تبهکار مثبت و نوکرهای دیوانه بانمک
نگاهی به انیمیشن «من نفرت انگیز ۲»؛
تبهکار مثبت و نوکرهای دیوانه بانمک
هالیوود در ساخت دنباله بر فیلمهایی که قسمت اول آنها موفق بوده تردید نمی کند. به رسم این چند سال شما باید بتوانید دوباره حرفتان را بزنید.
 
تاريخ : سه شنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۱۲

بسیاری از دیدن «من نفرت انگیز» در سال ۲۰۱۰ لذت برده بودند. داستان این فیلم درباره تبه کاری به نام کرو بود که از انجام کارهایش دست بر می دارد و تلاش می کند تا پدر شایسته ای باشد. 
در حالی که بخشی از من نفرت انگیز ۲ روی مشکلات گرو به عنوان یک پدر تمرکز کرده بخش دیگر فیلم به درگیر شدن و رابطه اش با لوسی می گذرد. ماجرا از اینجا آغاز می شود که سفینه ای نعل اسبی که یک آهنربای قدرتمند هم هست آزمایشگاهی سری را در نزدیکی قطب شمال از جای خود کنده و با خود می برد. سازمان ضد خلافکاری «AVI» مامور لوسی را سراغ گرو می فرستد تا بتوانند با کمک او دستهای پشت پرده این ماجرا را رو کنند. چرا که آزمایشگاه مشغول ساخت ماده ای به نام P.X۴۱ است که با جهش ژنتیکی موجودات، آنها را به مخلوقانی مخرب و خطرناک تبدیل می کند و اگر این ماده به دست تبه کاران بیفتد چه استفاده ها که از آن نمی کنند. 


گرو در همکاری اش با AVI به مرکز خریدی هدایت می شود که احتمالا تبه کاری که دنبالش هستیم آنجا حضور دارد. اینجاست که دختران گرو لوسی را می بینند و چه کسی بهتر از لوسی می تواند مادر آنها باشد. در ضمن اینجاست که دختر ارشد گرو، «مارگو» با «آنتونیو» آشنا می شود پسر «ادواردو» مردی که گرو حدس می زند «ال ماچو» تبه کار معروف باشد.ادامه ماجرا را دیگر در فیلم دنبال کنید...


اما این فیلم هم پر است از ایده ها و ارجاعات جذاب و دیدینی که چند مورد از انها را با هم اینجا می خوانیم. در یکی از سکانسهای فیلم «ادیث» دختر گرو با یکی از مینیونها مشغول بازی پینگ پنگ است اما به جای استفاده از راکت در دستانش «نانچیکو» دارد که اشاره ای است به تبلیغی در ارتباط با محصولات نوکیای چینی که در آن «بروس لی» به همین شکل پینگ پنگ بازی می کند. 


صحنه ورود به آزمایشگاه سری و موسیقی ای که روی آن نشسته بخشهایی از «چشم طلایی(۱۹۹۵)» را تداعی می کند. حتی جایی که گرو قصد ورود به شیرینی فروشی را دارد روی تابلوی شیرینی فروشی عبارت «Bake my day» را می بینیم که به صورت با مسمایی به دیالوگ معروف «هری کالاهان»، «Make my day» در سری «هری کثیف» اشاره می کند. عبارتی که برای گرو لوس و چندش آور جلوه می کند. 

هنگامی که در اوایل فیلم گرو به شرکت مربا و ژل سازی خود وارد می شود عده ای از مینیونها رو یک تیر نشسته اند و مشغول خوردن غذا هستند. این سکانس هم ادای احترامی است به عکس معروف «نهار روی یک آسمانخراش».

سکانس استفاده از دوربین روی دست آنجا که اولین مینیون جهش یافته و حالا بنفش به تعقیب حیوان خانگی گرو می پردازد نیز یکی از ایده های جالب فیلم است که هوشمندی سازندگانش را نشان می دهد. حتی اگر عینک «دکتر نفاریو» را که از قسمت به این قسمت هم آمده را بگیریم، او با گوشهای بزرگ و بینی افتاده اش به «نوسفراتو» بی شباهت نخواهد بود. 

در ابتدا قرار بود «آل پاچینو» نقش ادواردو را بازی کند. حتی «خاویر باردم» هم یکی از گزینه های پیشنهادی برای بازی در این فیلم بود. انصراف پاچینو از جان بخشی به ادواردو،«بنجامین برت» را وارد پروژه کرد و او نیز با لهجه ای که از کاراکتر معروف «تونی مونتانا» به عاریت گرفته بود ادواردویی با نمک خلق می کند.


بدون شک مینیونها که در ظاهر سیاهی لشکرهای فیلم هستند به عامل جذابیت فیلم و دلیلی بر دنبال کردن ماجرا محسوب می شوند. از همان ابتدا هنگام رویارویی یکی از این موجودات نخودی رنگ با لوسی و خلق ان صحنه های رومانتیک در ذهنش تا گروه چهارنفره موسیقی که هنگام ازدواج گرو تشکیل می شود و حتی شیطنت های آنها روی تیتراژ پایانی تماشاگر را وادار به ادامه ماجرا می کنند و هرجا که فیلم افت می کند سروکله این موجودات دوست داشتنی پیدا می شود. 

با این همه ایده، دیدن این فیلم خالی از لذت و خنده نخواهد بود.

کد خبر: 66547
Share/Save/Bookmark