موضوع بیمه خبرنگاران، هنرمندان و نویسندگان که در سالهای قبل طبق روال قانونی از طریق معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام میشد، در دولت یازدهم با تغییر در معاونت ها دستخوش تغییراتی شد که به نظر می رسد تنها به دغدغه سازی مضاعف در این حوزه منجر شده است.
بحث حمایت از سه گروه نویسندگان، هنرمندان و خبرنگاران همواره در دستورالعمل وزارت فرهنگ و ارشاد، مجلس شورای اسلامی و سایر نهادهای وابسته قرار داشته است تا اهالی قلم، هنر و مطبوعات به رغم کار و تلاش، دغدغه فراوان و گذاشتن همه عمر خود بر روی مشاغل سخت اجتماعی که جنبه حمایتی از آنها همواره ضعیف بوده بتوانند تنها به یک بیمه دلخوش باشند.
اهلی قلم، هنر و مطبوعات که ناچار برای گذران زندگی باید چند شغله باشند و نیازهای معیشتی دغدغه سخت زندگی شان است، نه تنها از داشتن مسکن و وام و ابتدایی ترین تسهیلات ساده محرومند که اگر چیزی تحت عنوان بیمه به آنها تعلق گیرد هم باید تحت الشعاع تصمیمات نامتعارف مدیران، از آنها گرفته شود.
در اخبار چند روز گذشته، معاون مطبوعاتی که از چندی پیش در صدد بر آمده بود بیمه خبرنگاران، نویسندگان و هنرمندان را ملغی کند به این واسطه متوسل شده است که اساسا هر بنگاه مطبوعاتی موظف به بیمه کردن پرسنل و خبرنگاران خود است، این مسئله درباره هنرمندان و نویسندگان هم صادق است، گویا آقای انتظامی نگران حیب دولت است که مبادا حمایت از ضعفا، این جیب را به تنگ آورد.
با چنین تصمیمی، پرسش های بسیاری به وجود می آید که نخستین آنها به این موضوع بر میگردد که اساسا یک خبرنگار، یک هنرمند و یک نویسنده مسن که دیگر نمی تواند در جایی مشغول به کار شود و در یک اداره، سازمان یا بنگاه و موسسه با شرایط سنی قادر به فعالیت نیست چه باید کند؟ نیز بسیاری از نویسندگان و خبرنگاران در مطبوعات، به صورت حق التحریر فعالیت می کنند و نیروی ثابت هیج نهادی نیستند، تکلیف آنها چه می شود؟ وانگهی افراد بسیاری طی سالیان زیاد تحت پوشش بیمه وزارت ارشاد بوده اند، آنها بعد از این همه سال به کدام در بزنند تا بتوانند دوباره بیمه شوند؟ تکلیف خانواده ها و سابقه کار این افراد چه می شود؟ حق بیمه و تسهیلات خدمات درمانی درباره همه افراد فوق الذکر به چه صورت خواهد بود؟ و پرسش های بسیار دیگری که در این میان وجود دارد.
از آن گذشته لحن حسین انتظامی، معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد در رابطه با این مسئله چنان توهین آمیز است که گویی این شخص هرگز در مطبوعات کار نکرده است: «من شخصا با اینكه این گونه اقدامات توسط دولت به ثبت برسد موافق نیستم. این بنگاهها و موسسه های مطبوعاتی و خود رسانهها هستند كه باید معتبر شناخته شوند البته به شرط اینكه خود رسانه و اهالی رسانه، حرمت كارت و نامشان را نگهدارند اما به هر حال این سامانه نیز با پیگیری خبرنگاران باید به روزرسانی و راه اندازی می شد.»
آیا این لحن، لحنی است که برای معاون مطبوعاتی در بین اهالی هنر و رسانه اعتبار بیاورد؟ با اینکه خبرنگاری همواره از مشاغل سخت اجتماع بوده است اما کمترین تسهیلات در این زمینه را که اعطای بیمه به خبرنگاران و هنرمندان است از آنها دریغ می کنند و به جایش سامانه بی سامان «سمان» را صرفا جهت اطلاع می گذارند.
معاونت مطبوعاتی خوبست پیش از این تصمیم گیری ها، به شناسایی زحمت کشان این حوزه بپردازد و و دست خبرنگار نماها را از این حوزه کوتاه کند و فکری به حال تامین امنیت شغلی اهالی مطبوعات کند که یک روز در میان بنگاه های مطبوعاتی به دلایل مختلف اعم از توقیف و بی پولی و فلان و فلان ماجرا تعطیل می شوند و اهالی رسانه بیکار،نه اینکه کمترین تسهیلات سازمانی را از خبرنگاران و هنرمندان دریغ بدارد.
با این روند دور از انتظار نیست که خبرنگاران و هنرمندان مملکت ما سر از کشورهای دیگر در بیاورند و ناچار جذب سیستم خبری سایر کشورها شوند.