ببینم نبض‌تان می‌زند؟ در فضای شهری امروز
ببینم نبض‌تان می‌زند؟ در فضای شهری امروز
 
تاريخ : چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۴۴
شب یا کوتاه کوتاه است یا طولانی. حد وسطی ندارد. همچنان‌ که دردها از تاریکی استفاده می‌کنند و بر سر آدم هوار می‌شوند، عشق هم خروار خروار بر سر آدم می‌ریزد.

به گزارش هنرنیوز به نقل از خبرآنلاین، مجموعه داستان «ببینم نبض‌تان می‌زند؟» نوشته امین فقیری در 120 صفحه با قیمت 3 هزار تومان برای بار دوم از سوی نشر چشمه روانه بازار نشر شد. این مجموعه داستان پیش از این در سال ۱۳۸۸ به چاپ رسیده بود و شامل داستان‌های کوتاهی است که در فضایی شهری و امروزی شکل گرفته‌اند.

در بخشی از این کتاب می خوانیم: «شب یا کوتاه کوتاه است یا طولانی. حد وسطی ندارد. همچنان‌ که دردها از تاریکی استفاده می‌کنند و بر سر آدم هوار می‌شوند، عشق هم خروار خروار بر سر آدم می‌ریزد.

صبح، زمان جدایی، اندوه سمجی روی گونه‌ها، درون چشم‌ها خوابیده بود. حزنش را می‌شد لمس کرد. از هر فرصتی برای نگاه کردن به من استفاده می‌کرد. کم‌کم می‌ترسیدم. معنای این چیزها را نمی‌فهمیدم. حالت چشم‌ها میل شدیدی به گریه داشت.

کارهایم را که انجام دادم، خودم را به خیابانی کشاندم که دیروز او را در آن دیده بودم.

آن چشم‌ها و آن موهای پرکلاغی لخت را. حضورش را حس می‌کردم، اما پیدا نبود. عطر بدنش منتشر بود. نمی‌دیدمش: حتماً فریاد زده بودم: «سیمی.» همه برگشته بودند و متعجب مرا نگاه می‌کردند. اسمی که در گوش تظاهرکنندگان نامأنوس بود. سیمی... سیمی...»

کد خبر: 30807
Share/Save/Bookmark