در ایران بوده است. در سالهای اخیر مجددا کمدیهای سخیف و سطحی بهشکلی انبوه روانه بازار اکران و شبکه نمایش خانگی شدند. برخی ها هم به خیال خودشان زرنگ بازی در آورده و تله فیلم ها را در غالب سینمایی روانه اکران عمومی سینماها کردند . غافل از اینکه مخاطب باهوش سینما متوجه این نکته می شود .
نکته جالب اینکه در سالهای اخیر عمده فیلمهای کمدی و به اصلاح طنز بر نوعی لودگی و مسخره بازی استوار بوده است که از دمدستترین و پیشافتادهترین ابزارها برای خنداندن مخاطب بهره برده میشود و در این مسیر حتیگاه با حوزههایی شوخی میشد که به نظر میرسد تا قبل از این جزو خطوط قرمز بوده است.
حضور بازیگران سریالهای ۹۰ شبی و طنز تلویزیون در فیلمهای سینمایی نیز در سالهای گذشته نمودی بارز از تأثیرگذاری ساختارهای نازل تلویزیونی در آثار سینمایی بوده است. در چنین شرایطی مخاطب بیچاره سینما باید به هر ادا و اصول، شکلک و مسخره بازیهای بازیگران باید بخندد. در چنین شراطی کپی کاری ۵۰ تا ۱۰۰ درصدی برخی از فیلم از فیلمفارسیهای دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی هم معضل دیگر سینمای ایران است که برخی از تهیه کنندگان را به طمع پولدار شدن و رسیدن به فروش میلیادری به ساخت این گونه آثار وادار میکند. در چنین شراطی است که به مخاطب سینمای ایران احساس میکند که با ساخت هر کپی کاری و اقتباس سطحی از برخی از فیلمهای داخلی و خارجی را به نام سینمای کمدی به شعور و ذائقه هنری و فرهنگی او توهین میداند.
در نتیجه مخاطب ایرانی ترجیح میدهد به جای رفتن به سینما و صرف هزینههای گزاف برای اصطحلاک ماشین، پارکینگ و بلیط سینما به شبکه نمایش خانگی پناه میبرد، که بازنکته تاسف برانگیز برای سینمای ایران و شبکه نمایش خانگی اینکه برخی از تهیه کنندگان دست به تولید روز افزون تله فیلمهای ویدئویی سطحی و نازل را به نام فیلم سینمایی در این شبکه به مخاطب غالب میکنند؛ تا جایی که این روزها مخاطب نسبت به شبکه نمایش خانگی هم بدبین شده، از فیلمهای این شبکه نیز استقبال نمیکند. برخی از صاحب نظران و کارگردانان سینمای ایران معتقدند با افزایش بهای تولید در سینما میتوان به سمت تولید کمدیهای ارزانقیمت نیز رفت و از این طریق باعث افزایش تعداد تماشاگران سینما شد. فیلمهایی که بیشتر متکی به خلاقت بازیگران خود هستند وکمتر نیازی به لوکیشنها و پیش تولیدهای طولانی مدت دارند. هر چند نمیتوان کتمان کرد که سینمای ایران درطی این سالها با در حوزه سینمای کمدی بیشتر به بازی بازیگراناش متکی بوده است تا فیلمنامه، در این میان فیلمهایی که به فیلمنامه نویسندگان خود در حوزه طنز وابسته بودهاند ازتعداد انگشتان دو دست بیشتر نیست.
بنابراین سینمای ما درطی یک دهه گذشته بیشمار فیلمهای کمدی و طنزی داشته که با بدهه گویی و خلاقیت بازیگران سینما و تلویزیون و همچنین ظنزهای شبانه ساخته شده و روانه سالنهای سینما شدند. نکته جالب اینکه برخی از فیلمها توانستهاند با استفاده از محبوبیت چهرههای برنامههای تلویزیونی در جذب مخاطب گیشه بسیار موفقی داشته باشند.
اما در یکی دو سال اخیز این نوع سینما هم در جذب مخاطب به مشکل برخورده است و نتوانسته مخاطبان سینما را جذب کند. در عین حال تعداد زیادی از این نوع کمدیها سبک و سخیف بودند و وقار و ارزش کمدیهایی را که سالهای قبل تولید میشد را نیزبه همراه نداشتهاند. تهیه کنندگان سینما هم که این نوع فیلمهای سرهم بندی شده را میساختند، برای بقا و همچنین ماندن در عرصه سینما چارهای نداشتند که دست به تهیه فیلم هخای سطحی بزنند. چون در درجه اول به بازگشت سرمایه اولیه فیلمهای خود فکر میکردند و در درجه دوم دوست داشتند که در سینما فراموش نشود. از طرفی سینما رسانهای سرگرم کننده و تفریحی سالم است. بنابراین تماشاگری که به سالن سینما میآید دوست دارد که علاوه بر سرگرم شدن از تماشای یک فیلم با توجه به هزینهای هم برای رفتن به سینما میکند از تماشای فیلم خود لذت کافی نیز ببرد. به همین دلیل به نظرمی رسد که علاوه بر سینما، تلویزیون نیز باید با توجه به امکانات و وسایلی که در اختیار خود دارد میتوانند فیلمهای کمدی آبرومندانه و حرفهای تولید کنند که قدرت جذب مخاطب را داشته باشند.
به هر حال باید سینمای ایران به سمتی حرکت کند که در آن هیچ تهیه کنندهای بیتخصص و بیمهارتی در ژانرکمدی به خود اجازه ندهد که طبق ذائقه سطحی خود در سینمای دست به تولید فیلمهای کمدی و سطحی بزند. فیلمهایی که در آنها فقط میتوان شوخی، جک و جنگولک بازی دید و هیچ نشانهای از کمدی فخر و ارزشمندی که بتواند مخاطب را ساعتی به وجد و شادی سالم دعوت کند نیست.
یادداشت: علی یعقوبی