قصههای هزار و یک شب خاندان قاجار؛
یک روز در کاخ گلستان به یاد جغدهایی با بوی فلافل
در کاخ گلستان همه چیز پیدا میشود از نامهای به خدا تا حال و هوای تهران قدیم .
تاريخ : سه شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۵۰
به گزارش هنرنیوز، بازار قلب تپنده تهران هیچ وقت از کار باز نمیایستد. اما شاید به یاد تهران قدیم سوار درشکه و قطار دودی شدن یا حین خوردن بستنی سنتی سنگفرشهای خیابان بوذرجمهری (۱۵خرداد فعلی)را گز کردن ، نفس مسیحایی به روح این پیر خسته از کار بدمد و رنگ جوانی بر صورت میدان ارگ بپاشد. میدانی که توپ مرواریدش به جای شلیک نوروزی به وزارت امور خارجه کوچ کرده تا اعتراضش را از گم شدن کاخ گلستان، نگین باقی مانده از تهران قدیم در لابهلای کاخ دادگستری، وزرات دارایی و ساختمان رادیو و بانک ملی به گوش همگان برساند. بله درست شنیدید کاخ گلستان جایی آن دست بازار یعنی شمال خیابان ۱۵ خرداد.
پس حالا که تا اینجا آمدید یکبار هم به خود فرصت بدهید و آن دست خیابان بروید و بعد از گذشتن از سبزهها رد شدن از درب آهنی نردهای وارد «کاخ گلستان» شوید و در کنار درختان سر به فلک کشیده و شنیدن صدای گنجشکان و کلاغها و شر شر آب فوارههای حوض به قصههای هزار و یک شب خاندان قاجار هم گوش فرا دهید، و از ۱۲ عمارت بازدید کنید.
این تیغ که شیر فلکش شمشیر است
رضا کاظمی راهنمای تور میگوید: « بد نیست ابتدا به ضلع شمالی کاخ رفته و سری به تخت مرمر بزنید. این بنا جای تاجگذاری و مراسم سلام نوروزی شاهان قاجار بود. آخرین بار هم رضا شاه پهلوی در آذر ماه ۱۳۰۴روی این تخت نشست. البته تخت را به راحتی بدست نمیآورند گواه این مطلب جنایتهای آقامحمدخان قاجار در کرمان؛ یادتان که میآید ساختن یک کوه با چشمان کرمانیها! خوب از این موجود چه توقعی دارید. خیلی سختتان است که بپذیرید او استخوانهای لطفعلی خان را زیر پلههای خلوت کریمخانی در گوشه شمال غربی محوطه کاخ گلستان دفن کرده و هر بار که از پلهها بالا میرفته ضربهای به نشان اهانت به آن میزده است! اگر کاخ را دیدید و به صرافت افتادید که بالاخره چه بر سر استخوانهای کریم خان آمد. در انتهای بازار بزازها ضمن زیارت امامزاده زید بر سر مزار کریم خان هم فاتحهای بخوانید.»
نکته جالب دیگر آن که پس از کشته شدن ناصرالدین شاه توسط میرزا رضای کرمانی، او را در حرم شاه عبدالعظیم دفن کردند و بعدها سنگ قبری از مرمر برایش تراشیدند که جزو شاهکارهای سنگتراشی قاجاری به حساب میآید. این سنگ قبر اکنون در همین خلوت کریمخانی است.
اگر گفتید تخت طاووس کجاست؟
منظورمان خیابان یک طرفه به سمت ولیعصر نیست. خیالتان راحت جایش در موزه جواهرات مطمئن است. برای دیدنش کافی است راهی خیابان فردوسی جنوبی شوید. کاظمی ادامه میدهد:« هر چند در تالار سلام جای تخت طاووس ( تختی که اسمش را از نام دختر ده، یازده سالهی ژندهپوش، مو طلایی، چشم آبی گرجی که فتحعلیشاه در یک نگاه عاشقش شده، گرفتند ) خالی است اما دیدن این کاخ موزه را از دست ندهید. با توجه به قدمت تاریخی و اهمیت تالار آیینه و در کنار آن تالار سلام باید قبل از بازید چیزی شبیه دمپاییهای پلاستیکی را روی کفشهایتان بپوشید. در ضمن لطفا یواشکی هم عکس نگیرید. بابا نور فلش برای این آثار ضرر دارد! نا به سلامت دارید تالاری رو میببنید که استاد کمال الملک نقاشی معروف آن را کشیده است. جلو درب لطفا دلبندانتان را هم سوار شیر سنگیها نکنید و عکس نگیرید.»
کمر باریک ابرو کمانی
کاظمی میگوید: اگر در فکر قیاس انیسالدوله سریال «تبریز مه آلود» با انیسالدوله ناصرالدین شاه هستید، سخت در اشتباهید. چون آنچه در نقاشیها از زنان دربار به تصویر کشیده شده و آنچه که در حوضخانه عمارت بادگیر توسط دوربینهای عکاسی دوره ناصری ثبت شده هیچ شباهتی به زنان قجری این سریال ندارد. زنان، چاق بدون اصلاح و البته مردان چاق با سیبلهای کلفت که آنها هم هیچ شباهتی به نقاشیهای شاهزادگان کمر باریک ابرو کمانی باقیماندهی دوره قاجار ندارند. اما باز هم دیدن عکسهای شکار، حرم سرا و تلخکان دربار را در کنار دیدن نقاشیهای کمالالملک و عمویش صنیعالملک هرگز از دست ندهید.»
جغدهایی با بوی فلافل
این راهنمای تور توضیح میدهد: « فکر کردید فقط انگلیسیها میتوانند ساعت بیگ بن (Big Ben) داشته باشند. شمسالعماره خودمان هم ساعت بزرگی دارد كه زمانی زنگ پر صدای آن تا دوردستها طنینانداز بوده است. ساعت پیشکشی ملکه ویکتوریا به ناصرالدین شاه به اندازه یک شاهنامه داستان دارد. اینکه در داخل ساعت دو جغد نر و ماده زندگی میکردند و هربار كه ظاهر میشدند سلطنت تغییر میكرد و دست برقضا هنگام كشته شدن ناصرالدین شاه هم این دو به مدت سه روز از لانه بیرون آمده بودند. و یا موقع سقوط حكومت محمدعلی شاه قاجار در روزهای مبارزه مشروطه خواهان با محمدعلیشاه یك روز كلاغها به بیرقی كه بر فراز شمسالعماره قرار داشت حملهور شده و با منقار آن را سوراخ میكنند.»
او میگوید: « اگر خواستید پشت عمارت شمس العماره را هم ببینید، کافی است به یاد تهران قدیم جلو درب کاخ سوار درشکه شوید و سپس به سمت ناصر خسرو حرکت کنید و یا پیاده این مسیر را طی نمایید. آنوقت کنار بوی نان سنگک و کباب و ادکلنهای اصل و تقلبی، شکلاتهای خارجی و لباسهای حراج یک فلافل معروف کوچه مروی را بخرید و همانطور که حین دیدن شمسالعماره به آن گاز میزنید به یاد بیارورید که نامه معروف نظر علی طالقانی طلبه فقیر مدرسه مروی با عنوان «نامهای به خدا» که هم اکنون در کاخ گلستان نگهداری میشود در مدرسه معروف مروی نگاشته شده، نامهای که در آن از خدا میخواهد تا مال، مکنت، شوکت و همسری خوب به او عنایت کند و باد این نامه را از داخل مسجد جلوی پای ناصرالدین شاه میاندازد و او هم خواستههای طلبه جوان را برآورده میسازد.»